با دکتر مسعود درخشان، عضو هیات علمی دانشگاه درباره طرح هدفمندی یارانه‌ها

بگوییم اصلا‌ح قیمت‌ها، نه هدفمندی

دکتر مسعود درخشان بیشتر به عنوان یک چهره علمی و آکادمیک مطرح است تا یک کارشناس اقتصادی رسانه‌ای. او ترجیح می‌دهد دیدگاه‌های اقتصادی خود را بیشتر در محافل دانشگاهی و فنی مطرح کند تا موقعیت‌های مطبوعاتی و رسانه‌ای و به همین دلیل، فرصت مصاحبه با این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی را باید غنیمت شمرد. قرار بود مصاحبه با دکتر درخشان درباره موضوعات متنوعی از جمله هدفمندسازی یارانه‌ها، استراتژی نفتی و گازی کشور و برنامه پنجم توسعه باشد، اما وی آنقدر سرگرم تحلیل مساله هدفمندسازی یارانه‌ها شد که از زمان یک‌‌ساعت‌ونیم مصاحبه چیزی برای دیگر مباحث باقی نماند. بنیانگذار دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) البته اصطلاح هدفمندسازی یارانه‌ها را منطبق بر آن چیزی که امروز بر آن اطلاق می‌شود، نمی‌داند. به عقیده او کاری که دولت به دنبال انجام آن است، اصلاح قیمت حامل‌های انرژی است نه هدفمند کردن یارانه‌ها، چراکه اساسا تعریف او از یارانه با آنچه اکنون در جامعه مصطلح شده، متفاوت است. دکتر درخشان هیچ ابایی از آشکار کردن نگرانی خود درباره پیامدهای اصلاح قیمت حامل‌های انرژی یا همان هدفمندسازی یارانه‌ها ندارد، اما این تصمیم دولت را شجاعانه و ستودنی می‌داند.
کد خبر: ۲۹۹۸۷۸

آقای دکتر! مهم‌ترین بحث روز، هدفمند کردن یارانه‌هاست. می‌خواهم بحث را از پیشتر شروع کنیم. اساسا چیزی که الان به عنوان یارانه‌های انرژی مطرح می‌شود، در خیلی از بخش‌ها از جمله حوزه‌های مربوط به نفت و گاز و فرآورده‌هایشان همان هزینه قیمت است و به اعتقاد من اطلاق عنوان تفاوت قیمت داخلی با قیمت‌های جهانی به آن صحیح‌تر از عنوان یارانه است. آیا می‌شود ما به این موارد یارانه بگوییم یا نه؟ در بحث آب و برق با توجه به این که هزینه تمام شده تولید خیلی بالاتر از قیمت فروش است، خب در عمل دولت این رایانه را می‌پردازد. در مورد بنزین هم شرایط مشابهی داریم. اما در بخش نفت و گاز چطور؟ آیا می‌شود به اختلاف قیمت‌های داخلی و بین‌المللی این حوزه یارانه گفت یا نه؟

یارانه بنابه تعریفی که در علم اقتصاد دارد، با آن چیزی که اکنون در جامعه مصطلح شده، متفاوت است.

فرض کنید مثلا ما بنزین را لیتری نیم دلار وارد کنیم، یعنی به پول خودمان حدود 500 تومان و در داخل 100 تومان می‌فروشیم، چون دولت بابت واردات این محصول 500 تومان داده و از مصرف‌کننده 100 تومان می‌گیرد، در واقع 400 تومان یارانه پرداخت کرده است، اما اگر در داخل بنزینی را تولید می‌کنیم و این بنزین را لیتری 100 تومان می‌فروشیم و می‌گوییم اگر ما به جای این بنزین تولید داخل بنزین را از خارج وارد می‌کردیم و می‌شد 500 تومان پس 400 تومان هم در قسمت تولیدات داخلی یارانه می‌دهیم. این تعریف غلط است. این تعریف یارانه نیست. پس ما برای محاسبه دقیق یارانه پرداختی به فرآورده‌های نفتی فقط می‌توانیم به واردات فرآورده‌ها و تفاوت قیمتی که بابت واردات پرداختیم و از مصرف‌کننده داخلی می‌گیریم اکتفا کنیم، ولی اگر ما بنزین را در داخل 100 تومان می‌فروشیم این بدان معنا نیست که یارانه می‌دهیم. قیمت آن البته ارزان است. در این شکی نیست. باید به این قیمت ارزان هم به طور نسبی نگاه کرد. یعنی می‌گوییم نسبت به دیگر کالاها قیمت این فرآورده ارزان است. جز این نیست. مگر این که بنزین تولید داخل یعنی هزینه پالایش، هزینه حمل نفت خام از میدان‌های نفتی پالایشگاه‌، هزینه انتقال فرآورده از پالایشگاه به مراکز توزیع را با هم جمع بزنیم، اگر بیشتر از لیتری 100 تومان شد و ما از مصرف‌کننده 100 تومان می‌گیریم، آن هم یارانه است.

اما این که بگوییم اگر می‌خواستیم این را از خارج وارد کنیم، باید 500 تومان می‌دادیم و الان 100 تومان می‌دهیم پس 400 تومان آن یارانه است، غلط است. در این صورت مسائل خیلی تغییر می‌کند. پزشک متخصصی هم که در کشور طبابت می‌کند و 10 هزار تومان از مریض می‌گیرد،‌ اگر همین شخص در کشور اروپایی بود ویزیتش حدود 300 هزار تومان بود.

نمی‌توان گفت پس 290 هزار تومان را یارانه می‌دهد یا معلم دبستانی که درس می‌دهد و رقم خاصی را حقوق می‌‌گیرد، می‌توانیم بگوییم اگر این شخص در ژاپن بود، حقوقش چندین برابر بود.

این بدین معنا نیست که او یارانه می‌دهد. فقط می‌توان گفت قیمت‌های نسبی در داخل متعادل نیست، بنابراین عدد چندین میلیارد دلاری که به عنوان یارانه پرداختی در کشور اعلام می‌کنند، مبنای دقیق کارشناسی و اقتصادی ندارد.

با این حساب رقم یارانه خیلی ناچیز می‌شود، مثلا بخش زیادی از این رقم مربوط به گاز می‌شود. گاز هم همین داستان را دارد. اگر ما گاز را با قیمت صادراتی حساب کنیم، اختلاف قیمت فروش داخلی آن با قیمت‌های صادراتی، یک رقم بسیار کلان می‌شود؛ اما با تعریف شما، ما عملا یارانه‌ای برای محصولی همچون گاز نمی‌دهیم، پس الان باید چه کار کنیم. این توقع ایجاد شده را چگونه می‌توان پاسخ گفت؟

طرح مساله به نظر من اشتباه بوده است. این که قیمت‌های نسبی فرآورده‌ها در کشور غلط است را همه قبول داریم، اما این موضوع را به صورت این که یارانه‌های سنگین به بخش انرژی کشور می‌دهیم، نباید طرح کرد. در این شکی نیست که قیمت فرآورده‌های نفتی در کشور ما بسیار پایین است. مثلا بنزین لیتری 100 تومان را در نظر بگیرید. ما می‌توانیم باک ماشین‌مان را پر از بنزین کنیم. همان جا هم برای فرزندمان یک شکلات بخریم با همان قیمت که باک را پر از بنزین کردیم. شاید با 3000 یا 3500 تومان باک‌مان را پر کنیم و با 4000 تومان برای فرزندمان شکلات بخریم. خیلی‌ها این کار را می‌کنند.

در کجای دنیا، یک شکلات کوچک برابر است با قیمت بنزینی که باک خودرو را پر می‌کند و دیگر قابل تولید مجدد نیست؛ در حالی که می‌توان این شکلات‌ها را براحتی تولید کرد.

قیمت‌های نسبی در داخل متعادل نیست، بنابراین عدد چندین میلیارد دلاری که به عنوان یارانه پرداختی در کشور اعلام می‌کنند مبنای دقیق کارشناسی و اقتصادی ندارد

قیمت آب معدنی که مردم عزیزمان در بطری‌ها می‌نوشند، بیشتر از بنزین است؛ یعنی اگر بطری را پر از بنزین کنیم، ارزان‌تر از این می‌شود که پر از آب کنیم، پس در این شکی نیست که قیمت‌های نسبی بویژه در بخش فرآورده‌های نفتی در عدم تعادل است؛ اما مساله را باید به صورت صحیح اقتصادی حل کرد. این بدین معنا نیست که یارانه‌ها را حذف کنیم. ما یارانه‌ای پرداخت نمی‌کنیم، مگر این که ثابت شود مثلا هزینه تولید و حمل و نقل بیشتر از قیمت آن می‌شود. در آن صورت مصداق پرداخت یارانه است.

ولی به هر حال شرایط فعلی هم قابل تحمل نیست.

ما باید به سمت اصلاح قیمت‌ها برویم. در این شکی نمی‌بینم. پس عرض من تا حالا این بوده که ما مساله جدی عدم تعادل قیمت‌های نسبی در بخش فرآورده‌ها و بخش انرژی را به طور غلط و در چارچوب هدفمند کردن یارانه‌ها در جامعه مطرح کردیم که این بحث اصلا مبنای اقتصادی ندارد. دوم این که ما باید به لحاظ اقتصادی برای اصلاح قیمت‌ها گام‌های جدی برداریم.

گام‌های جدی که می‌فرمایید، چگونه باید برداشته شود؟

راهکار اصلاح قیمت‌ها ممکن است از دیدگاه اقتصاددان‌های مختلف با هم فرق کند. در این که چنین دردی در بدنه اقتصاد ما وجود دارد، هیچ تردیدی ندارم. مشکل در نحوه درمان است. من می‌گویم نکند درمان ما بدتر از خود درد باشد. من نگران این هستم که این گونه افزایش قیمت فرآورده‌ها با عنوان هدفمند کردن یارانه‌ها و پرداخت نقدی، پیامدهایی داشته باشد که بیشتر اقتصاد ملی ما را تحت تاثیر منفی قرار دهد تا وجود این عدم تعادل در قیمت‌های نسبی فرآورده‌های نفتی یا انرژی به طور کلی. من از این نگرانم وگرنه در این که قیمت‌ها باید اصلاح شوند، هیچ تردیدی نداریم.

بنابراین مساله اصلاح قیمت‌های انرژی در کشور با این که در چندین دولت قبلی موضوع بحث بوده؛ اما در دولت آقای احمدی‌نژاد به طور جدی با آن برخورد شد. از این شهامت و اراده تقدیر می‌کنم. ای کاش این اراده در 2 یا 3 دولت قبلی ما بود، البته آنها هم می‌خواستند؛ اما نگران تبعات آن بودند.

می‌خواستند؛ اما مصمم نشدند و بر اجرای آن تمرکز نکردند. من یادم است حتی‌‌‌ آقای خاتمی در روز آخری که در دفتر ریاست‌جمهوری بودند، دیدارهایی داشتند. من دیدارشان با وزارت نفت را از تلویزیون دیدم. ایشان گفتند اگر با این دانش و تجربه که پس از 8 سال به دست آوردم، دومرتبه به دفتر ریاست‌جمهوری می‌رفتم، اولین کاری که می‌کردم اصلاح نظام قمیت‌ها در فرآورده‌های نفتی بود. ای کاش زودتر این کار را به طور جدی پیگیری می‌کردم، بنابراین آگاه بودند که این یکی از دردهای اصلی اقتصاد کشور است؛ اما اراده جدی نداشتند. در دولت نهم و دهم اراده بر این تعلق گرفت. ما از این نظر واقعا ستایش می‌کنیم، اما نگرانی در راهکار ارائه شده است. ما نگرانیم که این راهکار در اقتصاد کشور ثمراتی به وجود آورد که آثار این ثمرات کمتر از آثار نامناسب عدم تعادل قیمت‌های فعلی نباشد.

به نظر شما چه کار می‌شود کرد؟ آقای خاتمی در برنامه چهارم مکانیسمی را قرار داده بودند که در نهایت تا پایان برنامه چهارم یعنی تا پایان امسال قیمت حامل‌های انرژی به سطح قیمت‌های منطقه‌ای برسد، ولی مجلس این را عوض کرد و بر تثبیت قیمت‌های خودش پافشاری کرد. به نظر شما آن راهکار خوبی بود یا این‌که شما پیشنهاد جایگزینی برای این مساله دارید؟

این بحث مفصل است. در یک مصاحبه مطبوعاتی نمی‌شود گفت. اما به چند سرنخ اشاره می‌کنم. اولا این‌که ما مصمم شویم قیمت‌های فرآورده‌ها را به سطح فوب خلیج‌فارس یا بین‌المللی برسانیم. چنین هدفی پشتوانه تئوریک ندارد. چه دلیلی دارد که ما این کار را بکنیم؟ یک اقتصاد باید به ساز و کار داخلی خودش توجه کند، البته در فضای بین‌المللی. ما باید ببینیم چه قیمتی برای اقتصاد ملی ما مناسب است؟

این می‌تواند قیمت‌های منطقه‌ای باشد یا 10 برابر این قیمت‌ها یا نصف قیمت‌ها باشد. تعالیم اقتصادی و دانش اقتصاد هیچ وقت به ما دیکته نمی‌کند که به بیرون مرزها نگاه کن، از آنجا دستور و الهام بگیر و قیمت‌های اقتصاد داخلی را بر آن مبنا تنظیم کن. قیمت‌ها باید با توجه به ساز و کار اقتصاد ملی تعریف شود. این اولین نکته. خارج کشور هم یک قیمت ندارد. خب خلیج‌فارس یک قیمت است، انگلستان یک قیمت، ترکیه یک قیمت و چین یک قیمت است.

ثانیا گاز طبیعی اصلا قیمت جهانی ندارد. اگر ما بخواهیم نگاه کنیم به کدام قیمت نگاه می‌کنیم؟ البته می‌تواند یک سرنخ برای ما باشد که قیمت‌ها در دنیا به چه صورت است، اما نمی‌تواند به ما دیکته کند که پس آن قیمت‌ها را الگوی کارمان قرار دهیم. ما باید به مسائل خودمان نگاه کنیم.

حمید اسدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها