از زندگی چه می‌­خواهیم؟ یک شغل عالی؟ یک رابطه خوب؟ ثروتی بادآورده؟ یا از همین وضع راضی­ هستیم؟ شاید یکی از این چیز‌ها را بخواهیم اما، در ورای همه این خواسته­‌ها، آرزویی دیگر برای خوشبختی­ وجود دارد.
کد خبر: ۷۰۸۴۸۰

جام جم سرا: با مطالعه­­ سرگذشت­‌ها و زندگی­ گذشتگان به‌طور حتم، مطالب و نظرات زیادی درباره­ چگونه زندگی­ کردن­ و خوشبختی پیدا خواهیم کرد. بیشتر مردم به‌‌ همان اندازه خوشبخت­ هستند که ذهن­شان را برای خوشبخت‌بودن آماده کرده­ اند. یعنی، چگونه دنیا را ببینیم و تعبیرمان از رویداد‌ها انتخابی آگاهانه باشد.


افراد زیادی منتظرند تابستان بیاید تا خوشبخت شوند؛ به یکی از کشورهای اروپایی، آمریکایی و... سفر کنند، به­­ خانه­ جدید اسباب­ کشی ­کنند، بدهی­های­شان را بپردازند، ازدواج کنند، اوضاع­شان عوض ­شود، خواستگار پولدار بیاید یا شغل حسابی پیدا کنند تا خوشبخت شوند و صد‌ها ­خیال دیگر. اما خوشبختی چیز ساده­ ای ا­ست. آیا با وجود نگرانی­های شغلی، منفی‌نگری­‌ها و دلمردگی که در محیط اطراف­مان وجود دارد می‌توان قلبی شاد داشت؟ البته که می‌­توان! تنها کافی ا­ست که در این راه تلاش کنیم.

امروزه همه ازخوشبختی حرف می‌­زنند؛ بعضی­‌ها آن را در رفتن به سبزه­ زار‌ها و برخی دیگر سپری کردن ساعاتی درکنار فرد مورد علاقه­‌شان یا در پیچ و خم پاساژ‌ها و بازار‌ها می‌بینند. یکی از فلاسفه­ هند معتقد است که «خوشبختی از یک سری شادی­های کوچک تشکیل شده است؛ لذت­های کوچک، انسان را بشاش و سرحال نگه ­می­دارد؛ مثل لحظات دست کشیدن از کار و نوشیدن یک فنجان چای یا قهوه به همراه کسی که با او احساس راحتی می‌­کنید یا لذت بردن از پرتو خورشید در چله زمستان.»

خوشبختی مانند سلامتی­ است که باید همه روزه از آن مواظبت کنیم. خوشبختی مثل قطره­ شبنمی­ است که هر صبح بر برگ گلی می‌نشیند و ما آن ­­را نمی‌­بینیم و بی­‌تفاوت از کنارش می‌­گذریم یا جوانه­‌ای کوچکی که مدت­هاست در خاک باغچه­‌مان روییده و هرگز آن­ را احساس نکرده­‌ایم.

بیشتر ما در زندگی خوشبختیم اما، چون آن ­را در جایی بیرون از زندگی خود تصور می‌کنیم، هرگز نمی‌یابیمش. وقتی سالم و سرشار از نیرو و قدرت، برای امرار معاش، از خانه بیرون می‌­رویم و شب با دستانی پر از مهر، سالم و فارغ بال به­خانه باز می‌­گردیم، این نمونه­‌ای از خوشبخت بودن است. وقتی دلی­ را به­ دست می‌­آوریم؛ لبی را به­ خنده می‌­گشاییم؛ دستی به­ مهر بر سر کسی می‌کشیم؛ دیگران را نمی‌­آزاریم و... ما سعادتمند زیسته­‌ایم­.

خوشبختی نه در تسخیر فلک­­‌الافلاک است و نه در حساب­های بانکی غیرقابل شمارش، بلکه در دستان ماست؛ دستانی­ که می‌تواند دنیایی را به ­مهر بسازد؛ شاد کند و خود نیز شاد شود. دیدگاه­های متفاوت و‌گاه متضاد درباره­ زندگی، خوشبختی و عوامل سعادت، به گونه­‌ای­ است که پاره­‌ای از آن‌ها حیرت‌آور و بعضی غیر­قابل باور است.

(دیل کارنگی:) «یکی از راه‌های رسیدن به خوشبختی این است که برای خو­شحال‌کردن دیگران تلاش کنیم؛ زیرا وقتی باعث خوشحالی دیگران می‌­شویم، رضایت خاطر (شادی) آن‌ها به ما نیز سرایت می‌­کند». (زرتشت:) «خدمت به خلق وظیفه نیست؛ نوعی لذت است؛ زیرا به سلامتی و خوشی شما می‌افزاید.» (جیمز اوپن‌هایم:) «نادان، خوشبختی را در فاصله­ دور می‌جوید و دانا آن‌را در وجود خویش رشد می‌­دهد.» (ارسطو- فیلسوف یونانی): بعضی از فلاسفه خوشبختی را در «کار» می‌دانند؛ «زندگی حرکت است؛ حرکت جوهر زندگی­ است.» (شوپنهاور- فیلسوف آلمانی:) «همه­ اعضای داخلی بدن پیوسته سرگرم کارند؛ قلب، سیستم گردش خون، حرکت روده­‌ها، ترشح غده­‌ها و مغز که فعالیت پیچیده خود را دارد. با در نظر گرفتن این حقیقت که زندگی سرشار از حرکت است و تا زنده­‌ایم همه­ اعضای داخلی بدن به طور خودکار درحال جنب و جوش­ند، حرکت ظاهری جسم هم بسیار ضروری ا­ست و کسانی­ که از فعالیت جسمی یا فکری خودداری می‌­کنند برخلاف قانون طبیعی به­ سر می‌­برند؛ از این­ رو کار نه تنها زیربنای زندگی، بلکه اساس خوشبختی و سعادتمندی نیز هست.» (سیدافشین طباطبایی - پژوهشگر مسائل اجتماعی/ آرمان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها