داریوش ارجمند: برادرم به سفری باشکوه رفته است

داریوش ارجمند با وجود تالمات ناشی از فوت برادرش، انوشیروان، و با توجه به هماهنگی‌های قبلی برای حضور در برنامه «بعضیا» بر سر عهد خود ماند و یکشنبه‌شب در این برنامه حاضر شد.
کد خبر: ۷۴۹۷۱۵

به گزارش روابط عمومی «بعضیا»، ارجمند در ابتدای این گفت‌وگو در حالی که بغض بر گلو داشت، از حضورش در برنامه با وجود شرایطی که داشته سخن گفت و افزود: ما در حرفه‌ای کار می‌کنیم که وقتی قراری می‌گذاریم نمی‌توانیم زیرش بزنیم. با مرگ عزیزانمان هم کارمان را ادامه می‌دهیم. من هم از این قاعده مستثنا نیستم هر چند کمتر از چندساعت از فوت برادرم گذشته، اما چون قول دادم، آمدم.

وی درباره لحظات آخر زندگی برادرش گفت: تمام بیمارستان درگیر انوشیروان بودند. همه می‌آمدند و می‌رفتند و وقتی از آنها درباره او می‌پرسیدیم گرچه آرام جواب ما را می‌دادند، اما وضعیت وخیم او برای ما روشن بود. ما بازیگریم و دیگران نمی‌توانند جلویمان نقش بازی کنند و من هرگونه بازی را که در شخصیت افراد باشد متوجه می‌شوم.

ارجمند افزود: برادرم را در حالت کما و بیهوشی نگه داشته بودند تا بتوانند کاری برایش انجام دهند. اما وضعیت او مدام افت می‌کرد، تا جایی که نارسایی ریه او بیشتر شد و مجبور شدند او را به آی.سی.یو ببرند. من هم مدام نگران حال برزو و دختر برادرم، بهار بودم. این بازیگر تصریح کرد: بهار اصلا حالش خوب نبود، چون بشدت به پدرش وابسته بود. برزو هم که حال خوشی نداشت. پسر او عشق پدربزرگش بود و برزو مدام می‌گفت فقط دلم می‌خواهد پدر یکدفعه دیگر چشم‌هایش را باز کند و جانیار را در آغوش بگیرد. ارجمند تاکید کرد: اما سرانجام به مشیت خداوند گردن گذاشتیم و نمی‌شود کار دیگری کرد.

وی ادامه داد: مرگ پایان کبوتر نیست. برادر من به یک سفر پرنور و باشکوه رفته است. او در زندگی‌اش کسی را نرنجانده بود و بسیار صبور بود. آقای پورمحمدی معاون سیما هم که به عیادت او رفته بود او را فردی سختکوش و سحرخیز که سخت کار می‌کرد، معرفی کرده بود.بازیگر نقش ناخدا خورشید یادآور شد: همه ما برای سینما سختکوش هستیم. دست برادرم در سریال امام علی(ع) شکست، حتی پایش شکست. در فیلم دیگری گردن من شکست. چرا که ما هیچ‌وقت نخواستیم کم‌فروشی کنیم. ما این‌طور عادت کرده، تعلیم دیده و زندگی کرده‌ایم.

ارجمند درباره همکاری با برادرش در سریال امام علی(ع) گفت: ما در دو قطب روبه‌روی هم بازی می‌کردیم. آن روزها شیرین‌ترین لحظات زندگی‌ام را پشت سر گذاشتم. ما در یک اتاق در بندرعباس بودیم و برادرم از من پرستاری می‌کرد. او کیفی داشت که در آن همه چیز بود. از قهوه گرفته تا انواع دمنوش، چای، فلفل، نمک. هر کسی هرچی کم داشت سراغ کیف او می‌رفت. او مرد سفر و خوش‌سفر بود.

این بازیگر خاطرنشان کرد:‌ انوشیروان در دهه 30 به کلاس‌های استاد سمندریان رفت. من در کلاس‌ها به بچه‌هایم می‌گویم هرکس بیشتر زندگی کند بهتر بازی می‌کند. اکنون که اکثر بازیگران جوان نقش‌های همسن خودشان را بد و غیرقابل قبول بازی می‌کنند، به این دلیل است که اشرافی به خودشان ندارند، از خانه بابا و مامان آمده‌اند و چیزی نمی‌دانند. درس خواندن که زندگی نیست. راه رفتن بین مردم، نگاه کردن آنها، سفر و... زندگی است. دانشکده بازیگری حرکت و زندگی در میان مردم است. وی تاکید کرد: من و برادرم همیشه ساعت دو نصفه‌شب برای سریال امام علی(ع) سرصحنه می‌رفتیم و زودتر از همه می‌رسیدیم. او بساط صبحانه را آماده می‌کرد و بعد گریمورها و بقیه می‌آمدند.

این بازیگر درباره لحظه‌های آخر زندگی برادرش گفت: یکی از برادرهای خانم انوشیروان هم طبیب حاذقی است. او بالای سر برادرم آمد و گفت آنچه برای او انجام داده‌اند کامل است و از هیچ کاری دریغ نشده است.

ارجمند در حالی که می‌گریست از این‌که مردم را ناراحت می‌کند ابراز تاسف کرد و گفت: برادرم فردای اربعین فوت کرد. او 15 سال نمایش «خورشید کاروان» را در همین روزها بازی می‌کرد. فکر می‌کنم بزرگوارانی که او برایشان کار کرد در آن دنیا هوایش را دارند. مرگ پریدن از یک جوی است. تنها چیزی که باورش داریم و مطمئن هستیم حقیقت دارد مرگ است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
کری‌خوانی صبح‌گاهی

گفت‌وگوی جام‌جم با هاشم بیگ‌زاده و مجید یحیایی، مجریان برنامه «صبحانه ایرانی »شبکه دو

کری‌خوانی صبح‌گاهی

نیازمندی ها