امروز پس از گذشت بیش ازچهاردهه از آن دوران هنوز بسیاری از هنرمندان و تهیهکنندگان در تلاشند با ساخت سریالها و فیلمهای جدید، ابعاد پنهان این تاریخ باشکوه را به نسلهای جدید معرفی کنند. در این میان، پروژههای مختلفی چون «پسران هور» که به زندگی شهید علی هاشمی میپردازد، «ایستاده در غبار» روایتگر زندگی احمد متوسلیان، «شوق پرواز» درباره شهید بابایی و «سیمرغ» که قصه شهید شیرودی رابیان میکند، بهخوبی نشان میدهند همواره داستانهای تازهای برای گفتن در این خصوص وجود دارد اما بهرغم همه تلاشها و آثار درخشان، راه ساخت و پرداخت دقیق و اثرگذار اینگونه آثار، همچنان پر از چالشهای فراوان است. ساخت آثار دفاع مقدسی با وجود تمام مشکلات و چالشها، نیاز به اراده و تلاش جدی دارد.آنچه در این مسیر باید درنظرگرفته شود تولید آثار باکیفیت،مبتنی بر واقعیتهای تاریخی و در عین حال جذابیت برای نسلهای جدید است. اگر بتوانیم این توازن را بهدرستی برقرار کنیم، بیشک نسل جوانتر نیز با علاقهمندی بیشتری به تماشای این آثار میپردازد و نهتنها یادشهدای جنگ را زنده نگهمیدارد بلکه از آنها بهعنوان الگوهایی برای زندگی امروز بهره میبرد. مجتبی فرآورده تهیهکننده نامآشنای سینما و تلویزیون که در کارنامهاش ساخت سریالهایی چون«سوران» و«پسران هور»را دارد، همواره در تلاش بوده در پروژههای خود جنبههای انسانی و شخصی شخصیتهای برجسته دفاع مقدس را به تصویر بکشد اما آنچه در این سالها برای او دغدغه بوده، مسألهای فراتر از روایت تاریخ است. او معتقد است در دنیای امروز، نسل جوان باید نهتنها با شجاعتهای نظامی بلکه با ویژگیهای انسانی و عاطفی شهدای گرانقدر آشنا شود. فرآورده دراین گفتوگوی جذاب از تجربههای خود در ساخت آثار دفاع مقدس صحبت کرده و راهکارهایی ارائه میدهد که چگونه میتوان این روایتها راجذابتر و تأثیرگذارتر ساخت.از چالشهایش در پرداختن به شخصیتهای بزرگ دوران جنگ مثل شهید علی هاشمی تا نگاه متفاوتش به انتخاب بازیگران بومی در مقایسه با سلبریتیها، همه در این مصاحبه مطرح شدهاند. در کنار این صحبتها، او از چالشهایی که در مسیر تولید آثار دفاع مقدس و شهدا با آن مواجه شده میگوید و اینکه چگونه همیشه در پی تولید اثراتی است که عمق فرهنگی و انسانی داشته باشند، نه صرفا یک روایت سطحی از جنگ و شهادت.
در بسیاری از آثار خود به بخشهای کمتر شناختهشده زندگی شهدای شاخص از جمله جنبههای انسانی و شخصی این افراد پرداختهاید. بهنظر شما چرا این جنبهها برای نسل امروز مهم است و چگونه میتوان آنها را به شکلی جذاب و تأثیرگذار در سینما و تلویزیون بازنمایی کرد؟
قسمت اول سوال شما بدیهی است. نسل امروز نیاز به آگاهی از گذشته دارد. حتی برای نسل دیروز هم یادآوری و توجه به تاریخ و شهدای عزیز ضروری است اما در مورد بخش دوم سوالتان باید بگویم این روزها ساخت آثار مربوط به شهدا به یک مد تبدیل شده. این مسأله ممکن است ابتدا خوب بهنظر برسد اما عملا به نتیجه مثبتی منتج نمیشود. اگر هدف واقعی ما از ساخت این آثار پرداختن به حقیقت و ویژگیهای انسانی و شخصی این افراد است، نباید سراغ پروژههایی برویم که در آنها سرسری به موضوع پرداخته شده و نهتنها مخاطب جذب نمیشود بلکه حق مطلب هم ادا نمیگردد. اینکه در حال حاضر تعداد زیادی فیلم و سریال میبینید که در آنها فقط به قهرمانان شهید اشاره شده، بدون اینکه به ابعاد انسانی و عاطفی آنها پرداخته شود، نشان میدهد در روایت این داستانها دچار مشکل شدهایم. آمار شش هفت سال اخیر نشان میدهد اینگونه فیلمها به هیچ عنوان در جذب مخاطب موفق نبودهاند و در اکران و نمایش شکست خوردهاند. درواقع وقتی این فیلمها تنها روی یک جنبه سطحی از شخصیت شهید متمرکز میشوند، هیچ تأثیری بر مخاطب نمیگذارند و هیچگونه دستاورد فرهنگیای به دنبال ندارند.
بهنظر شما چه راهکاری برای جذاب و تأثیرگذار کردن این آثار وجود دارد؟
برای اینکه آثار مربوط به شهدا مؤثرتر و جذابتر شوند بهتر است به ابعاد مختلف زندگی این افراد، بهویژه جنبههای شخصی و انسانی آنها پرداخته شود. نه فقط بهعنوان یک قهرمان جنگی بلکه بهعنوان یک انسان با احساسات، دغدغهها و روابط اجتماعی. این نوع روایتها میتواند هم به شناخت بیشتر مخاطب کمک کند هم به عمق تأثیرگذاری فیلم یا سریال افزوده شود. بهجای اینکه هر سال فقط چهار یا پنج فیلم در مورد شهدا ساخته شود، پیشنهاد من این است که مقاطع مختلف جنگ و شخصیتهای برجسته آن دوران در قالب سریالهای بلندتر و پیچیدهتر مورد بررسی قرار گیرد. این نوع روایت، ظرفیت بیشتری برای بیان جزئیات زندگی شهدای شاخص و پرداختن به ابعاد مختلف شخصیت آنها دارد بهطوری که در درازمدت، هم در ذهن مخاطب باقی میماند و هم تأثیرگذار خواهد بود.
در ساخت فیلمهای دفاع مقدسی چگونه سعی میکنید این ویژگیهای انسانی را با دقت و وفاداری به واقعیت به تصویر بکشید؟ آیا در این مسیر با چالشهایی مواجه بودهاید؟
شهید علی هاشمی و دیگر فرماندهان دفاع مقدس علاوه بر ویژگیهای نظامی برجسته، از خصوصیات انسانی ویژهای برخوردار بودهاند که این ویژگیها باید در فیلمها بهطور دقیق و وفادار به واقعیت به تصویر کشیده شود. در سریالهایی مانند «پسران هور» و نسخه سینمایی آن تلاش کردیم این جنبههای انسانی را بهطور کامل و با دقت به نمایش بگذاریم. این کار نیازمند یک نگاه عمیق به شخصیتهاست و من همیشه به کسانی که میخواهند در آینده چنین کارهایی انجام دهند توصیه میکنم این جنبههای انسانی را از یاد نبرند. یکی از مهمترین چالشها این است که وقتی در مورد شخصیتهای برجسته دوران دفاع مقدس صحبت میکنیم، بهویژه شخصیتهایی مثل شهید علی هاشمی، نمیتوانیم آنها را صرفا بهعنوان یک نظامی در نظر بگیریم. این افراد قبل از هر چیز انسانهایی بودند با تمام ویژگیهای مثبت و منفی. این نکته بسیار مهم است که ما از این نگاه انسانی غافل نشویم. درواقع شهدا و فرماندهان دوران جنگ نهتنها در میدان نبرد شجاعت نشان میدادند بلکه در شرایط سخت و خشونتبار جنگ، روحیه انسانی خود را حفظ میکردند. امام خمینی(ره) به مقامات الهی رزمندگان اشاره کرده و فرمودهاند رزمندگان درمدتی اندک به مقامات الهی دست پیدا کردند.این جمله بهخوبی نشان میدهد این افراد ازیک تربیت انسانی ومکتبی برخوردار بودند ودرکنار مهارتهای نظامی، ویژگیهای انسانی برجستهای داشتند. در ساخت فیلمها باید این روحیه لطیف و عرفانی را که در دل جنگ و خشونت بهطور معجزهآسا حفظ شده بهدرستی به تصویر بکشیم. آنها در عین ایستادگی در برابر خصم،درکنار همدیگر مهربان و متواضع بودند و این جنبههای انسانی را نمیتوان نادیده گرفت.درجبهه جنگ با وجود تمام خشونتها و سختیها، این افراد همواره روحیهای عارفانه و مهربانانه داشتند. همانطور که در مقابل دشمن ایستادگی میکردند و قدرت و خشم خود را نشان میدادند، در عین حال در رابطه با همرزمان و خانوادهها روحیهای مهربان و دلسوز داشتند. این تعادل میان جنگندگی و انسانیت، یکی از ویژگیهای بارز شخصیتهای دفاع مقدس است که در آثار سینمایی باید به دقت به آن پرداخته شود.
در فیلمهای شما همواره توجه ویژهای به روحیه همبستگی ملی و ارزشهای اجتماعی مشاهده میشود. چطور میتوان در ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی این مفاهیم را به شکلی جذاب برای نسلهای جدید و مخاطبان مختلف منتقل کرد؟
نکتهای که در آثار من بهوضوح مشاهده میشود و برایم همیشه اهمیت زیادی داشته، توجه به روحیه همبستگی ملی و ارزشهای اجتماعی است. بهویژه در پروژههایی مانند «پسران هور» این روحیه بهطور برجسته نمایان است اما برای انتقال این مفاهیم بهویژه برای نسلهای جدید و مخاطبان مختلف، نیاز به روشها و رویکردهای خاصی داریم که هم از لحاظ بصری و هم از لحاظ مفهومی جذاب و تأثیرگذار باشد. درواقع آنچه در آثار من همیشه اهمیت داشته تکنیک نیست بلکه زاویه دید است؛ زاویه دیدی که بهطور طبیعی هویت ایران را با ارزشهای دینی و فرهنگی آن پیوند میدهد. ایران از دیدگاه من باید با هویت اسلامی خود تعریف و معنا شود. برای من، ایران بدون هویت هیچگونه معنایی ندارد. هر کشوری در هر گوشه از جهان، با هویت خاص خود تعریف میشود؛ و ایران نیز بهعنوان یک کشور با هویت اسلامی، تاریخ و فرهنگ عظیمی دارد که باید در آثار سینمایی به آن پرداخته شود. تاریخ ایران بسیار درخشان است و ایران تنها کشوری است که از ابتدای تاریخش هیچگاه بتپرست نبوده. هیچ بتخانهای در ایران وجود ندارد. این هویت دینی در تمام ادیان ابراهیمی متبلور است و درواقع به ایرانیت و ملیت ایرانی وابسته است. بهعبارت دیگر، هویت دینی ایران نمیتواند جدا از هویت ملی آن باشد. این دو لازم و ملزوم همدیگرند. روحیه ایرانی نیز ویژگیهای خاص خود را دارد. ایرانیان در طول تاریخ همواره توانستهاند فرهنگ و زبان خود را حفظ کنند. مثلا وقتی اعراب به ایران حمله کردند، ایرانیها دین اسلام را پذیرفتند اما زبان خود را حفظ کردند یا وقتی مغولها به ایران حمله کردند، پس از مدتها آنها را به دین خود درآوردند اما فرهنگ ایرانی را همچنان حفظ کردند. حتی زمانی که اسکندر به ایران حمله کرد، پس از مدت کوتاهی ایرانیها اسکندر را با لباس ایرانی از ایران خارج کردند. زمانی که فرهنگ ایرانی با دین اسلام و بهویژه مذهب تشیع ممزوج شد، نتیجهای شگرف بهدست آمد که میتوان آن را یک ترکیب بینظیر از هویت ملی و دینی دانست. بیانصافی است این دو را بهطور جداگانه ببینیم. دین بدون فرهنگ ایرانی یا فرهنگ ایرانی بدون دین، هیچکدام به تنهایی کامل نیستند. در آثار سینمایی و تلویزیونی این ترکیب باید بهطور مؤثر و جذاب برای مخاطبان نمایش داده شود. برای آنکه این مفاهیم به نسلهای جدید و مخاطبان مختلف منتقل شود، باید رویکردی نوین و جذاب در روایت داستانها بهکار برد. این مفاهیم باید در قالب داستانهایی انسانی، عاطفی و حماسی به نمایش گذاشته شوند که در عین حفظ عمق فرهنگی، برای مخاطب امروزی جذاب و قابل فهم باشد. درواقع ساختن فیلم و سریالهایی که همزمان با روایتهای حماسی، ارزشهای انسانی و اجتماعی را بهطور مؤثر به مخاطب منتقل کنند بزرگترین چالش و هدف در این نوع آثار است.
در ساخت آثار سینمایی مرتبط با جنگ، واقعگرایی و وفاداری به تاریخ یکی از مسائل مهم است. در پروژههای خود چقدر از منابع اولیه مانند خاطرات رزمندگان، خانوادهها و اسناد تاریخی استفاده کردهاید؟ آیا برای شما اهمیت بیشتری دارد که داستانها بهطور کامل مطابق با واقعیت باشند یا بیشتر به خلق یک روایت هنری و معنوی توجه دارید؟
هر مقطع و هر شخصیت تاریخی دارای یک روحیه و پیام خاص است. وقتی وارد حوزه درام میشویم، نمیتوانیم آنچه را که در تاریخ نگارش یا ثبت شده بهطور دقیق و نعل به نعل در فیلم و سریالها بیاوریم اما نکتهای که برای ما بسیار اهمیت دارد، این است که هویت و محتوای اصلی آن مقطع یا شخصیت تاریخی باید حفظ شود و هیچگونه خدشهای به آن وارد نشود. حتی اگر داستان را گسترش دهیم یا برخی شخصیتهای تخیلی را وارد کنیم، تمام این عناصر باید بهطور ارگانیک با هویت تاریخی و محتوای اصلی آن مقطع هماهنگ باشند و از مسیر تاریخ جدا نشوند. بهعبارت دیگر، داستانپردازی در این حوزهها باید با دقت و احترام به تاریخ انجام شود. برای مثال اگر بخواهیم بخشهایی از داستان را اضافه کرده یا تغییراتی ایجاد کنیم، باید این تغییرات درراستای حفظ روح و پیام تاریخ باشند، نه اینکه این تغییرات بهطور کامل از واقعیت دور شوند. در نتیجه هدف ما این است که هم واقعیتهای تاریخی و هم روایتهای هنری و معنوی را در کنار هم بهطور مؤثر و دقیق به مخاطب منتقل کنیم.
شهید علی هاشمی ویژگیهایی منحصربهفرد داشت که شماتوانستید بخشی از آنها را در پروژههای خود برای مخاطب به نمایش بگذارید.چه ابعاد ناشناختهای اززندگی اوهنوز برای مردم روشن نشده که میتواندالگویی برای نسلجوان باشد؟
چیزی که از شهید علی هاشمی دریافت کردهام، دو عنصر اساسی و محوری را شامل میشود: نخست مظلومیت اوست که با ویژگیهای عجیبش ترکیب شده و دوم گمنامی اوست. او شخصیتی داشت که حتی در مقامات بالای نظامی شناخته نشده بود. بهطور مثال شهید قاسم سلیمانی وقتی از او یاد میکند، میگوید من نیروی علی هاشمی بودم، نه خود علی هاشمی. این نشاندهنده بزرگواری شهید سلیمانی و عظمت کاری است که علی هاشمی انجام میداد. شهید علی هاشمی مظلومانه زیست، مظلومانه جنگید و مظلومانه شهید شد. همین مظلومیت، نهتنها در دوران جنگ بلکه پس از آن نیز ادامه داشت. این مظلومیت به خانوادهاش نیز منتقل شد؛ خانوادهای که برای ۲۲سال نهتنها چشمانتظار او بودند بلکه تحت فشار و طعنههای بسیاری قرار گرفتند. برخی میگفتند او پناهنده شده و بعضی ادعا میکردند او جاسوس بوده. حتی عدهای به او نسبت میدادند که اطلاعات عملیاتها را لو داده است. همه اینها ناشی از این بود که پیکر او پس از شهادت پیدا نشد و همین باعث شد بسیاری از حقیقت شهادت او بیاطلاع باشند. جنبههای مظلومیت و گمنامی شهید علی هاشمی در کنار شجاعت و فداکاریهایش او را به یک نماد واقعی برای نسلهای امروز تبدیل میکند. این شخصیت هنوز در بسیاری از ابعادش ناشناخته است و باید این بخشها در آثار هنری به نمایش گذاشته شود تا نسل جدید بتواند از آنها الگو بگیرد. در پروژههایی که برای معرفی ایشان در نظر گرفته شده، چالشها زیاد است. نزدیک کردن این شخصیت به نسل جدید و انتقال مفاهیم عمیق شخصیت شهید علی هاشمی نیاز به دقت و آگاهی زیادی دارد. باید تلاش کنیم این ابعاد پنهان نهتنها بهعنوان یک داستان جنگی بلکه بهعنوان یک روایت انسانی و اخلاقی برای جوانان امروز به تصویر کشیده شوند. تلاش کردیم روح این مظلومیت را در آثارمان به نمایش بگذاریم اما بعضی مسائل نباید بهطور کامل عریان شوند. درست است که ممکن است بعضی حقایق وجود داشته باشد اما همه حقایق را نباید بهطور آشکار بیان کرد. زیرا ممکن است باعث رنجش و آزردگی شود. وقتی چیزی را بسیار برجسته میکنید، مانند یک پارچه سفید که تعدادی لکه سیاه دارد، در نهایت فقط لکهها به چشم میآید و سفید بودن پارچه نادیده گرفته میشود. باید مراقب باشیم هیچوقت تصویر را بهگونهای ارائه ندهیم که فقط جنبههای منفی به چشم بیاید.
در گفتوگوهای قبلیتان اشاره کردهاید بعد از مواجهه با مشکلات و چالشهای زیادی که در موقعیتهای مختلف پیش آمده تصمیم دارید کارگردانی کنید؛ بهویژه در زمینه شهدا. اگر دوباره فرصتی برای ساخت فیلمی مرتبط با شهدا پیش بیاید، چه رویکردی خواهید داشت؟
اگر فرصتی برای ساخت فیلمی درباره شهدا بهدست بیاورم، قطعا با تمام وجود و آن را انجام میدهم اما مشروط بر اینکه آن اثر دارای ارزش واقعی باشد. نمیتوانم فیلمی بسازم که صرفا بخواهد درباره جنگ و شهدا باشد بدون اینکه به عمق موضوع پرداخته باشد. کار روی چنین پروژهای بسیار سخت است و ممکن است زمان زیادی از من بگیرد اما اگر فیلمنامهای باشد که بهنوعی حقیقت شهدا و جانفشانیهای آنان را به تصویر بکشد، با کمال میل برای آن کار خواهم کرد. هیچوقت نمیخواهم فیلمی بسازم که فقط جنبههای سطحی را برجسته کند و بدون عمق باشد. اگر اثر بهدرستی نوشته شده باشد، حاضرم حتی دو یا سه سال از عمرم را صرف آن کنم اما باید اطمینان پیدا کنم که این کار در نهایت چیزی ارزشمند خواهد بود که یاد شهدا را زنده نگهدارد.
کدام فرمانده شهید را همیشه در نظر داشتهاید و برای آن هدفگذاری کردهاید؟
شهید حاج رمضان یکی از شخصیتهایی است که همیشه برای من الهامبخش بوده. شخصیتهایی مثل او که در سختترین شرایط جنگ جان خود را فدای میهن کردهاند، برای کسی که در این عرصه فعالیت میکند منبع الهام و انگیزه است. همواره تلاش کردهام در آثارم بهنوعی یاد و خاطره این فرماندهان را زنده نگهدارم و از رشادتهای آنها بهره ببرم اما همیشه فکر کردهام چطور میتوان این رشادتها را به بهترین شکل ممکن به مخاطب منتقل کرد.
خیلی از پروژههایی که به آنها اشاره کردید، شامل حضور سلبریتیها و چهرههای شناخته شده بودند. در پروژه شما جز خانم رویا افشار که بسیار خوب ایفای نقش کردند، دیگر بازیگران چهره شناختهشده یا سلبریتی نداشتند. فکر میکنید برای پروژههای دفاع مقدس و نمایش زندگی شهدای شاخص باید بیشتر سمت استفاده از سلبریتیها برویم یا بهتر است سراغ بازیگرانی برویم که با آن فضا و لهجه آشنایی دارند و در خود منطقه فعالیت کردهاند؟ در نهایت کدام رویکرد برای دیده شدن بهتر است: استفاده از سلبریتیها یا بازیگران بومی و غیرچهره؟
این مسأله یک نسخه واحد و جامع ندارد که برای هر پروژهای قابل استفاده باشد. برای هر کاری باید با توجه به شرایط و ویژگیهای خاص آن تصمیمگیری کرد. بهعنوان مثال در پروژهای مانند «پسران هور» اساسا انتخاب سلبریتیها اشتباه بود. بهنظر من اگر چنین کارهایی با بازیگران ناشناخته و بااستعداد انجام شود،تأثیربسیار بیشتری خواهد داشت. بازیگران بومی و باتجربه بهویژه در پروژههای دفاع مقدس میتوانند درک بهتری از فضا و موقعیتها داشته باشند و نقشها را بهصورت واقعیتر و طبیعیتر ایفا کنند. یکی از وظایف ذاتی تلویزیون، بهویژه درپروژههای تاریخی و فرهنگی، معرفی بازیگران جدید و مستعد است. متأسفانه این روزها تلویزیون بیشتر سمت استفاده از چهرههای شناختهشده و سلبریتیها میرود و کمتر به معرفی استعدادهای جدید توجه میکند. تلویزیون باید به بازیگران ناشناخته فرصت دهدتادر عرصههای بزرگتر شناخته شوند. واقعیت این است که بیشتر سلبریتیها، بهخصوص آنهایی که شناختهشده هستند، تمایلی به حضور در پروژههایی که با سختیهای زیادی همراه است ندارند. اینطور پروژهها نیازمند جسارت وتحمل زیادی هستند. مثل کار در گرمای شدید خوزستان یا در شرایط سخت زمستانی و درآبهای سرد.بهنظر میرسد بیشتر سلبریتیها بهدلیل دستمزد بالایی که دارند و شرایط کاری ویژهای که دنبال آن هستند، ازاین نوع پروژهها دوری میکنند.برای چنین کارهایی بهتر است سراغ بازیگرانی برویم که نهتنها با شرایط طبیعی منطقه آشنا باشند بلکه توانایی ایفای نقش در چنین شرایطی را هم داشته باشند.