شاید دیگر نتوان فرصتی گیر آورد که با محمود جعفری به گفتگو بنشینیم. به همین علت پس از مدتها فرصت شد همدیگر را در روزنامه ببینیم. اوایل فصل پاییز بود و بهانه ما هم بازی او در تله فیلم «سقوط» و سریال «شبی از شبها» به کارگردانی رضا کریمی.
کد خبر: ۷۹۹۹۶

محمود جعفری خیلی ساده و بی ادعا معتقد است برخلاف نقشهایش آنقدر هم چند رنگ و پاچه خوار نیست. محمود جعفری متولد 1332و بچه شوش است.
2تا بچه یک پسر و یک دختر دارد. دخترش ازدواج کرده و پسرش دانشگاه قبول شده است. همسرش طیبه میامی در سریال «تفنگ سرپر» نقش عمه غیبیش را داشت.
با این که چند سریال بازی کرده اما علاقه اش بیشتر به سمت گویندگی و رادیوست. همسر او خواهر مهدی میامی بازیگر است. جعفری به فاصله سالهای 61تا 68در تئاتر فعالیت کرد.
اولین تجربه تصویرش را در سینما با فیلم «بازجویی یک جنایت» به کارگردانی محمدعلی سجادی به نمایش گذاشت. همزمان با آن در تلویزیون نیز مشغول بازی شد و محله بروبیا با بازیگران شاخصی چون حمید جبلی ، آتیلا پسیانی ، حسین محب اهری و... به نمایش درآمد.
او می گوید: «پس از چند نقش کوتاه ، بلافاصله رخشان بنی اعتماد من را برای فیلم «خارج از محدوده» انتخاب کرد.
هفت هشت سالی در تلویزیون حضور نداشت و ماحصل این سالها، حضور در فیلمهایی چون حکایت مرد خوشبخت تا مرگ پلنگ ، مهره ، گزل و... بوده است. آخرین آن شاخه های بید بود که جایزه ای هم به او تعلق گرفت.
محمود جعفری در تلویزیون سریال های مختلفی را چون کمین، تعطیلات تابستانی که خودش کارگردانی کرده روزی روزگاری (نقش شعبون) و پدر سالار (اکبر) را بازی کرد.
این که همیشه او را در فضاهای طنز و کمدی می بینیم از سر انتخاب نیست ، چون او معتقد است که الان دیگر انتخاب برای بازیگران معنا ندارد و این دیگران هستند که او را انتخاب می کنند: «بله. این بینندگان هستند که تعیین می کنند کدام بازیگر در چه نقشی حضور پیدا کند.
بازی من در تئاتر درفضاهایی که من نام کمدی موقعیت بر آن می گذارم به من تحمیل شد. هر هنرپیشه ای می خواهد نقشهای متفاوتی بازی کند؛ اما این بیننده است که او را انتخاب می کند. برای همین است که یک بازیگر به مرحله سوپر استاری می رسد و یکی دیگر درحد سیاهی لشکر باقی می ماند.»
قیاس میان پرده سینما و قاب جادویی ، قیاس جعفری برای دسته بندی خود به عنوان بازیگر سینما و تلویزیون است.
او اشاره می کند: «سینما پرده بزرگی دارد و به همان اندازه بازیگر را بزرگ نشان می دهد و تلویزیون قاب کوچک دارد و بازیگرش کوچک است ، پس سینما باارزش تر از تلویزیون است.»
این که چرا جعفری در برخی سریال ها که پیش از این نام بردیم موفق تر بوده تا بعضی دیگر، می گوید: «خیلی از اوقات فیلمهایی کار کردم که فکر کردم ارزشمندترین فیلم ماست بعد که مراحل مونتاژ و تدوین و موسیقی و... را پشت سر گذاشته اصلا مورد استقبال نبوده یا کار دیگری که فکر کردم مورد استقبال قرار نگیرد فوق العاده شد که فکر نمی کردم ؛ بنابراین تا وقتی فیلم با بیننده روبه رو نشده ، نمی تواند قضاوت کند آیا فیلمش فروش بی سابقه ای خواهد داشت یا نه».
با این حساب بازیگر نمی تواند هیچ قضاوتی در انتخاب هایش داشته باشد. پس باید هر پیشنهادی را قبول کند. جعفری پاسخ می دهد: «من به موفقیت نگاه نمی کنم ، من در درجه اول به مضمون آن متن نگاه می کنم. بعد چیدمان گروه و درجه سوم حضور خود کارگردان. به نظر من کارگردان صاحب کار است و هیچ بازیگر بی صاحبی نمی تواند کار درستی انجام دهد. اگر از من کارهای خیلی معمولی دیدید، زمانی است که من بی صاحب هستم».
استدلال او هم برای حضور در کارهای بی صاحبی که به قول خودش در کارنامه او زیاد هم هست ، جالب است : «جایی فکر کردم اگر قرار است چی بازی کنم و چی بازی نکنم ، باید شغل دومی داشته باشم.
پس به این نتیجه رسیدم که اگر بازیگر خوبی هستم در یک مجموعه متوسط می توانم گلیم خودم را از آب بیرون بکشم. نهایت این است که می گویند این کار کار متوسطی بود، اما تو (محمود) بد نبودی.»
جعفری همیشه سعی کرده این گونه عمل کند، یعنی باشد اگرچه کار متوسط باشد. با این رویه خیلی ها به او اعتراض کردند که چرا در یک کار سبک حضور پیدا می کند، اما او باز هم می گوید: «همیشه این سوال را می کنم که چطور بودم؛»
محمود جعفری را بتازگی در تله فیلم سقوط که ابتدا قرار بوده تله تئاتر باشد، دیده ایم ؛ تله فیلمی که از یک نمایشنامه آلمانی گرفته شده است. دلیل انتخاب نقشهای دورو و ریاکار که به قول امروزی ها پاچه خوار و بوقلمون صفت هستند را این گونه بیان می کند: «شاید به این برمی گردد که نقشهای منفی زیاد به من می دهند.
اصولا نگاهم به آدمهای اجتماع منفی نیست و آدمهای منفی هم به دلیل شرایطی که پشت سر گذاشته اند، منفی نیستند. من این آدمها را کمدی می بینم. به همین علت هم سعی می کنم نقشهای منفی را به شکل کمدی موقعیت درآورم، نه کمدی لودگی که اکنون باب شده است.»
اما آن طور که خودش می گوید زیاد هم نقشهایش منفی منفی نیست : «دقیقا، البته الان صحبت هایی که می کنیم خیلی جدی است ، ولی من زیاد آدم جدی ای هم نیستم. (با خنده»). شبی از شبها هم به دلیل آشنایی او با کارگردان فیلم تب صورت گرفته است : «قرار گذاشتیم با کارگردان نگاه متفاوتی به این آدمها داشته باشیم. کرم برخلاف ظاهرش آدم باشعوری است. تستی برای این کار زدیم و جوری بازی کردیم که این آدم کاملا عقب افتاده نباشد.
در این صورت دیگر نمی تواند حرف جدی بزند. کرم را به آدم معمولی نزدیک کردیم.»
با این رویه محمود جعفری سعی می کند خودش را تکرار نکند، اما این که چه کرده تا کرم متفاوت شود، می گوید: «نمی توانم راجع به آن به شکل حساب شده و فرمول شده محبت کنم. فکر می کنم این شخصیت کاملا در وجود من هست.
شما از سالهایی که محله بروبیا را بازی می کردم نقش زورو و بچه های محله را بگیرید تا حالا، بی انصافی است اگر کسی نقشهای من را تکراری به حساب آورد. این که چه می کنم که متفاوت باشم ، در شخصیت خودم هست و از درونم الهام می گیرم.»
خودش راست می گوید که کرم داران عالم را درم نیست / درم داران عالم را کرم نیست. اما قصه های اولیه سریال کمی متفاوت تر از قصه های الان است.
او می گوید: «آفرین ، درست می گویید. در شبی از شبها 5قسمت اول آن متن ها مشخص و دیالوگ ها حساب شده تر بود و حسین پاکدل نویسنده آن بود. اگر دقت کرده باشید فردوس کاویانی را از قسمت 5به بعد نمی بینیم. پس از آن خانم سام ، نویسنده کار شدند که فکر کنم به دلیل بازی خودشان کمتر حساسیت نوشتاری داشتند».
معضل اصلی برنامه ها یا سریال های تلویزیونی عدم آمادگی متنها یا به تعبیری سناریوی کار است و به این منجر می شود که مخاطب پس از دیدن کار به انتخاب اشتباه خود پی ببرد.
این قضیه در ارتباط با سریال شبی از شبها و همچنین سقوط نیز رخ داده است : «بله ، به محض این که طرح تصویب می شود و بودجه ای به آن تعلق می گیرد، کار شروع می شود. سقوط مثل شبی از شبها، تنها 5قسمت اول آن آماده بود که ما براساس آن انتخاب کردیم ؛ البته نقش صلاح در سقوط ابتدا خیلی پررنگ تر بود، اما بعد کمرنگ تر شد که اعتراض هم کردم.»
مگر بازیگر حق اعتراض هم دارد؛ این کارگردان و تهیه کننده کار است که صلاح می داند نقش کوتاه شود یا بلند بماند.
او موظف است سر وقت برای بازی آماده شود و منضبط باشد و اگر تهیه کننده در پایان کار حق و حقوق او را هم نداد یا با تاخیر داد، باز هم این بازیگر است که نباید اعتراض کند. جعفری هم موافق است و می گوید: «خیلی از صحنه ها گرفته نشد، آن هم به دلیل بودجه کم ؛البته قرار ما هم برای تله تئاتر بود که به تله فیلم تبدیل شد.»
به این هم اعتراض دار که بلافاصله پس از بازی در نقشهایی چون جاهل و لات و لوت و پاچه خوار و... پشت سر هم به او نقشهای اینچنینی داده شده است که اصلا این طوری نیست. «خیلی از کارهای من این خصوصیات را ندارند.»
با تعبیر جالبی که او دارد باید گفت نظرش تا حدودی درست است که می گوید یک کار را که اصلا پیش بینی نمی کنم ، کار خوبی از آب درمی آید یا نقشی را که می گویم خوب می شود، اینچنین نیست. جعفری اشاره می کند به نقشش در دبیرستان خضرا و معتقد است شاید کار دیده نشد، اما من نقشم را خیلی دوست داشتم. نقش عموی آن دختر را داشتم که درواقع قاتل هم خود او بود.
او می گوید: نقش آنقدر جذابیت داشت که 3قسمت را در 13قسمت پخش کردند. جعفری در پایان گفته هایش توصیه ای به جوانان دارد و البته سفارشی برای پیشکسوتان این رشته : «بازیگرانی که تاریخ مصرف دارند، هنرمند نیستند.
سعید پورصمیمی بازیگری است که در هیچ دوره ای از مقطع کاریش (تئاتر تلویزیون و سینما) تاریخ مصرف نداشته است. بازیگر بااخلاق و باسواد که از همه لحاظ نمونه است و هیچ وقت بازی یکسانی از او ندیده ایم و او سالها در عرصه تئاتر سوپراستار بوده است.
کسانی مثل جمشید لایق ، حسین کسبیان ، رضا کرم رضایی ، اصغربیچاره و... آینه ما هستند. اینها کسانی هستند که سمت استادی بر ما دارند. من خیلی چیزها از جمشید لایق یاد گرفتم. او در چند کار نقش پدر من را داشت ؛ اما الان نمی دانم که کجا افتاده است.
حیفم می آید که پایان گفته هایم را بدون اشاره به این بازیگران خاتمه دهم. امیدوارم بازیگران جوان سعی کنند علم این حرفه را بیاموزند تا دچار زمانزدگی نشوند. کارهای اخیر محمود جعفری : «در سریال مختارنامه نقش معقل را دارم که یکی از یاران ابن زیاد است. خود این هم کمدی است. کسی که عقل زیاد دارد ولی در عمل این طور نشان نمی دهد.»
البته او ترجیح می دهد راجع به مختار چیزی نگوید. چون در قرارداد قید شده است که اگر می خواهید صحبت کنید با تهیه کننده هماهنگ کنید. وظیفه طرف اول این است ، اما آیا طرف دوم به عهد خود وفا می کند؛!

مریم درستانی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها