در حالیکه سالهاست شبکههای تلویزیونی دنیا با حربه ساخت سریالهای دنبالهدار و چند فصلی جذاب سعی دارند در بین هزاران رقیب مشتری جذب کنند و آنها را نگه دارند در تلویزیون خودمان هنوز سنت ساخت سریالهای تک فصلی پادشاهی میکند. سریالهایی که بهدلیل جنس داستان یا ضعف در شخصیتپردازیها هیچگاه نتوانستهاند فصلهای ۲، ۳ را بسازند و بیشتر سود ببرند. در دهه ۶۰ و ۷۰ که دنبالهسازی عملا در تلویزیون ایران بیمعنا بود و جز یکی دوبار این اتفاق رخ نداد (که مشهورترین دنبالهسازی هم مربوط به مجموعه طنز «ساعت خوش» بود که خیلیها مجموعه «سال خوش» را دنباله آن میدانند) اما از ابتدای دهه ۸۰ تا الان چند مجموعه تلویزیونی به فصل یا سریهای ۲ و ۳ هم کشیده شد که مجموع آنها تقریبا به اندازه انگشتان ۲ دست میرسد. آخرین نمونه آنها هم با نام «پایتخت ۳» به کارگردانی سیروس مقدم چند روز پیش کلید خورد. بهبهانه ساخت «پایتخت ۳» در این گزارش مروری میکنیم بر مهمترین مجموعههای تلویزیونی که این ۱۲-۱۰ سال اخیر توانستهاند از قالب تک سری بودن خارج شوند. مجموعههایی که هرکدام سرنوشت متفاوتی پیدا کردهاند.
داستان یک شهر
اصغر فرهادی
اصغر فرهادی ۲ فصل یکی از معروفترین سریالهای انتهای دهه ۷۰ و ابتدای دهه ۸۰ تلویزیون را کارگردانی کرده است. فرهادی در سال ۱۳۷۸ کارگردانی مجموعه «داستان یک شهر» را به عهده گرفت. مجموعهای که به لطف فیلمنامههای جذاب خودش و علیرضا بذرافشان تبدیل به یکی از مطرحترین و پر سر و صداترین سریالهای تلویزیون شد. فرهادی در سال ۱۳۸۰ سریدوم این مجموعه را هم کارگردانی کرد که سری دوم هم توانست کاملا موفقیت سری اول را تکرار کند. پس از آن بود که فرهادی برای همیشه از تلویزیون خداحافظی کرد و قدم در راه فیلمسازی در سینما گذاشت. فرهادی در فصل اول این سریال محور قصههایش را روی شخصیتهایی که گروه برنامهساز «در شهر» را تشکیل میدادند، استوار کرد. در فصل اول رابطه اعضای این گروه با بازی «آتنه فقیه نصیری»، «علی قربانزاده»، «علی سلیمانی»، «نیما رئیسی» و «فرامرز صدیقی» در متن داستان قرار داشت و سوژههایی که قرار بود این گروه از آن گزارش تهیه کنند، در حاشیه قرار گرفت اما در فصل ۲ دیگر گروه مستندساز «در شهر» که حالا ترکیب بازیگرانش هم تغییر کرده بود و رضا ایرانمنش، بهاره رهنما، سروش صحت و سعید آقاخانی جایگزین تیم قبلی شده بودند در متن ماجرا نبودند و این معضلات و مشکلات آدمهای جامعه بود که در محور قصههای «داستان یک شهر» قرار گرفتند. مهمترین ویژگی هر ۲ فصل مجموعه «داستان یک شهر» پرداختن فرهادی به موضوعاتی بود که تا آن زمان خط قرمزهای شدید تلویزیون محسوب میشدند. این کارگردان خوش قریحه با اینکه دردسرهای فراوانی برای روی آنتنبردن قسمتهای مختلف هر ۲ فصل کشید اما با زیرکی توانست از خیلی ممیزیها فرار کند.
روزگار جوانی
شاپور قریب، اصغر توسلی
«روزگار جوانی» یکی از دلایل اثبات کسب موفقیت بر اثر خلاقیت فردی است. در سری اول این مجموعه که سال ۱۳۷۷ به تهیهکنندگی اصغر توسلی و کارگردانی زنده یاد شاپور قریب روی آنتن شبکه ۵ رفت، نه بازی بازیگرانی چون امین حیایی، نصرالله رادش، بهزاد خداویسی، کیهان ملکی و مهدی صبایی دلیل اصلی موفقیت بود نه کارگردانی نصفه و نیمه شاپور قریب و اصغر توسلی. بلکه آنچه در انتهای دهه ۷۰ این سریال را تبدیل به موفقترین سریال تلویزیون کرد، فیلمنامههای جذاب فیلمنامهنویس جوانی بود به نام اصغر فرهادی. درباره قدرت فیلمنامههایی که فرهادی برای این سریال مینوشت همین بس که وقتی در میانه سریال و از قسمت سیزدهم، اصغر توسلی، تهیهکننده سریال تصمیم به کنارگذاشتن شاپور قریب گرفت و خودش کارگردان سریال شد، هیچ تغییری در کیفیت سریال پدید نیامد. اتفاقی که در سری دوم روزگار جوانی افتاد در فصل دوم این سریال علی اکبر محلوجیان جایگزین اصغر فرهادی شد و توسلی براساس فیلمنامههایی از این فیلمنامهنویس سری جدید سریال پرطرفدار آن سالها را جلوی دوربین برد، اما همانطور که پیشبینی میشد فصل ۲ روزگار جوانی با سوارشدن بر موج موفقیت فصل یک نتوانست مخاطبان را با خود همراه کند و الان هم پس از سالها نه کسی سری دوم این مجموعه را به خاطر دارد و نه از اصغر توسلی خبری است. محلوجیان هم که چند سالی است بهدلیل تکراری شدن بیش از اندازه فیلمنامههایش زیر تیغ تیز انتقادات قرار گرفته. «روزگار جوانی» از آن دسته سریالهایی بود که نباید ادامه پیدا میکرد یا اگر قرار بود دنبالهای برای آن ساخته شود باید با همان تیم قبلیاش ساخته میشد که خب این اتفاق رخ نداد.
زیر آسمان شهر
مهران غفوریان
بیش از یک دهه تمام فضای مجموعههای طنز موفق ایرانی خلاصه میشد در ساخت مجموعههای آیتمی. مجموعههایی که سلطان بلامنازع آن کسی نبود جز مهران مدیری. اما با کمرنگ شدن محبوبیت آثار آیتمی آرام آرام جوانترهای تازه وارد عرصه کمدی در تلویزیون دست به تجربههای جدیدتری زدند که درنهایت یکی از جوانترهای
خوش ذوق در ابتدای دهه ۸۰ مجموعهای ساخت که هنوز هم میتوان آن را یکی از برترین مجموعههای کمدی تلویزیون نامید. «زیر آسمان شهر» به کارگردانی مهران غفوریان و نویسندگی رضا عطاران. غفوریان ۲۷ ساله به مدد بازیهای جذاب حمید لولایی، نصرالله رادش، یوسف تیموری و کامران ملکمطیعی، زنده یاد کیومرث ملکمطیعی و خلق شخصیتهای بهروز خالیبند (پیرپکاجکی)، خشایار مستوفی، فولاد، آقای دکتر، خانم فرامرزی و غلام ششلولبند آنقدر محبوب شد که بلافاصله کار ساخت سری دوم در دستور کار قرار گرفت. در سری دوم با اینکه چند بازیگر خداحافظی کردند باز هم استقبال از این مجموعه حفظ شد اما سری سوم وقتی حمید لولایی که یکی از دلایل اصلی موفقیت دو سری قبل بود از تیم خداحافظی کرد، غفوریان حتی با دادن ۹۰ میلیون دستمزد به اکبر عبدی و آوردن زندهیاد رضا ژیان هم نتوانست کاری از پیش ببرد. نبودن رضاعطاران بهعنوان مغز متفکر متنهای این مجموعه هم مزید برعلت شد تا حتی با وجود بازگشت حمید لولایی از یک مقطعی به بعد سری سوم نتواند کمر راست کند و سری تبدیل به یک شکست کامل شود. «زیر آسمان شهر» بهترین نمونه در زمینه صعود و سقوط یک مجموعه دنبالهدار است.
خوش رکاب
علی شاهحاتمی
سریال «خوش رکاب» به کارگردانی علی شاهحاتمی هم از آن دسته سریالهایی بود که شاید در وهله اول کسی تصور این حجم موفقیت را برایش متصور نبود اما زمانی که این سریال در نوروز ۸۱ روی آنتن رفت با استقبال گستردهای از سوی مردم مواجه شد. این استقبال به اندازهای بود که با یک تاخیر یک ساله و در نوروز ۸۳ قسمت دوم این مجموعه به نام «خوش غیرت» هم ساخته و پخش شد البته کیفیت و استقبال از سری اول بسیار بیشتر از سری دوم بود. اصلیترین دلیل موفقیت این مجموعه در هر ۲ سری حضور ۲ شخصیت متفاوت «آتقی» با بازی به یاد ماندنی محمد کاسبی و «عزت» با بازی مجید صالحی بود. ۲ شخصیتی که از لحاظ سن و سال و شخصیتی نهتنها هیچ شباهتی با هم نداشتند بلکه در مواردی کاملا با هم متضاد بودند که کامیون قدیمی و غول پیکری به نام «خوش رکاب» نخ اتصال این ۲ شخصیت به هم بود. در سری اول «آتقی» که عاشق کامیونش است با اعزام کامیونش به جبهههای جنگ ایران و عراق کاملا مخالف است اما در شرایطی قرار میگیرد که مجبور است به جبهه برود. این عدم میل باطنی با شرایطی که در آن قرار گرفته باعث ایجاد تضادهایی میشد که به نویسنده و کارگردان فرصت خلق لحظههای کمدی زیادی میداد. اما در سری دوم که سالها بعد و در جریان جنگ عراق و آمریکا رخ میدهد «آتقی» کاملا با کمال میل مسئولیت رساندن دارو به مردم عراق را بر عهده گرفته که همین مساله کمی فرصت را برای طنزپردازی از نویسنده میگیرد. ضمن اینکه افزایش سن و سال «عزت» که بهعنوان حربه اصلی خلق لحظههای طنز در سری اول محسوب میشد هم باعث شد شوخیهای او در «خوش غیرت» جذابیت کمتری داشته باشد.
مرد هزار چهره
مهران مدیری
در سال ۸۶ اولین جرقههای اختلاف بین مهران مدیری و تلویزیون زده شد. مدیری که پس از ناتمام ماندن مجموعه «شبهای برره» به شدت از دست تلویزیون دلخور بود همچنان سعی میکرد رابطهاش با رسانهملی را قطع نکند. به همین دلیل همکاریاش را همچنان با تلویزیون ادامه میداد که «مردهزار چهره» یکی از آخرین همکاریهای او بود. شاید خود مدیری هم که بیشترین محبوبیتش را از ساخت مجموعههای بالای ۶۰ قسمت به دست آورده بود هیچ وقت فکرش را هم نمیکرد که سریال نوروزی «مردهزار چهره» او تبدیل به یکی از بهترین آثار تلویزیونیاش شود اما وقتی نظرسنجیهای مردمی در پایان نوروز ۸۷ این سریال را با اختلاف فاحشی نسبت به سایر رقبا درصدر جدول بهترینهای تلویزیون قرار داد به همه ثابت شد که مدیری با کمترین فرصتی هم که به او داده شود، میتواند بدرخشد البته که نمیتوان از تاثیر ذهن خلاق و طنزپرداز پیمان قاسمخانی بهعنوان فیلمنامهنویس این مجموعه هم به راحتی گذشت. به هرحال شخصیت مسعود شصتچی، کارمند ساده ولی بدشانس اداره ثبتاحوال شیراز آنقدر محبوب شد که مدیری با همه اختلافاتی که در آن مقطع با تلویزیون داشت، نتوانست بهراحتی از خیر ساخت سریدوم آنکه «مرد دوهزار چهره» نام گرفت، بگذرد. «مرد دوهزار چهره» هم کاملا همان مسیر موفقیت سری اول را طی کرد. پس از آن بود که در سیستم کاری مدیری ۲ تحول بزرگ شکل گرفت، اول اینکه دیگر همکاریاش را با تلویزیون ادامه نداد و دوم اینکه با یکی از عوامل موفقیت خود در یک دهه گذشته یعنی پیمان قاسمخانی هم قطع رابطه کرد اما اگر مدیری هیچ گاه نه با تلویزیون و نه با پیمان قاسمخانی همکاری مجددی نداشته باشد میتواند از این جهت خیالش راحت باشد که در اوج از هر دو طرف خداحافظی کرده است.
ستایش
سعید سلطانی
شاید اگر بلاهایی که تا قبل از تولید بر سر سریال ستایش آمد بر سر هر سریال دیگری میآمد از همان ابتدا مهر شکستخورده بر پیشانی سریال زده میشد. ابتدا قرار بود ستایش را ایرج قادری بسازد و بازیگر اصلیاش شیلا خداداد باشد ولی بعد قادری از ساخت مجموعه انصراف داد و خداداد هم که به واسطه ایرج قادری آمده بود حاضر به ادامه کار نشد، بعد از آن اصغرهاشمی پشت دوربین این سریال قرار گرفت و میترا حجار لباس ستایش را پوشید که هاشمی هم پس از چند هفته تصویربرداری از کار کنار کشید و حجار هم بههمین شکل و درنهایت قرعه به نام سعید سلطانی افتاد و چهره گمنامی به نام نرگس محمدی هم ایفاگر نقش ستایش شد اما همه این تغییرات به یک علت باز هم نتوانست بر پربیننده شدن این سریال خللی وارد کند. آن علت هم فیلمنامه مردمپسند و قصه جذابی بود که سعید مطلبی به نگارش درآورده بود. ستایش تبدیل به یکی از پربینندهترین سریالهای پس از انقلاب شد. نرگس محمدی تبدیل به یک چهره شناخته شده، حشمت فردوس تبدیل به یکی از نقشهای ماندگار داریوش ارجمند و طاهر فردوس تبدیل به بهترین بازی مهدی پاکدل در تلویزیون. حجم باورنکردنی استقبال مردم از این سریال که باکس جمعه شبهای شبکه ۳ را پرکرده بود به اندازهای بود که بلافاصله پس از پایان پخش سریال صحبتهای اولیه برای ساخت ادامه این مجموعه تلویزیونی آغاز شد. از بهار سال ۹۲ هم ساخت سری دوم این سریال که داستانش ۲۰سال پس از اتفاقات سری اول رخ میدهد، آغاز شد. قرار است به زودی پخش سری دوم آغاز شود و از آن جایی که سعید مطلبی باز هم نگارش فیلمنامه را به عهده داشته میتوان امیدوار بود که سری دوم هم مخاطب قصه دوست ایرانی را پای تلویزیون بنشاند.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
کار تیمی
خدا حفظ کند سازنده سریال «کلید اسرار» در ترکیه را که اگر نبود شاید هیچگاه مجموعه «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» کلید نمیخورد. مجموعهای که امروز با بیش از ۲۰۰ قسمت در بین مجموعههای تلویزیونی رکورددار است و با اینکه برادران معظی(احمد و محمود) بهعنوان کارگردانان اصلی از این مجموعه خداحافظی کردهاند اما به تازگی خبر رسیده شبکه ۵ قرار است، ساخت این مجموعه را در ۵۲ قسمت دیگر ادامه دهد و سری جدید آن هم در سال ۹۳ به صورت هفتگی روی آنتن برود. این مجموعه را میتوان مصداق بارز ضرب المثل معروف: «از هر دست بدی از همون دست میگیری» دانست. اولینبار در سال ۸۹ این مجموعه روی آنتن شبکه ۵ رفت و در ۳ سال گذشته هم به تناوب در مناسبتهای مختلف ازجمله ماهرمضان و ماهمحرم آنتن شبکه ۵ را پر کرده است. در مجموعه «شاید برای...» همیشه از بازیگران درجه ۲ تلویزیون استفاده شده و فیلمنامههایش به سادهترین شکل ممکن داستان آدم خوبها و بدهای جامعه را به تصویر کشیدهاند. بسیاری از کارگردانانی که ساخت اپیزودهای مختلف این مجموعه را بهعهده داشتهاند برای اولینبار پشت دوربین کارگردانی قرار گرفتهاند و ساخت این مجموعه برایشان حکم یک نوع دست گرمی و آزمون و خطا را داشته است. «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» با اینکه تداوم ساخت بینظیری داشته اما هیچگاه بهعنوان یک سریال مهم و تاثیرگذار شناخته نشد و هرگز از یک کار درجه ۲ بالاتر نرفت. علت اصلی این مساله را هم میتوان بر نبود بازیگران شناخته شده و همچنین ضعف در فیلمنامه و شخصیتپردازیهایش دانست.
عملیات ۱۲۵
بهروز افخمی، مسعود آبپرور
ساخت اولین سری از این مجموعه در سال ۸۹ باعث شد برای اولینبار در تلویزیون آتشنشانها از حاشیه بیرون بیایند و به شکل کاملا اختصاصی مجموعهای را درخصوص تلاشها و فعالیتهای هر روزه خود ببینند. سری اول این مجموعه که از شبکه ۵ روی آنتن رفت با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شد اما از آنجا که افخمی معمولا عادت ندارد خیلی در یک فضا ثابت باشد درحالیکه میتوانست خودش را بهعنوان یکی از معدود کارگردانان موفق در ساخت سریالهای دنبالهدار مطرح کند اما ترجیح داد در سری دوم این مجموعه جای خود را به محمدرضا آهنج بدهد. البته در همان سری اول هم راما قویدل بهعنوان کارگردان دوم در ساخت این سریال به افخمی کمک کرده بود. سری دوم این مجموعه به مراتب از لحاظ کیفیت داستان، صحنههای اکشن و حتی شخصیتپردازیها از سری اول ضعیفتر از کار درآمد. اما به نظر مدیران شبکه ۵ آتشنشانی هنوز هم جای کار داشت و این شد که ساخت سری سوم در دستور کار قرار گرفت و این بار کارگردانی مجموعه به دست کسی سپرده شد که حداقل با فضای کارهای حادثهای کمی آشنایی داشته باشد. البته مسعود آبپرور، کارگردان فصل سوم «عملیات ۱۲۵» هم فقط نیمی از کار را کارگردانی کرد که نتیجهاش بسیار قابل قبول بود و نیمه دوم فصل ۳ باز هم به بهروز افخمی رسید. افخمی برای ۱۰ قسمت به مجموعه «عملیات ۱۲۵» پیوست. ۱۰ قسمتی که میتوان آن را بهترین قسمتهای این ۳ فصل دانست. هنوز معلوم نیست که آیا پرونده این سریال کاملا بسته شده یا در آیندهای نزدیک احتمالا دوباره شاهد حضور آتشنشانها در تلویزیون خواهیم بود.
هوش سیاه
مسعود آبپرور
مسعود آبپرور معتقد است داستان جمشید کاظمی ضد قهرمان اصلی او در «هوش سیاه» تا صد قسمت میتواند ادامه داشته باشد اما این کارگردان تا الان فقط موفق به ساخت کمتر از ۵۰ قسمت از این مجموعه در ۲ فصل شده است. «هوش سیاه» را میتوان یکی از موفقترین مجموعههای تلویزیونی دنبالهدار دانست. یکی از مهمترین دلایل این موفقیت هم داشتن قهرمان و ضدقهرمان درست و حسابی در این مجموعه بود. هم در سری اول که سال ۸۸ ساخته شد و خیلی دیده نشد و هم در سری دوم که سال ۹۲ روی آنتن رفت کیکاووس یاکیده نقش جمشید کاظمی(کامران بوریایی) یک هکر و کلاهبردار فضای مجازی را بازی میکند و حسین یاری در نقش سرگرد احمدی به دنبال دستگیری اوست. سری دوم، این مجموعه حتی با تمام تکذیبهای کارگردانش شباهت عجیبی به سریال معروف «فرار از زندان» داشت. با این حال در سری دوم کارگردان سعی کرد از تعلیقهای بهروزتری در سریالش استفاده کند که این تعلیقهای بهروزتر در کنار تزریق بازیگران جدید و خط روایی کاملا متفاوت نسبت به سری اول باعث شد سری دوم کار بهتری نسبت به سری اول لقب بگیرد. خیلیها ساخت سری اول این مجموعه را دلیل افتتاح رسمی پلیس «فتا» میدانند البته بهدلیل اینکه اصولا کارهای اکشن-پلیسی در ایران ساختن هنوز هم جا نیفتاده خیلی نمیتوان به این سریال به چشم یک اثر کاملا موفق و بیعیب و نقص نگاه کرد اما در نوع خود و باتوجه به داشتهها و استعدادهای بالفعل کارگردانان و عوامل فنی ایرانی هر دو سری «هوش سیاه» آثار قابل تأمل و جذابی از کار درآمدند.
خنده بازار
شهاب عباسی
مجموعه خندهبازار به کارگردانی شهاب عباسی، یکی دیگر از مجموعههای دنبالهدار تلویزیون بود که بهخوبی میتوان آن را نماد سقوط از نوک قله به ته دره دانست. مجموعهای که برای اولینبار در نوروز ۹۰ سر و کلهاش در شبکه ۳ پیدا شد. آن هم در شرایطی که سالها از پخش آخرین مجموعه آیتمی موفق تلویزیون میگذشت اما خندهبازاریها که متشکل از یک سری نیروهای جوان و تازه وارد در کنار چهرههای شناخته شده ولی همیشه در حاشیه کمدی بودند ابتدا خیلی بیادعا کار خود را آغاز کردند و با تمام کم و کاستیها به لطف متنهای نسبتا جذابی که برای آیتمهای مختلف نوشته میشد توانستند در سری اول مخاطب خوبی جذب کنند. همین جذب مخاطب باعث شد کار به ساخت سری دوم بکشد. در سری دوم خندهبازار به اوج خودش رفت. هنرنماییهای سامان گوران و دست انداختن برنامههای پربیننده تلویزیون محبوبیت این برنامه را چند برابر کرد، البته این افزایش محبوبیت دردسرهای فراوانی را هم برای آنها به وجود آورد که مهمترینش درگیری علی دایی و سامان گوران با هم بود اما پس از جدایی آرش قادری بهعنوان سرپرست نویسندگان و یک سری از بازیگران اصلی این مجموعه ازجمله سامان گوران سیر سقوط برنامه خندهبازار آغاز شد.
این سیر سقوط بهقدری شیب تندی داشت که با همه اختیاراتی که معاونت سیما به این برنامه برای شوخیکردن با بخشهای مختلف اجتماع و حتی سیاست داده بود بهدلیل بازیهای کنترل نشده و متنهای ضعیف، انتقادات فراوانی را برانگیخت و درنهایت هم این مجموعه در پایان رمضان ۹۲ برای همیشه از آنتن تلویزیون خداحافظی کرد.
امیرعلی نادری/ روزنامه شهروند
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: