مخلوقی در نظام احسن

برای یافتن راه حقیقت، ما نیاز داریم اطلاعاتی درباره شیطان و میزان قدرت او در جهان و حتی باورهای او داشته باشیم و بدانیم چطور شیطانی که به خالقیت خدا و روز جزا اعتقاد داشت، از کافران شد و چه جایگاهی را در پس نافرمانی خود در جهان به دست آورد. این نوشتار خلاصه‌ای از اندیشه شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» است.
کد خبر: ۷۴۹۲۰۵

شناسایی که کافر شد

هنگام صحبت از شیطان، آیا در خاطر داریم از موجودی سخن می‌گوییم که طبق آیات قرآن به خالقیت خدا اعتقاد داشت (خلقتنی من نار و خلقته من طین‏) و می‌دانست روز قیامت وجود دارد (انظر الی یوم یبعثون) و از وجود انبیا و معصومین باخبر بود (فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین‏)؟

شاید در وهله اول پذیرش چنین موجودی که در نهایت حاضر به اطاعت امر پروردگار نشد، سخت باشد و این سوال پیش آید که چطور از موجودی با چنین اعتقاداتی در قرآن با عنوان کافر یاد می‌شود؟

شهید مطهری در این باره معتقد است قرآن در عین این که شیطان را شناسای همه این مقامات معرفی می‏کند، او را کافر می‏خواند و کافر می‏شناسد؛ پس معلوم می‏شود تنها شناسایی و معرفت، یعنی تسلیم فکر و ادراک، برای این ‌که موجودی مؤمن شناخته شود کافی نیست، بلکه چیز دیگر لازم است. از نظر منطق قرآن شیطان با تمام این شناسایی‌ها کافر به حساب آمد، زیرا شیطان در عین قبول ادراکات حقیقت، احساساتش به ستیزه برخاست و دلش در برابر درک عقلش قیام کرد، از قبول حقیقت ابا و استکبار نمود و تسلیم قلب نداشت. (ص 292)

مخلوق نظام احسن

اگر با نگاهی مطابق مفاهیم قرآن بخواهیم جهان را تحلیل کنیم و مبانی اندیشه خود را از قرآن به دست بیاوریم، در وجه اول با آیاتی نظیر الذی احسن کل شی‏ء خلقه‏ (سجده، ‌آیه 7) مواجه می‌شویم. در اینجا کلمه «کل» بیان شده و استثنایی نیز نیامده است. شیطان بنابر نص صریح قرآن‌ از جن و به عبارت گسترده‌تر از مخلوقات خداست و همین آفریده خدا مانند دیگر موجودات در دایره «احسن خلقه» قرار می‌گیرد.

استاد فلسفه و حکمت اسلامی، پس از بیان مقدمات مذکور، به این اصل کلی اشاره می‌کند: «براساس مبانی اسلامی، نه‌تنها در جهان، آفریده‏ای که نبایست آفریده شده باشد یا بد آفریده شده باشد وجود ندارد، بلکه همه چیز زیبا و بجا آفریده شده است.» (ص 95)

همین وجه مخلوق دانستن شیطان موجب می‌شود از آسیب فکری ارائه قدرت خلق و تاثیرگذاری مطلق شیطان در امان بمانیم. شهید مطهری بصراحت می‌گوید: شیطان از نظر قرآن به هیچ وجه قطبی در مقابل خداوند نیست، حتی قطبی در برابر فرشتگان که به اذن پروردگار دست‌اندرکار خلقت و مجری مشیت الهی در آفرینش اشیا می‏باشند نیز نیست. (ص 96) پس بودن شیطان هیچ خدشه‌ای بر یگانگی خدا و انحصار خالقیت در خدا وارد نمی‌کند.

زیرا این مخلوق، قدرت آن را ندارد که مانند نیروی توانایی بتواند چیزی را در نظام جهان بیافریند یا به شکل یک قدرت تاثیرگذار، انسان را ملزم و مجبور به انجام بدی‌ها کند. (ص 95)

دایره عمل شیطان

لازم است چند نکته درباره قابلیت‌ها و ویژگی‌های شیطان بیان کنیم تا هم بار ناشی از ضعف انسان و قدرت بی‌نهایت و تاثیرگذار شیطان از دوشمان برداشته شود و هم از طرفی، مسئولیتمان به واسطه حق انتخابی که در دو راهی‌های خوب و بد لحظه‌ها داریم، افزایش یابد.

از نظر شهید مطهری چند نکته در باب شیطان قابل تامل است:

الف) قلمروی شیطان تشریع است نه تکوین، یعنی قلمروی شیطان فعالیت‌های تشریعی و تکلیفی بشر است. شیطان نه خالق مستقل بخشی از موجودات است و نه قطبی در برابر خداوند. علاوه بر این، حتی در نظام طولی جهان نقشی از تدبیر و اداره کائنات (مانند فرشتگان) به او سپرده نشده است و تسلطش بر بشر در حدی نیست که بتواند او را به آنچه می‏خواهد، مجبور کند.

ب) شیطان فقط در وجود بشر می‏تواند نفوذ کند نه در غیر بشر.

ج) قلمروی شیطان در وجود بشر محدود است به نفوذ در اندیشه او، نه تن و بدن او و همین نفوذ در اندیشه بشر نیز منحصر است به حد وسوسه کردن و جلوه دادن خیال یک امر باطل در نظر او. (ص 95)

د) شیطان شر نسبی است نه شر حقیقی و واقعی و مطلق.

ه) از همه شگفت‏تر این که بر حسب منطق قرآن، خدا خودش به شیطان، پست اضلال و گمراه‌سازی را اعطا فرموده است. (براساس سوره اسراء، آیه 64) و شیطان نیز آمادگی خود را برای تحویل گرفتن پست اضلال اعلام کرده است. (براساس سوره اعراف، آیه 16 و 17) البته هیچ گونه اجبار و الزامی نسبت به بشر در پذیرش این اضلال وجود ندارد و هر چه هست وسوسه است و دعوت است و تزیین است. (صص 97 و 98)

حال سوال این است، شیطانی که پست گمراه‌سازی را در جهان پذیرفته، چرا فقط بر بشر می‌تواند تاثیرگذار باشد؟ استاد مطهری معتقد است: فلسفه و حکمت این اندازه تسلط شیطان بر بشر، اختیار انسان است. مرتبه وجودی انسان ایجاب می‏کند حر و آزاد و مختار باشد. موجود مختار همواره باید بر سر دو راه و میان دو دعوت قرار گیرد تا کمال و فعلیت خویش را که منحصرا از راه اختیار و انتخاب به دست می‏آید، تحصیل کند. (ص96) و حتی همین تسلط نیز محدود شده است. یعنی تسلط شیطان فقط بر بشری واقع می‌شود که خود بخواهد به او دست ارادت دهد. این نکته، متن صریح قرآن است که خدا می‌فرماید:

انّه لیس له سلطان علی الّذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون انما سلطانه علی الذین یتولونه‏ (نحل، 99 و 100) یعنی «همانا شیطان بر مردمی که ایمان دارند و به پروردگار خویش اعتماد و اتکا می‏کنند تسلطی ندارد. تسلط او منحصر است به اشخاصی که خودشان ولایت و سرپرستی شیطان را پذیرفته و می‏پذیرند.»

پانوشت:

* شماره صفحات ارجاعات این مطلب براساس کتاب مجموعه آثار شهید مطهری (ج 1) در نرم‌افزار نور از مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها