در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش پلیس آگاهی تهران، ساعت 23 و 30 دقیقه روز سیام دی امسال از طریق مرکز فوریتهای پلیسی 110، وقوع یک فقره قتل در طبقه سوم یک ساختمان مسکونی در منطقه جیحون، به کلانتری 111 هفت چنار اعلام شد.
با حضور ماموران کلانتری در محل و بررسیهای اولیه مشخص شد مرد پنجاه و پنج سالهای بر اثر اصابت ضربات جسم تیز به ناحیه سینه و کمر به قتل رسیده است.
با تشکیل پرونده و به دستور بازپرسی شعبه چهارم دادسرای جنایی، رسیدگی به آن به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شد.
با اعلام خبر جنایت به پلیس آگاهی تهران بزرگ، کارآگاهان اداره دهم همراه تیم تشخیص هویت با حضور در محل، تحقیقات خود را آغاز کردند.
در بررسیهای اولیه مشخص شد قاتلان بدون تخریب در ورودی، وارد منزل شده و اموالی نیز به سرقت نرفته است. در ادامه تحقیقات نیز مشخص شد مقتول همراه دو فرزند خود ــ دختر هجده ساله و پسر پانزده ساله ــ در طبقه سوم ساختمان زندگی میکرده و مادر و خواهر مقتول نیز در طبقه اول سکونت دارند و طبقه دوم نیز در اختیار مستأجر است.
در ادامه رسیدگی به پرونده، کارآگاهان متوجه شدند خبر جنایت از طریق دختر مقتول به پلیس و همچنین مادر و خواهر وی اطلاع داده شده است. دختر مقتول به نام مرجان در باره نحوه اطلاع از مرگ پدرش به کارآگاهان گفت: ساعت 16 و 30 دقیقه همراه برادرم از خانه مادربزرگ به طبقه سوم رفتیم و به محض باز کردن در خانه دو نفر نقابدار را در خانه دیدیم که با چاقو بالای سر پدرمان ایستاده بودند. آنها ما را تهدید کردند اگر سر و صدا کنیم، ما را هم خواهند کشت. من و برادرم از ترس ساکت شدیم و آنها بسرعت از خانه خارج شدند و پس از رفتن آنها، با پلیس تماس گرفتم و مادر بزرگ و عمه ام را نیز در جریان گذاشتم.
با آن که مرجان اصرار داشت پدرش رادو مرد نقابدار به قتل رسانده اند و برادرش بهزاد نیز اظهارات او را تائید میکرد، اما کارآگاهان با تناقضات موجود در سخنان مرجان، به وی مشکوک شده و او را به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل کردند.
با آغاز تحقیقات در اداره دهم، مرجان لب به اعتراف گشود و عامل جنایت را جوانی به نام احسان معرفی و ادعا کرد «مدتی است با او آشنا شده ام،اما چون پدرم مخالف بود، احسان او را کشت». با احضار احسان به پلیس آگاهی و تحقیق از او مشخص شد روز حادثه وی در مکان دیگری بوده و اصلا از جنایت بی خبر است. در ادامه مشخص شد گفته هایش صحت دارد و او آزاد شد. مرجان دوباره بازجویی شد و این بار اعتراف کردو گفت قتل به خواست او و از سوی جوانی به نام امیر انجام شده که حدود یک ماه پیش از طریق فیسبوک با یکدیگر آشنا شدهاند.
مرجان افزود: یک روز امیر گفت اگر پدرت بمیرد، مال و اموالش به تو میرسد و در ادامه عنوان کردمی خواهی پدرت را بکشم. کمی فکر کردم و به او گفتم اگر میتوانی بکش و امیر گفت: پس یک روز میآیم و پدرت را میکشم ؛ به شرط این که بعد از مرگ پدرت به عقد من دربیایی. روز حادثه با امیر قرار گذاشتم و او نیز این کار را کرد.
مرجان در باره نحوه ورود امیر به خانه شان گفت: پس از تعطیل شدن مدرسه، من به خانه رفتم و امیر در کوچه منتظر ماند. وقتی دیدم پدرم خوابیده، به امیر اطلاع دادم و در خانه را برایش باز کردم و خودم به خانه مادربزرگم رفتم. امیر به طبقه سوم رفت و پس از دقایقی کوتاه بازگشت و گفت: کار تمام شد. برادرت را بفرست. من فکر کردم دروغ میگوید و به همین علت رفتم بالا و جنازه پدرم را در آشپزخانه دیدم . تا یک ساعت در شوک بودم و باورم نمیشد او این کار را بکند. در همین موقع برادرم به طبقه بالا آمد و امیر گفت در را باز کن تا او را هم بکشم، اما من دلم نیامد و بهزاد را به طبقه پایین فرستادم. امیر گفت: بهزاد ما را لو میدهد اما من امیر را راضی کردم با بهزاد کاری نداشته باشد و امیر نیز قبول کرد حرفی نزند. سپس موضوع جنایت را به پلیس اطلاع دادم.
با اعترافات مرجان به مشارکت در جنایت و معرفی امیر به عنوان عامل اصلی جنایت، محل سکونت امیر در منطقه تهرانپارس، شناسایی و وی روز سوم بهمن دستگیر شد و به ارتکاب جنایت و تلاش برای قتل برادر مرجان اعتراف کرد.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ در این باره گفت: با اعترافات صریح هر دو متهم به نقش و مشارکت در این جنایت، دستور بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر شده و متهمان در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتهاند.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم