نخستین بُعد این مسأله، خیزش رقبا و سایر بازیگران بینالمللی است که موجب محدود شدن موقعیت آمریکا در نظام جهانی میشود. چین، مهمترین و شناختهشدهترین کشوری است که در حال ارتقای جایگاه خود در نظام بینالملل است. همچنین کشورهایی مانند هند و پس از آن اقتصادهای نوظهوری همچون برزیل و مجموعه بریکس نیز رقبایی در محیط اقتصاد بینالمللی هستند. این کشورها سهم خود را در تجارت جهانی، تولید محصولات و بازارهای مالی بهطور مستمر افزایش میدهند و ارتقا میبخشند.
بُعد دوم افول آمریکا به چالشهای داخلی این کشور بازمیگردد. یکی از نشانههای اصلی افول، بروز مشکلات داخلی جدی است. نخستین مورد، قطبیت اجتماعی است؛ به این معنا که جامعه امروز آمریکا در مقایسه با نیمه اول و دوم قرن بیستم، جامعهای بهمراتب قطبیتر با امکان کمتر برای اجماع بر سر مسائل مهم داخلی شده است. امروز مفاهیمی، چون جهانیشدن، هنجارهای نظام بینالملل و مداخلهگری آمریکا در محیط بینالمللی، خود به ارزشهای مورد مناقشه در داخل ایالات متحده بدل شدهاند. در دوره ریاستجمهوری ترامپ، این قطبیت بهمراتب افزایش یافته و یکی از اهداف رقبای او نیز کاهش همین قطبیت بوده است.
چالش داخلی دیگر، ضعف در زیرساختهای آمریکا است. در قرن بیستم، ایالات متحده پیشروترین کشور در بهرهمندی از زیرساختهایی همچون جادهها، فرودگاهها و بنادر بود، اما براساس آخرین گزارش دولت بایدن درباره وضعیت زیرساختها، آمریکا از جایگاه نخست به رتبه سیزدهم جهان سقوط کرده و جایگاه اول را به چین واگذار کرده است.
مسأله بعدی، بحران بدهیهای آمریکا است که نظام مالی این کشور را بهشدت وابسته کرده است. این بحران در قالبهایی، چون تعطیلیهای مکرر دولت فدرال نیز بروز یافته و نتیجه مستقیم، حجم عظیم بدهیهای ملی است. آمریکا بدهکارترین کشور جهان است و فعلا این بدهی را از طریق وابستگی به نظام مالی دلارمحور مدیریت میکند. این چالشها بهطور کلی از عوامل مهم افول جایگاه آمریکا در نظام بینالملل محسوب میشوند.
بااینحال، باید تأکید کرد که علیرغم افزایش نقش رقبا و بروز چالشهای داخلی، ایالات متحده همچنان در چشمانداز میانمدت و بلندمدت، بازیگری مؤثر در نظام بینالملل باقی خواهد ماند. آمریکا هنوز از قدرت ملی قابلتوجهی در حوزههای مختلف برخوردار است.
در عرصه تولید علم و خلق فناوری، آمریکا همچنان رتبه نخست جهان را در اختیار دارد و این جایگاه میتواند در بلندمدت به حفظ نقش مؤثر آن در نظام بینالمللی کمک کند. در حوزه قدرت نرم نیز آمریکا همچنان نفوذ فرهنگی گستردهای دارد. برای مثال، در شاخصهای فرهنگی مانند صنعت سینما، آمریکا همچنان پیشتاز است. هرچند در سالهای اخیر فیلمهای پرفروش غیرآمریکایی نیز در سطح جهانی ظهور کردهاند، اما بخش عمده بازار فیلم و سریال جهان همچنان متعلق به آمریکاست.
از سوی دیگر، نفوذ فرهنگی آمریکا با گسترش زبان انگلیسی و توسعه فضای مجازی افزایش یافته است. تولید گسترده دانش به زبان انگلیسی نیز در این روند مؤثر بوده و همه این عوامل نشان میدهد که ایالات متحده همچنان قدرت بازیگری جهانی خود را حفظ کرده است.
در کنار این موارد، قدرت مالی آمریکا که بر جهانروایی دلار استوار است، همچنان برقرار است. هرچند سهم دلار در میان ارزهای جهانی در حال کاهش است، اما در میانمدت هنوز فاصله زیادی با ارزهایی، چون یوان یا یورو دارد. قدرت نظامی آمریکا نیز به دلیل هزینهکرد عظیم دفاعی در سطح بالایی قرار دارد. در مجموع، بازار داخلی بزرگ ایالات متحده نیز جذابیتی ویژه برای تولیدکنندگان جهانی ایجاد کرده است.
مجموعه این عوامل نشان میدهد که هرچند افول نفوذ آمریکا واقعیتی عینی است، اما این به معنای سقوط یا حذف آمریکا از نظم بینالمللی نیست بلکه به لحاظ فنی فعلا از تنزل سهم آمریکا در نظم جهانی میتوان سخن گفت؛ جایی که نظام بینالملل از یکجانبهگرایی مطلق آمریکا به سمت چندجانبهگرایی با حضور بازیگران متنوعتر در حرکت است.
یکی از موضوعات مرتبط با بحث افول آمریکا، نسبت روی کار آمدن ترامپ با این روند است. ظهور ترامپ بازتابی از چالشهای داخلی ایالات متحده و خود نشانهای از افول این کشور بود. ترامپ بر پایه این دیدگاه به قدرت رسید که اقتصاد خانوار در آمریکا در وضعیت مطلوبی نیست و «رویای آمریکایی» به چالش کشیده شده است. او سه عامل اصلی را علت این وضعیت میدانست: ۱. ورود مهاجران غیرقانونی و اشغال بازار کار آمریکاییها، ۲. ورود کالاهای خارجی با تعرفههای پایین که موجب کاهش تولید داخلی شد، ۳. صرف مالیات شهروندان آمریکایی در جنگهای بیپایان خارجی.
این سه محور، پایههای اصلی کمپین انتخاباتی ترامپ بود. ترامپ خود را راهحل این بحرانها معرفی میکرد و به همین دلیل سیاستهای سختگیرانهتری در قبال مهاجران و تجارت بینالمللی درپیش گرفت.
هرچند ممکن است در کوتاهمدت پیامدهایی مانند بهبود وضعیت اشتغال یا کاهش بیکاری یا حتی کاهش کسری تراز تجاری آمریکا مشاهده شود - چنانکه در دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ نیز دیده شد -، اما در بلندمدت، این سیاستها راهحل پایداری برای نظام اقتصادی آمریکا نیستند. درواقع، میتوان گفت که این یک چرخه است که تنزل موقعیت آمریکا، زمینهساز ظهور ترامپ بوده و سیاستهای ترامپ نیز درنهایت موجب تشدید همان روند افول شده است.
ترامپ با سیاستهای خود، قدرت نرم آمریکا را تضعیف و اتحادها و ائتلافهای بینالمللی این کشور را خدشهدار کرد. به همین دلیل میتوان گفت که در روندهای بلندمدت و کلانتر، ظهور ترامپ خود مؤید روند افول آمریکا در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است.
افول آمریکا در سیاست خارجی این کشور نیز نمود یافته است. مقامات ایالات متحده در سخنرانیهای خود بارها اذعان کردهاند که امروز توانایی مدیریت منازعات بینالمللی را ندارند و برای این امر شواهد متعددی وجود دارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
کامران نجفزاده، از گزارشگری تا گفتوگوهای بیپرده در شبکه نسیم
«جامجم» در گفتوگو با رئیس سازمان هواشناسی کشور بررسی کرد