در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
فیلم «آنچه مردان درباره زنان نمیدانند» چگونگی ارتباط مناسب بین خانمها و آقایان را روایت میکند. چقدر در این زمینه پژوهش داشتید؟
این فیلم قصه بهروزی دارد و تحقیق و پژوهش زیادی درباره آن انجام دادم. تمام ماجراهای فیلم هم حقیقت دارد، به جز ماجرای بچه که ساخته ذهن خودم است. با آدمهای زیادی که سراغ صیغه رفته بودند، گفتوگو کردم و علت این کار را از آنها جویا شدم و خاطراتشان را یادداشت کردم. وجه اشتراک همه آنها نابودی زندگی و متلاشیشدن خانوادههایشان بود.
علت این است که جامعه تکهمسری و زنسالار ما با موضوع صیغه کنار نیامده است. برخی از علما هم به این موضوع نزدیک نشدند و فقط در بیست کیلومتری صیغه ایستادند و گفتند حلال است، اما ریز ماجرا و جزئیات آن را توضیح ندادند.
به نظر شما مردان چه چیزی را در رابطه با زنان نمیدانند که در فیلم شما بیان شده است؟
خیلیها به من گفتند باید اسم فیلم را میگذاشتی آنچه زنان درباره مردان نمیدانند. به نظرم هر دو درست بود. صیغه حسنهای زیادی دارد، اما در دهه 90 ایران وضع طوری است که عیبهایش بر حسنهایش میچربد. بزرگترین نکته منفیاش این است که هر کسی سراغ این موضوع رفت زندگیاش از هم پاشید. این فیلم به این موضوع میپردازد که مردان اغلب اینگونهاند و زنها هم موجودات ناشناختهای هستند. دختر فیلم ما به راحتی وارد زندگی قهرمان مرد فیلم میشود و یک بچه هم برای او به دنیا میآورد و مثل آب خوردن هم از زندگی مرد بیرون میرود. احساس و عشق و عاطفهای در زندگیهای موقت وجود ندارد، اما چیزی که زیاد هست، شک و تردید و سوءظن و بدگمانی در این زندگیهاست.
انتخاب بازیگران بر چه اساسی بوده؟ چطور به محمدرضا شریفینیا برای نقش رسیدید؟ بعد از فیلم دنیا، انگار کارگردانها او را مناسب چنین کاراکترهایی میدانند؟
فیلمم سه بازیگر اصلی بیشتر ندارد. قبل از شروع پیش تولید به محمدرضا شریفینیا، مهدی هاشمی و رضا عطاران فکر میکردم. رضا عطاران خب خیلی جوانتر بود و من نگاهم این بود که از یک بازیگر مسنتر استفاده کنم. در نهایت سراغ آقای محمدرضا شریفینیا رفتم و الحق و والانصاف که فوقالعاده بازی کرد. آقای شریفینیا در فیلمم هشتاد سکانس بازی داشت و برایم جالب بود که در هر سکانس یک جور بازی میکرد.
وجود آقای شریفینیا در هر فیلمی یک نعمت است. با خانم فاطمه گودرزی هم سالها بود که دوست داشتم کار کنم. در فیلم قبلی هم برای ایشان فیلمنامه فرستادیم، اما نشد با هم کار کنیم، اما خدا را شکر من و دستیارم، محسن اورنگ ساعتها با ایشان صحبت کردیم تا بپذیرند که در فیلمم بازی کنند و پذیرفتند. بازی ایشان در فیلم خوب و بسیار تاثیرگذار بود. برای نقش عسل هم چند بازیگر در ذهنم بود. خانم شهره قمر که در فیلم «زبان مادری» با من کار کرده بود و بازیاش خیلی خوب بود، بخاطر شباهت این نقش با نقشی که در فیلم «انعکاس» بازی داشتند نپذیرفتند این نقش را بازی کنند. بعد خانم طناز طباطبایی و الناز شاکردوست را در ذهن داشتم. دنبال بازیگری بودم که بتواند روی نقشی که آقای شریفینیا بازی میکند تاثیر بگذارد. در نهایت آقای شریفینیا خانم سحر قریشی را پیشنهاد داد که پذیرفتم. بقیه بازیگرها را هم بر اساس نقشهایشان انتخاب کردم.
نظر شما درباره حضور فرزاد حسنی چیست؟
ابتدا دنبال بازیگری هم سن و سال آقای شریفینیا میگشتم، حتی به آقای آتیلا پسیانی فکر میکردم. کسی که به او بخورد و آقای شریفینیا با او درد دل کند، اما واقعیتش این است که نقش کوچک بود و نمیشد بخاطر سه سکانس با این دوستان وارد مذاکره شد. در نهایت تصمیم گرفتیم از آقای حسنی که مجری سرشناس و بسیار محبوبی هستند، استفاده کنیم.
فکر میکنید مخاطب چه اندازه با موضوع و شخصیتهای فیلم شما همراه شود؟
در همه فیلمنامههایی که نوشتم، همیشه مخاطب برایم اهمیت ویژهای داشته و همیشه نگاهم به مخاطب بوده و هست. قصهام را طوری مینویسم که مخاطب اذیت نشود و قصه را تا آخر دنبال کند. تمام انرژیام را برای جذابیت قصه میگذارم. سعی میکنم ماجراهای زیاد و موقعیتهای دراماتیک فراوانی خلق کنم که قصه گیرا باشد. در این فیلم هم همین کار را کردم و طوری جلو رفتم که مخاطب، قصه را دوست داشته باشد. برای همین است که فضای گرمی بر فیلم حاکم است و با استقبال گسترده مردم روبهرو شده است.
فکر نمیکنید نتیجهگیری فیلم باوجود درست بودن کمی گل درشت باشد؟
از مکافات عمل غافل نشو، گندم از گندم بروید جو ز جو. من سه پایان متفاوت را برای این فیلم تصویربرداری کردم، اما در نهایت تصمیم گرفتم از پایان فعلی استفاده کنم. چون فکر میکنم، تاثیرگذاریاش بیشتر است، هر چند ممکن است کمی تلخ به نظر برسد.
از عکسالعمل مخاطب بعد از دیدن فیلم خبر دارید؟
چیزی که مدیران همه سینماهای نمایشدهنده به ما گفتند این بوده که مخاطب راضی سالن را ترک میکند. آنها میگفتند در بسیاری از فیلمها مخاطبان از دقیقه 30 برمیخیزند و سالن را ترک میکنند یا اینکه موقع خروج غر و لند میکنند، اما درباره فیلم ما اینگونه نیست و سفارش مخاطبان به همدیگر برای دیدن این فیلم خود به تبلیغی برای ما تبدیل شده است.
گویا قرار بود فیلمی در هندوستان بسازید. درست است؟
بله. پروانه ساخت این فیلم را که «سلام بمبئی» نام دارد، را گرفتهام. پیشنویس قرارداد ساخت فیلم را با یک کمپانی بالیوودی به اسم pen n camera internationals
امضا کردیم. قرارداد نهایی ما هم آماده است و برای امضا به مومبای هند خواهیم رفت. الان فقط منتظر بازیگر اصلی زن هندی هستیم. کار کردن در بالیوود خیلی سخت است، چون سالی 1200 فیلم تولید میشود و تمام بازیگرهای سرشناس هند برای سه سال آینده قرارداد دارند و باید صبر ایوب داشته باشید.
تنها بازیگری که سرش خلوت بود خانم آیشواریا رای است که با ایشان وارد مذاکره شدیم. هم مستقیم توسط تهیهکننده هندی ما و هم توسط دو مدیر برنامه ایشان. من هر شب در واتسآپ با این دو بزرگوار در تماس هستم! آنها به من گفتند باید صبر کنیم، چون خانم آیشواریا تصمیم دارد پس از چهار سال با یک فیلم هندی به سینما برگردند و پس از آن با ما وارد مذاکره خواهند شد. خانم مریم ذکریا که از بازیگرهای معروف بالیوود و ایرانیالاصل هستند، کمک بزرگی به من کرد. با این حال ما پیشنهاد دادیم خانم آیشواریا با ما قرارداد ببندند، سپس ما برای ایشان حتی یکسال هم شده صبر میکنیم که هنوز جواب ندادهاند. تهیهکننده هندی ما هم پیشنهاد داد تا اواخر دی صبر کنیم و چنانچه خانم آیشوار با ما قرارداد نبستند سراغ گزینههای بعدی برویم.
شما پیشتر بهعنوان فیلمنامهنویس فیلمهای کمدی فعالیت میکردید. به کارهای کمدی تعلق خاطر
خاصی دارید؟
واقعیت این است که من سراغ کمدی نمیروم، بلکه این کمدی است که سراغ من میآید. در 15 سال گذشته حدود چهل فیلمنامه در سینمای ایران نوشتم که 37 فیلمنامهام کمدی و طنز بود و البته حدود بیست فیلمنامهام به فیلم تبدیل شد. بارها تصمیم گرفتم فیلمنامه جدی بنویسم، اما همان فیلمنامه جدی هم حین نگارش به طنز تبدیل میشد. من آدم طنازی نیستم، اما برای خودم هم جای سوال دارد که چرا اکثر فیلمنامههایم طنز است. شاید فیلمهای اول و دومم هم روی ادامه کار من تاثیر گذاشته است. مثلا اولین فیلمنامهای که نوشتم با نام «بله برون»، یکی از فیلمهای پرفروش سال 82 شد. در ادامه خروس جنگی، زنها فرشتهاند و چند کار دیگر هم از پرفروشهای سینمای ایران شدند و شاید همین باعث شد که مسیر طنز را تا امروز ادامه بدهم.
معصومه جلالی/ جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه