ملیکا شعبان ده ساله و امسال کلاس پنجم است. تاکنون در 42 فیلم سینمایی و تلویزیونی بازی کرده و در مجموعه‌هایی چون تاوان، تلنگر، شاید برای شما هم اتفاق بیفتد و دختر من نیز حضور داشته است. با اشتیاق می‌گویدکه یک فیلم کوتاه هم ساخته: «فیلم من درباره اسراف نکردن است، چون وقتی می‌بینم مردم تکه‌های نان و برنج را کنار سطل‌های زباله می‌ریزند خیلی ناراحت می‌شوم.» این حرف‌های ملیکای ده ساله است. ضمنا برخلاف بیشتر بچه‌های هم سن و سالش، آبگوشت و پیاز غذای مورد علاقه اوست و اشکنه را هم خوب درست می‌کند. گفت‌و‌گوی ما با او را بخوانید.
کد خبر: ۵۷۶۱۵۱

ملیکا این روزها چه می‌کند؟

 

در فیلم «چند شاخه گل سرخ» و «رسوایی» بازی کرده‌ام و در مجموعه «دختر من» نیز نقش اول را دارم که جمعه‌ها ساعت چهار عصر از شبکه کودک پخش می‌شود که خیلی قشنگ و آموزنده است.

تو که بیشتر اوقات سر کار هستی بازی‌های کودکانه هم می‌کنی؟

بله. با دوستانم، دخترخاله و پسرخاله‌ام بازی می‌کنم؛ عروسک‌بازی و شطرنج بازی می‌کنم.

چقدر اسباب‌بازی داری؟

خیلی زیاد، توپ، اسکوتر، دوچرخه، باربی و خرس پشمالو. عروسک‌هایم سارا و امیلی را خیلی دوست دارم.

چند تا دوست داری؟

خیلی زیاد. هم تو مدرسه و هم بچه‌های همسایه‌.

به نظر تو دوست خوب کیست؟

کسی که مهربان باشد و خوش‌اخلاق و مودب.

برخورد بچه‌ها در مدرسه با تو چگونه است؟

مرا می‌شناسند. زنگ تفریح دورم جمع می‌شوند و می‌گویند ما را هم ببر بازیگر شویم، اما من می‌گویم بازیگری که الکی نیست، کار سختی است. نه این که فقط گریه و خنده کنیم باید با نقش ارتباط بگیریم و تمرین و مطالعه داشته باشیم. دوربین را بشناسیم، میزانسن و میمیک را بدانیم چیست و... بچه‌ها دفتر‌هایشان را به من می‌دهند تا از بازیگر‌ها برایشان امضا بگیرم.

اهل مطالعه هم هستی؟

بله. کتاب‌های داستان می‌خوانم. کتاب‌های علمی در مورد اعضای بدن و زندگی چهارده معصوم(ع) و کتاب‌هایی در مورد فنون بازیگری و این چیزها.

چه درس‌هایی را بیشتر دوست داری؟

به تاریخ و جغرافیا علاقه دارم. اطلاعات عمومی را هم خیلی دوست دارم.

از رایانه چقدر استفاده می‌کنی؟ سایت و وبلاگ داری؟

از رایانه برای تحقیقات درسی‌ام استفاده می‌کنم. گاهی هم بازی می‌کنم. وبلاگ و این چیزها هم ندارم.

بزرگ‌ترین آرزوی تو چیست؟

اول این که کارگردان شوم و یک ماشین بی‌ام و 640 هم بخرم.

از نقش‌های سختی که بازی کردی بگو.

در فیلم «حس تماس» نقش یک دختر سرطانی را داشتم وقتی توی حس می‌رفتم بدنم درد می‌گرفت. برای این فیلم با بچه‌های مبتلا به این بیماری صحبت کردم تا به نقش نزدیک شوم. وقتی گریم می‌شدم و خودم را می‌دیدم وحشت می‌کردم. در سریال «تاوان» هم نقش دختری نابینا به نام گلی را داشتم که سخت بود، اما بخوبی از عهده‌اش برآمدم.

چه جور نقش‌هایی را دوست داری؟

دلم می‌خواهد در فیلم‌های طنز و وحشتناک بازی کنم.

چه کار می‌کنی تا به نقش‌ات نزدیک شوی؟

اول متن‌ها را می‌خوانم و حفظ می‌کنم و بعد تمرین می‌کنم. از میمیک صورت استفاده می‌کنم و با حس بازی می‌کنم. البته معتقدم بازی با بدن حساس‌تر از گفتن دیالوگ‌هاست. من تمام تلاشم را می‌کنم تا خوب بازی ‌کنم.

چقدر با پدر و مادرت مشورت می‌کنی؟

برای قبول نقش‌ها با مادرم مشورت می‌کنم. در همه کارهای دیگر مثل خرید کفش و لباس هم با آنها مشورت می‌کنم.

در اوقات فراغت چه می‌کنی؟

استخر می‌روم؛ چون شنا را خیلی دوست دارم و انگلیسی می‌خوانم.

تلویزیون هم تماشا می‌کنی؟

بله. برنامه کودک می‌بینم. باب اسفنجی و تام و جری را خیلی دوست دارم. فیلم سینمایی هم می‌بینم و سعی می‌کنم از بازیگران بزرگ کار یاد بگیرم.

در کارهای خانه هم به مادرت کمک می‌کنی؟

خیلی زیاد. اتاقم را مرتب می‌کنم و تغییر دکور می‌دهم. گردگیری می‌کنم و ظرف هم می‌شویم. تازه آشپزی هم بلدم.

چه غذاهایی بلدی درست کنی؟

غذای سنتی مثل اشکنه و غذای جدید مثل ماکارونی.

غذای مورد علاقه‌ات چیست؟

آبگوشت با پیاز و نان سنگک.

روز مادر چه هدیه‌ای برای مامانت خریدی؟

پارسال پیراهن و امسال یک گوشواره طلا خریدم.

یکی از خاطرات قشنگ زندگی‌ات را بگو.

امسال عید رفتیم جزیره قشم. توی قایق در کنار دلفین‌ها برایم جشن تولد گرفتند و کیک خوردیم چون تولد من اول فروردین است. خیلی خوش گذشت.

با یک جمله گفت‌و‌گویمان را تمام کن.

من همه مردم را دوست دارم.

>> چاردیواری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها