نوآوری، فرهنگ و رشد اقتصادی: خوانشی از نوبل اقتصاد ۲۰۲۵

جایزه نوبل ۲۰۲۵ اقتصاد به سه اندیشمند تعلق گرفت که هریک از زاویه‌ای متفاوت به راز پایداری رشد اقتصادی و ریشه‌های نوآوری نگریسته‌اند.
جایزه نوبل ۲۰۲۵ اقتصاد به سه اندیشمند تعلق گرفت که هریک از زاویه‌ای متفاوت به راز پایداری رشد اقتصادی و ریشه‌های نوآوری نگریسته‌اند.
کد خبر: ۱۵۲۲۸۱۳
نویسنده دکتر داوود منظور

جوئل موکیر، فیلیپ آقیون و پیتر هویت با پژوهش‌های خود نشان دادند که رشد اقتصادی مداوم تنها در نتیجه افزایش سرمایه یا انباشت منابع مادی به دست نمی‌آید، بلکه حاصل فرآیند پویایی از نوآوری، دگرگونی نهادی و فرهنگ دانایی است. این سه متفکر در مسیر‌های گوناگون حرکت کرده‌اند، اما دیدگاه‌های ایشان در نقطه‌ای اساسی به هم می‌رسد: رشد، محصول همبستگی و پیوند میان ایده، دانش، نهاد و انگیزه‌هاست. 

جوئل موکیر که سال‌هاست در مرز میان اقتصاد و تاریخ کار می‌کند، با رویکردی میان‌رشته‌ای نشان داد که جهش‌های بزرگ اقتصادی در تاریخ اروپا نه از دل ضرورت‌های مادی، بلکه از دل تغییر در باور‌ها و نگرش‌ها زاده شدند. او در آثار خود بر این نکته تأکید می‌کند که تفاوت اصلی میان اروپای پیش از انقلاب صنعتی و پس از آن در نوع رابطه‌ای بود که جامعه با دانش برقرار کرد. در دوره‌ای که علم از فلسفه تفکیک یافت و فهم طبیعت به ارزشی اجتماعی تبدیل شد، فرهنگی نو پدید آمد که در آن نوآوری به جای استثنا، به هنجار تغییر پیدا کرد. موکیر این فرهنگ را بنیان رشد مدرن می‌داند و استدلال می‌کند تنها در جوامعی که دانایی علمی به صورت نظام‌مند تولید و مبادله می‌شود، می‌توان انتظار پیشرفت فناورانه پایدار داشت. 

به نظر او، تاریخ فناوری زنجیره‌ای از پیوند فهم نظری و مهارت عملی است. نوآوری‌ها زمانی پایدار می‌مانند که بر دانش نظری مبتنی باشند و جامعه از ظرفیت فنی و نهادی لازم برای بهره‌گیری از آن برخوردار باشد. به عبارت دیگر، اگر جامعه درک نکند که چرا چیزی عمل می‌کند، نوآوری به‌دست‌آمده ناپایدار خواهد ماند. موکیر به همین سبب در کنار علم و مهارت، بر اهمیت نهاد‌ها و فضای فکری نیز پافشاری می‌کند. او نشان می‌دهد که چگونه آزادی اندیشه، امنیت مالکیت فکری، گردش آزاد اطلاعات و ارزش‌گذاری بر تجربه و آزمون، در کنار هم بستری می‌سازند که نوآوری در آن به جریان مداوم بدل می‌شود. 

فیلیپ آقیون و پیتر هویت، دو اقتصاددان نظری که از دهه ۹۰ میلادی همکاری مشترکی دارند، با ارائه مدل‌های ریاضی نشان دادند که رشد اقتصادی را می‌توان نتیجه درونی نظام اقتصادی دانست، نه‌فقط پدیده‌ای بیرونی. آنان مدلی را بنیان نهادند که توضیح می‌دهد چگونه در رقابت میان بنگاه‌ها و ایده‌ها، نوآوری‌های تازه جایگزین فناوری‌های کهنه می‌شوند و همین روند جایگزینی پیاپی، موتور رشد را به حرکت درمی‌آورد. در این فرآیند، هر نوآوری، در عین خلق ارزش تازه، موجب کنار رفتن شیوه‌ها و محصولات پیشین نیز می‌شود. این دوگانگی خلاق و مخرب در ذات نوآوری است؛ فرآیندی که هم می‌آفریند و هم ویران می‌کند تا راه برای پیشرفت باز شود. 

آقیون و هویت نشان دادند که نوآوری فقط در صورت وجود انگیزه رقابت، انتظار سود و فضای باز برای ورود بازیگران تازه می‌تواند استمرار یابد. اگر رقابت از میان برود یا بازار‌ها در انحصار چند بنگاه بزرگ قرار گیرند، انگیزه نوآوری نیز فروکش می‌کند و اقتصاد به رکود می‌افتد. از سوی دیگر، اگر نوآوری به‌طور بی‌مهار و بدون حمایت از آموزش و پژوهش بنیادی پیش رود، ممکن است نابرابری افزایش یابد یا بنیان‌های اجتماعی متزلزل شود؛ بنابراین رشد پایدار نیازمند تعادلی میان رقابت و حمایت، آزادی و تنظیم است. یکی از یافته‌های مهم آنان این است که نوآوری‌ها در خلأ پدید نمی‌آیند؛ بلکه نتیجه زیرساخت علمی، سرمایه انسانی و محیط نهادی است. آقیون و هویت با بررسی داده‌های تاریخی و معاصر نشان دادند کشور‌هایی که آموزش و تحقیق را در مرکز سیاست‌گذاری اقتصادی خود قرار داده‌اند، در بلندمدت توانسته‌اند چرخه تخریب و خلق را در مسیر رشد سازنده نگه دارند. 

ترکیب نگاه تاریخی موکیر با تحلیل نظری آقیون و هویت چشم‌انداز جدیدی از رشد اقتصادی ترسیم می‌کند. موکیر می‌پرسد چرا اروپا زودتر از دیگر مناطق جهان وارد مسیر رشد فناورانه شد و آقیون و هویت توضیح می‌دهند چگونه این مسیر می‌تواند در هر جامعه‌ای در صورت فراهم آمدن بنیان‌های نهادی و فرهنگی لازم بازتولید شود. از دید آنان، رشد نه نتیجه تصادف تاریخی بلکه حاصل طراحی هوشمندانه نهاد‌هایی است که خلاقیت را تشویق و از رکود جلوگیری به عمل می‌آورند. 

میان اندیشه‌های این سه متفکر و میراث نظری یوزف شومپیتر پیوندی آشکار وجود دارد. شومپیتر نخستین کسی بود که نوآوری را نیروی اصلی دگرگونی اقتصادی دانست. به‌گفته او در سرمایه‌داری، رشد از دل فرآیند «تخریب خلاق» برمی‌خیزد؛ فرآیندی که در آن کارآفرین با ابداع خود نظام پیشین را از میان می‌برد و نظامی تازه می‌سازد. برای شومپیتر، پویایی اقتصادی همین زایش و مرگ پی‌درپی فناوری‌ها و بنگاه‌هاست. 

اما موکیر از این ایده فراتر می‌رود. او با نگاه مورخانه می‌پرسد چرا در برخی جوامع این تخریب خلاق به نیرویی سازنده تبدیل می‌شود و در برخی دیگر نه. پاسخ او در فرهنگ فکری نهفته است. جامعه‌ای که دانش را ارزش بداند و به آزاداندیشی مجال دهد، تخریب خلاق در آن به چرخه پیشرفت بدل می‌شود، در حالی‌که در جوامع بسته، همان تخریب می‌تواند به نابودی ظرفیت‌های تولیدی بینجامد. 

از سوی دیگر، آقیون و هویت نیز مدل نظری شومپیتر را بسط داده‌اند. آنان مفهوم تخریب خلاق را در قالب ریاضی و تجربی بازآفرینی کردند و نشان دادند که می‌توان این پویایی را در چارچوب تعادل اقتصادی توضیح داد. در نظریه آنان، کارآفرین شومپیتر جای خود را به شبکه‌ای از عاملان اقتصادی می‌دهد که هریک برای پیشی گرفتن از دیگری در رقابت نوآوری تلاش می‌کنند. نتیجه، جریانی مداوم از بهبود فناوری و افزایش بهره‌وری است. به این ترتیب، اندیشه شومپیتر از قالب توصیفی خارج و به مدلی تحلیلی بدل می‌شود که می‌توان بر پایه آن سیاست‌گذاری کرد. 

اگر در دیدگاه شومپیتر کارآفرین قهرمانی فردی است که نظم پیشین را می‌شکند، در دیدگاه آقیون و هویت نوآوری حاصل برهم‌کنش میان هزاران عامل و نهادی است که زمینه رقابت و یادگیری را فراهم می‌کنند. این تحول فکری موجب شد نظریه رشد از تأکید بر کارآفرین منفرد به سمت تحلیل نظام‌مند نوآوری در سطح کلان حرکت کند. 

موکیر نیز از دل همین سنت فکری، اما با چشمی تاریخی، به ما یادآوری می‌کند که نوآوری بدون زمینه فرهنگی به‌سرعت فرو می‌پاشد. او در پژوهش‌هایش درباره اروپا نشان داده که چرا در قرون شانزدهم تا هجدهم، پیوند میان علم و عمل به فرهنگی فراگیر بدل شد. این پیوند، دانایی نظری را از دایره دانشگاه و دربار بیرون آورد و در کارگاه و کارخانه جاری کرد. از آن پس هر نسل می‌توانست بر پایه دانش نسل پیشین گام بردارد و نوآوری را نه استثنا، بلکه قاعده بپندارد. به همین دلیل، موکیر رشد اقتصادی را نه‌تنها فرآیندی مادی بلکه پدیده‌ای فرهنگی می‌داند. 

آثار این سه برنده نوبل تصویری تازه از اقتصاد معاصر ارائه می‌دهد. آنان نشان داده‌اند که ریشه شکوفایی اقتصادی در ترکیب میان آزادی اندیشه، نهاد‌های کارآمد و سرمایه‌گذاری در دانش است. رشد پایدار از درون جامعه می‌جوشد، اما تنها زمانی دوام می‌آورد که ساختار‌ها و ارزش‌های فرهنگی از آن پشتیبانی کنند. نوآوری نه نتیجه تصادف بلکه پیامد طبیعی نظامی است که جست‌وجوی دانایی را تشویق می‌کند. 

در نهایت، کار مشترک و هم‌افزای این سه اندیشمند تصویری کامل از چرخه رشد و نوآوری به دست می‌دهد. موکیر به ما می‌آموزد که باید ریشه‌های تاریخی و فرهنگی نوآوری را درک کنیم، آقیون و هویت سازوکار نظری آن را در چارچوب اقتصاد مدرن توضیح می‌دهند و میراث شومپیتر همچنان در پس‌زمینه می‌درخشد؛ یادآوری این حقیقت که هر پیشرفت پایداری، حاصل دگرگونی‌ای خلاقانه است که گذشته را می‌شکند تا آینده‌ای تازه بسازد. این سه نگاه، در کنار هم، امید تازه‌ای به فهم اقتصاد نوآوری و رشد بلندمدت بخشیده‌اند و بر این نکته تأکید دارند که سرچشمه واقعی ثروت جوامع نه در منابع طبیعی، بلکه در نیروی اندیشه و آزادی خلاق انسان نهفته است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرصت تاریخی عبور از تحریم

دکتر مرندی، تحلیلگر مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «جام‌جم» به تشریح ظرفیت‌های دوران ‌گذار جهانی برای کشورمان پرداخت

فرصت تاریخی عبور از تحریم

نیازمندی ها