به گزارش جام جم سیما،خانهساز که فارغالتحصیل ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد است، در نمایشهای «دختران بیزفاف»، «نامیرا بانو»، «پشت خط»، «سیمرغ»، «خروس زری» و «تحفه هند» به کارگردانی امیر آتشانی، «شناسایی» به کارگردانی رحمت امینی، دو نمایش «کمدی مرگ» و «رم» به کارگردانی محسن میرزاخانی، «الاغ خوشخیال» به کارگردانی ابد آتشانی و دو نمایش «جنگل» و «دوشیزه و مرگ» به کارگردانی سعید خمان حاتمی بازی کرد.
از دیگر فعالیتهای وحید خانهساز بازی و کارگردانی در نمایشهای «ساز گردش تابستانی» و «خرس» نوشته حمید امجد و «غول زنگی و قلعه سنگباران» نوشته جمشید خانیان و کارگردانی «باجه» نوشته تام استاپارد و «آرامش از نوعی دیگر» را میتوان نام برد.
شروع بازیگریاش در تلویزیون با سریال با من بمان به کارگردانی حمید لبخنده بود و با بازی در سریال قدرت به کارگردانی صادق هاتفی، بازی در برنامه ترکیبی کودک به کارگردانی فرزاد اژدری، بازی در سریال یک مشت پر عقاب به کارگردانی اصغر هاشمی، بازی در سریال شهریار به کارگردانی کمال تبریزی، بازی در سریال ستایش به کارگردانی اصغر هاشمی و سعید سلطانی ادامه یافت.
همکاری با کامبوزیا پرتوی، ابوالفضل جلیلی، مسعود اطیابی، امیر حسین کلهر، شهرام حاجیزاده، سید محمد طاهریان و... به عنوان دستیار و برنامهریز و بازیگر در فیلم سینمایی شرط اول هم از دیگر تجربههای وحید خانهساز است. با این بازیگر و کارگردان جوان پیرامون تئاتر گفتوگو کردیم.
بهعنوان یک تئاتری جوان و بازیگر عرصه تصویر، عرصه بازیگری را برای همنسلان خود چگونه میبینی؟ به عبارت دیگر جا برای تثبیت شماها وجود دارد یا باید پشت حضور پیشکسوتان این رشته متوقف شوید تا بالاخره نوبت به شما برسد؟
جواب دادن به این سوال کمی سخت است. زیرا بازیگری در ایران (بخصوص در سالهای اخیر) تعریف و روند روشن و واضحی ندارد و هرچه میگذرد به این آشفتگی افزوده میشود.
اینجا لازمه بازیگر خوب شدن نه تحصیلات است نه فعالیتهای تجربی و غیرآکادمیک که این بلبشوی غیرفرهنگی در سالهای اخیر رو به وخامت گذاشته است.
اکثر بازیگران همنسل من در سالهای اخیر خانهنشین شدهاند یا شغل و پیشه دیگری را انتخاب کردهاند و به کل از تئاتر دور شدهاند.
به نظرم این موضوع غمانگیز ربطی به حضور و وجود بازیگران پیشکسوت ندارد و مشکل چیز دیگر است.
برعکس دیگر محفلهای هنری و حتی غیرهنری، تئاتریها خیلی با هم متحد نیستند. حضور بازیگران چهره تلویزیون و سینما در تئاتر هم مزید بر علت شده و باعث شده کارگردانها با نگاه مطلق به گیشه به سراغ بازیگران صرفا تئاتری نروند.
با این توضیحات باید بگویم خیر، هیچ منطق و اصلی برای تثبیت بازیگران تئاتر وجود ندارد و بازیگر تئاتر در کشور ما هیچ آینده روشنی ندارد، چه از لحاظ حقوق شهروندی چه از منظر اقتصادی!
اساسا الزام حضور توامان یک بازیگر تئاتر در حوزه تصویر چیست؟ اصلا لازم است در هر دو حوزه فعال باشد یا نه؟ چرا؟
به نظرم هیچ الزامی در کار نیست و همه چیز به نگرش فردی هنرمند بازمیگردد. هرچند در دوران تحصیلات ما، تئاتریها نسبت به تلویزیون نظر خوشی نداشتند.
یادم هست اوایل دهه 80 بود که پیشنهاد بازی در یک سریال داشتم، اما استاد من که اکنون شخص صاحبنام و مشهوری است مرا از این کار منصرف کرد با این توجیه که بهتر است هنر مقدس و والای تئاتر را به تلویزیون ترجیح دهم و با بازی در یک سریال تلویزیونی آینده هنری خودم را زیر سوال نبرم.
اما چند سال پیش همسر همین هنرمند یکی از بازیگران اصلی اکثر آثار تلویزیونی شد و هنوز هم در این عرصه فعال است. خلاصه کلام اینکه گویا در دو دهه اخیر تعاریف بشدت تغییر کرده است.
نظرتان راجع به مخاطبان تئاتر چیست؟ اصلا به نظر شما مخاطبان تئاتر تغییر کردهاند؟
واقعیت تلخ این است که مخاطبان تئاتر همان بچههای تئاتر هستند. سالهاست که همینطور است.
آنقدر از لحاظ فرهنگی عقب هستیم که اهالی تئاتر برای دیدن تئاتر بلیت نمیخرند و از هر راهی وارد میشوند تا تئاتر مجانی ببینند.
وقتی اهالی تئاتر خود محتاج درمان فرهنگی و فکری هستند چگونه میتوانند در کیفیت و کمیت مخاطبان تغییر مثبتی ایجاد کنند.
البته ظاهر ماجرا کمی امیدوارکننده است، اما این فقط ظاهر ماجراست و این آمار کاذب با حضور بازیگران چهره سینما و تلویزیون ارتباط مستقیم دارد. مسلم است نمایشی که بازیگران مشهورتری دارد فروش بیشتری هم خواهد داشت و تعداد مخاطب بیشتری را به سالن میکشاند و واضح است
آن تعداد مخاطب بیشتر اشخاصی هستند که اوضاع مالی بهتری دارند و باز هم واضح است که افرادی با وضع مالی بهتر اقلیت جامعه را تشکیل میدهند.
نتیجه اینکه ما باز هم نتوانستهایم مردم عادی را به سالنهای تئاتر بکشانیم، وقتی در جذب اکثریت موفق نیستیم؛ یعنی حرکت رو به جلو نداشتهایم و این غمانگیز است.
یعنی اینکه اگر تغییری بوده در سطح بوده و بستر سازی نکردهایم. مثل آسفالت کردن یک جاده خاکی بدون زیرساخت مناسب!
نقش سالنهای تئاتر در اجرای بهتر یک نمایش تا چه حد است؟ وضع امروز سالنهای خصوصی را چگونه ارزیابی میکنید؟
تئاتر در سالن جان میگیرد و مخاطب در سالن مناسب است که با فضا و اتمسفر نمایش همراه میشود و با شخصیتها همذاتپنداری میکند. سالن جزء لاینفک تئاتر است و نمیتوان نادیدهاش گرفت.
سالن ضعیف یعنی اجرای ضعیف و مخاطب کمتر. با نگاهی سطحی به تئاتر کشورهای اروپایی میتوان فهمید از لحاظ سختافزاری در وضع اسفباری بسر میبریم.
تنها مزیت وجود سالنهای خصوصی این است که لااقل اهالی فعال تئاتر که اغلب دانشجویان هستند در حسرت اجرای اثرشان نمیمانند.
اما متاسفانه سالنهای خصوصی از لحاظ کیفی در شرایط مطلوبی بسر نمیبرند و با وجود کسب درآمد بالا و ورودیهای سنگین و میلیونی هیچ تلاشی برای بالا بردن کیفیت سالن نمیکنند.کم نیستند نمایشهای باکیفیتی که قربانی کاستیهای سالن میشوند.
حتما تئاتر امروز را رصد میکنی. ارزیابیات از وضع این روزهای تئاتر چیست؟ روند رو به رشدی دارد یا ارتجاعی و واپسگراست؟
پیشرفت محسوسی حس نمیشود. متاسفانه تئاتر نیز مانند تلویزیون در سیطره اشخاص خاصی است.
اجرا در تئاترشهر آرزوی اغلب اهالی تئاتر است. اقلیتی سعی دارند چرخ بزرگ و معیوب تئاتر را بچرخانند و اکثریتی محکوم به تماشا کردن هستند.
ممکن است یک روز یک حوزه را برای بازیگری انتخاب کنی؟ با فرض اینکه مجبور شوی بازیگری تئاتر را انتخاب میکنی یا سینما و تلویزیون؟ چرا؟
اگر چند سال پیش این سوال را میپرسیدید میگفتم تئاتر اما امروز، قطعا تئاتر جزو انتخابهای من نخواهد بود.
در شرایط فعلی چقدر عرصه برای پذیرفتن و فعالیت کارگردانان جوان باز است؟ خود تو به عنوان یک بازیگر کارنامهدار برای کارگردانهای کار اولی کار میکنی؟
فضا طوری است که فعالیت کارگردانهای جوان محدود به دوران دانشجویی و اجراهای دانشجویی است و پس از آن شرایط سخت میشود.
این روزها مثل سالهای قبل نیست که کارگردان بدون پشتیبانی مالی تئاتری را به روی صحنه ببرد.
این روزها کارگردان باید لااقل توان اجاره سالن را داشته باشد یا آنقدر از کارش مطمئن باشد که برای صاحب سالن چک یک ماهه بکشد یا باید آنقدر صبور باشد که در نوبت چند ساله بماند تا اثرش در سالن دولتی به روی صحنه برود.
من بازیگر بهطور مستمر پیشنهادهایی از جانب کارگردانهای کار اولی دارم، اما ترجیح میدهم نپذیرم چون هیچ تضمینی نیست که نمایش به اجرا برسد، مگر اینکه استثنائی در کار باشد.
از آنجایی که نمیتوان فروش گیشه را در کار کارگردانها نادیده گرفت، مخاطبان تئاتر چقدر میتوانند در انتخاب بازیگر یک کارگردان نقش داشته باشند؟
برای دادن حق انتخاب به مخاطب ابتدا باید به او خوراک فکری داد، تعریف درست داد، سطح فکری و دانش او را بالا برد و سپس به او حق انتخاب داد. به نظرم وظیفه هنر همین است.
مخاطبان زمانی میتوانند تأثیر بسزایی در انتخاب بازیگران داشته باشند که تلویزیون و سینما نیز از سطح کیفی بالاتری برخوردار باشد، زیرا مخاطب عام و حتی خاص تئاتر کشور ما در ابتدا مخاطب تلویزیون و سینماست.
بازیگر منتخب مخاطب اگر بدرستی و آگاهی انتخاب شود، میتواند به کارگردان در اجرای اثرش کمک کند و اگر جز این باشد باعث واپسگرایی خواهد شد.
مهرداد نصرتی ـ اعظم حسن تقی
ضمیمه قاب کوچک
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد