اعضای بدن دختر 16 ساله پس از تصادف به بیماران نیازمند اهدا شد

قلب زهرا در سینه زهرای دیگر می‌تپد

والدین دختر 16 ساله‌ای که در پی حادثه رانندگی دچار مرگ مغزی شده بود، اعضای بدن او را در اقدامی خداپسندانه به 4 بیمار نیازمند اهدا کردند.
کد خبر: ۴۵۰۴۲۶

به گزارش جام‌جم، اولین روز زمستان امسال دختر 16 ساله‌ای به نام زهرا توانا و دوستش رقیه وقتی از دبیرستان دخترانه شهید اکبری در ملک‌آباد شهرستان ساوجبلاغ بیرون آمدند، به سمت حاشیه جاده رفتند تا در آن سوی جاده با سوار شدن به خودرویی به خانه‌هایشان بروند.

آنها دستان یکدیگر را گرفته بودند و با شادی در حال عبور از کنار جاده بودند که ناگهان یک خودروی پیکان وانت که سرعت بالایی داشت با آنها تصادف کرد و صدای خنده‌های دختران دانش‌آموز به یکباره خاموش شد. راننده با ترس و وحشت از خودرو پیاده و با پیکر غرق به خون هر دو دختر دانش‌آموز مواجه شد. آن دو به کمک مردم، به بیمارستان انتقال یافتند.رقیه صدمه کمتری دیده بود و زنده ماند اما زهرا با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد تا این که پزشکان به خانواده‌اش گفتند او دچار مرگ مغزی شده است. خانواده زهرا مرگ او را باور نمی‌کردند تا مسوولان مدرسه شهید اکبری با والدین او به گفت‌و‌گو پرداختند تا آنها را راضی کنند با اهدای اعضای بدن دخترشان، به افراد دیگری زندگی ببخشند. تلاش آنها به ثمر نشست و والدین او در اوج ایثار، اجازه دادند تا اعضای بدن دخترشان اهدا شود و به این ترتیب به 5 بیمار نیازمند زندگی دوباره هدیه کردند.

با خاطرات دخترم زندگی می کنم

در این ارتباط با مادر فداکار زهرا به گفت‌وگو پرداختیم که می‌خوانید.

کی متوجه تصادف زهرا شدید؟

روز اول دی بود. ظهر پس از تعطیلی مدرسه زهرا به خانه نیامد. نگران او بودم که فردی با خانه‌مان تماس گرفت و خبر داد که او زخمی شده است. با شنیدن این خبر، سراسیمه به سمت مدرسه‌اش به راه افتادم و متوجه شدم او را به بیمارستان منتقل کرده‌اند. همراه یکی از همسایه‌ها خود را به بیمارستان رساندم.

پزشکان در مورد وضعیت زهرا چه نظری داشتند؟

او روی تخت بیمارستان بود. با التماس از پزشکان می‌خواستم تنها دخترم را نجات دهند. آنها می‌گفتند تمام تلاش‌های خود را به کار می‌گیرند اما باید یک شبانه روز صبر کنیم.

چطور متوجه مرگ مغزی دخترتان شدید؟

48 ساعت از وقوع حادثه گذشت، اما دخترم همچنان بی‌هوش بود. فقط دعا می‌کردم و از خدا می‌خواستم او را دوباره به من بازگرداند. اما پزشکان گفتند دیگر امیدی برای نجات او نیست و بهتر است اعضای بدنش را اهدا کنید.

چرا اعضای بدن دختر 16 ساله‌تان را اهدا کردید؟

اوایل تمایلی برای این کار نداشتم و امیدوار بودم او زنده بماند. اما وقتی خانم راستگو معلم مدرسه دخترم با من صحبت کرد و گفت برای شادی روح زهرا این ایثار را انجام دهید، چند روزی فرصت خواستم تا من و همسرم در این باره فکر کنیم. در این مدت وقتی به یاد حرف‌های دخترم افتادم که می‌گفت چقدر خوب است انسان اعضای بدنش را اهدا کند و همیشه وصیت می‌کرد این کار را برایش انجام دهیم، تصمیم گرفتیم اعضای بدن او را اهدا کنیم.

از این که اعضای بدن زهرا را اهدا کردید چه احساسی دارید؟

خیلی خوشحالم. 2 کلیه، کبد و قلب او به بیماران نیازمند اهدا شده است. قلب دختر مهربانم در سینه یک زهرای 13 ساله می‌تپد. خیلی دوست دارم او را ببینم و در آغوش بگیرم. از همه افراد دریافت‌کننده عضو بخصوص زهرایی که قلب دخترم در سینه اوست، می‌خواهم همیشه برای فرزندم قرآن و فاتحه بخوانند. دخترم درسخوان و عاشق نماز خواندن بود. او می‌خواست امسال در المپیاد زبان برترین فرد شود، اما...

زهرا چرا دوست داشت اعضای بدنش را اهدا کنند؟

وقتی در روزنامه‌ها می‌خواند که دختران و پسران کوچولو به خاطر بیماری در آرزوی دریافت اعضا هستند یا در تلویزیون بیماران نیازمند را می‌دید خیلی ناراحت می‌شد و گریه می‌کرد. او می‌خواست اعضای بدنش را اهدا کنیم تا خواهر و برادر ایرانی بیمارش زنده بمانند. از 2 ماه پیش مدام این حرف‌ها را تکرار می‌کرد. اکنون به آرزویش رسیده و خیلی خوشحال هستم.

زهرا چه آرزویی داشت؟

او سال دوم رشته ریاضی بود و علاقه زیادی به پزشکی داشت. همیشه می‌گفت دوست دارم پزشک شوم و بیماران نیازمند را رایگان درمان کنم. آرزو داشت با اولین حقوقش من و پدرش را به کربلا بفرستد. درست است که او برای همیشه از ما دور شده، اما خاطراتش همیشه با ماست.

معصومه ملکی / گروه حوادث

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها