![خطر پرتوهای فرابنفش، آلاینده ازون و گرمای بیسابقه | چرا کمیته اضطرار تشکیل نمیشود؟](/files/fa/news/1403/5/5/1236632_213.jpg)
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
نمایش از همان لحظه ورودت به سالن شروع میشود. صحنه، قهوهخانهای سنتی است که وسط آن حوض آبی و فوارهای خودنمایی میکند و کاشیهای آبیرنگش، تو را به یاد گذشتهها میاندازد؛ آن زمانی که چنین مکانهایی تنها برای تلف کردن وقت و پک زدن به قلیان مورد استفاده قرار نمیگرفتند.
قهوهخانههای قدیم، محلی بودند برای گپ زدن، جویای احوال هم شدن، بحث درباره مسائل روز، شنیدن، یاد گرفتن و از همه مهمتر پای داستانهای نقال نشستن. تازهترین نمایش سیاوش تهمورث هم چنین فضایی را میسازد و همه چیز را در خدمت نقلی قرار میدهد که در پایان کار گفته میشود.
سوگ سیاوش با کارگردانی سیاوش تهمورث، از بازی خود او، محمدپورحسن، صادق هاتفی، منیژه گلچین، مرجانه گلچین، مجید رحمتی و مصطفی عبدالهی بهره میگیرد تا بار دیگر، تراژیکترین داستان شاهنامه را روایت کند.
سوگ سیاوش اثری دوپاره است. بین آنکه نمایش باشد یا تئاتر، سرگردان است. نظر شما چیست؟
این برمیگردد که تئاتر را چگونه تعریف کنیم و از آن چه مفهومی در ذهن داشته باشیم. با توجه به مرزبندی مشخص و شفاف بین نمایش و تئاتر، تکلیف اثری چون سوگ سیاوش کاملا مشخص است.
خب از همین مفهوم و معنی واژهها شروع کنیم. تعریف تئاتر چیست؟
هنری است که زندگی را معنی میکند. آنچه که یک داستان را هدفمند می سازد و تماشاگر را به دنبال کشف خرد و مفهوم نهفته در آن میکشاند، تئاتر است . در درام و تئاتر، نویسنده و کارگردان به دنبال آن هستند تا مخاطب را به تفکر وادارند و پس از جذبش، او را به نقطهای از معنا برسانند که میخواهند.
و تعریف نمایش؟
نمایش بیشتر جنبه سرگرمی دارد و تئاتر به دنبال اندیشه و تفکر است.
اما تئاتر دارای شاخصهها و عناصر سازندهای چون شخصیتپردازی، کشمکش، دیالوگ و ... است که آن را از نمایش جدا میکند.
در تئاتر تنها به دنبال تعریف ارسطوییاش نروید. در طول عمر تئاتر، مکاتب و ایسمهای گوناگونی آمدهاند که هریک تعاریف و قالبهای خودشان را داشتهاند. در همین 100 سال گذشته، تئاتر رویکردهای بسیار گوناگون و متنوع داشته و مکتبها و سبکهای بسیاری را به خود دیده است. چه بسا اگر متر به دست بگیرید و با معیار هر مکتب تئاتری، گونههای دیگر را بسنجید، آنها را در جرگه این هنر ندانید. این روش درستی برای سنجش و قضاوت نیست.
مشکل اصلی سوگ سیاوش، دوپاره بودن آن است. ابتدا با تعدادی آدم روبهرو میشویم که در یک قهوهخانه جمع شدهاند و کمکم به زندگی و سرنوشت آنان علاقهمند میشویم؛ اما یکباره داستان این شخصیتها قطع میشود و نقالی سیاوش شاهنامه را به نظاره مینشینیم. در واقع تا میآید تئاتری شکل بگیرد، نقالی جای آن مینشیند.
این 2 بخش سوگ سیاوش، کاملا در راستا و خدمت یکدیگرند. اگر قسمت اول را که داستان امروز چند آدم را روایت میکند، نداشتیم، مخاطب همذاتپنداری نمیکرد و جذب قسمت دوم کار نمی شد. از سوی دیگر متاسفانه بسیاری از مردم ما داستانهای شاهنامه را نخواندهاند و امروزه براحتی نمیتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. با این مقدمه خواستهام تماشاگر را به داستان شاهنامه علاقهمند کنم.
پس بخش اول نمایش سوگ سیاوش در خدمت قسمت نقالی آن است؟
همدیگر را تکمیل و معنی میکنند. هیچیک فدای دیگری نمیشود. انسانها در طول تاریخ، دردهای مشترکی داشتهاند. در سوگ سیاوش هم آدمهایی چون اصغرآقا، اسدالله، پرویز، سهراب و ... که در قهوهخانه گردهم آمدهاند، همان درد و درگیری را دارند که شخصیتهای داستان سیاوش شاهنامه داشتهاند.
اما تا ما میآییم با این آدمهای امروزی ارتباط برقرار کنیم و به سرنوشت آنان علاقهمند شویم، یکباره ماجرا و داستان قیچی و نقل شاهنامه شروع میشود؛ در حالی که مخاطب دوست دارد بفهمد چه بر سر سیاوش گمشده اصغرآقا آمده است یا حسین که شاگرد قهوهخانه است، کجا میخواهد برود و ... همه چیز رها میشود و نمایش مسیری دیگر را آغاز میکند.
هر کسی، سیاوش و حسین زندگی خود را دارد. هر آدمی، گمشده خودش را دارد و با اندوه و غم آن زندگی میکند. ما همیشه در وحشت از دست دادن عزیزانمان و بویژه جوانانمان هستیم. همه ما از کمرنگ شدن صداقت و پاکی در زندگیمان، اندوهگین هستیم. این درد مشترک همه ما آدمها در هر مکان و زمان است. برای درک درست این وضعیت پیچیده بشری و یافتن راههای تسکین دردهای مشترک، باید به اثری حکیمانه و خردورزانه چون سیاوش شاهنامه رجوع کنیم. حرف من این است.
در واقع میخواهید به ریشهها بازگردید و برای همین داستان را از امروز شروع میکنید.
من از زمان حال به گذشته نقب میزنم. همه آدمها به دنبال هویت تاریخی و داستان خودشان هستند. در زمانهای که بحران هویت تمام محیط و وجود ما را فرا گرفته، چاره و درمانی جز این نداریم که به دنبال یافتن دردهای مشترک تاریخیمان باشیم. در سوگ سیاوش، من به دنبال هویت خودم، سنت ریشه دارم،خرد تاریخیام و درد کهنه خویش هستم تا آن را با مخاطب در میان بگذارم.
در این راستا تحت تاثیر اتفاقات روز هم بودهاید؟
من همیشه از محیط زندگیام تاثیر گرفتهام. وقتی میگویم محیط زندگی، از خانواده و جمعکاری شروع میشود و به شهر و کشور و تا تمام جهان ادامه پیدا میکند. برای مثال، برای جشنواره تئاتر فجر امسال در حال آماده کردن کاری با عنوان «این تمدن لعنتی» هستم که نگاهی دارد به جهان پر درد و رنج امروز. زندگی خالی از حس همدردی و شفقت، ستمهایی که مردم به هم وارد میسازند و بیرحمیهایی که به نام تمدن صورت میگیرد، بیشک بر من تاثیر میگذارند.
سابقه هنری شما به عنوان کارگردان تئاتر نشان میدهد که به ادبیات کهن، فرهنگ عامه و سنتهای نمایشی این سرزمین بسیار علاقهمند هستید. در این باره توضیح دهید.
ایرانی بودن با هویت و تاریخ این کشور معنی پیدا میکند. فردوسی، عطار، نظامی، مولانا، سعدی، حافظ، خرقانی و... هستند که هویت من ایرانی را شکل میدهند. چگونه میتوانم به این گذشته پر بار بیاعتنا باشم.
و در این میان فردوسی جایگاه رفیعی دارد.
بیشک چنین است. شعور، خرد، معرفت، حکمت، صداقت و وطنپرستی نهفته در ابیات شاهنامه بیش از هر زمان دیگر به کار زندگی ما میآید. برای همین باید دست به دست هم دهیم و در شاخههای گوناگون هنری، این مفاهیم عمیق برآمده از دل اثری بزرگ چون شاهنامه را به مخاطب ارائه و ذهنشان را بارور سازیم.
و چون داستانهای شاهنامه بسیار قابلیت تبدیل به درام را دارند، چه جایی بهتر از صحنه تئاتر؟
چرا که نه. داستانهای حکیم توس، تنها منتظر یک تلنگر و اشارت برای تبدیل شدن به درام هستند. حال چه درامی که به صحنه تئاتر بیاید یا در قالب فیلم و مجموعه تلویزیونی ارائه شود.
شخصیتهای شاهنامه چون رستم، اسفندیار، سهراب، سیاوش و... همگی میتوانند دستمایه پدید آوردن تراژدیهای بزرگی باشند که با همه مردم جهان ارتباط برقرار کنند.
در این میان داستان و سرنوشت سیاوش به سبب پاکی، صداقت و وفای به عهد بسیار اخلاقی و البته اندوهناک است.
این صفات شخصیت سیاوش که برشمردید، دقیقا همان نیازهای امروز بشر است. اگر انسانها، منش سیاوشگونه در پیش گیرند، هیچگاه دیگر شاهد جنگ، جدال، ستم و... نخواهیم بود. تفاوت سیاوش با دیگر شخصیتهای تراژیکی چون اسفندیار، سهراب و فرود این است که علاوه بر تقدیر و سرنوشت، اشتباهات خود آنان هم در شکلگیری پایان غمانگیز زندگیشان موثر است. اما در مورد سیاوش، شما هیچگناه، خطا یا حتی اشتباهی را مشاهده نمیکنید، تنها گناه سیاوش این است که رادمردی، صداقت، پاکی و وفای به عهد فوقالعادهاش با دورویی، کژخلقی و دروغ حاکم بر زمانهاش سازگار نیست. در واقع پاکی و درستکاری سیاوش در قالب زمان و مکان زندگیاش نمیگنجد و همین او را به آن پایان تراژیک میرساند.
بعد از این بحثهای محتوایی، بد نیست کمی هم به جزییات اجرا بپردازیم. در نمایش سوگ سیاوش جاهایی به نظر میرسد که بازیگران هنوز اشعار را بخوبی حفظ نکردهاند و در چند اجرای اول این بدجوری توی چشم میزند.
این عمدی است. چرا که شخصیت اصغرآقا بعد از سالها دوباره به نقالی روی آورده و از ته دل همچندان راضی به این کار نیست. از دست رفتنهای اصغر آقا، تمهیدی است که خودمان اندیشیدهایم تا نشان دهیم که او بیشتر گرفتار سیاوش خود است.
اما شاگرد اصغر آقا، پرویز هم در جاهایی اشعار را از یاد میبرد.
در مورد او هم این توضیح صدق میکند، در این قهوهخانه سالهاست که نقالی تعطیل بوده و آنان بخشهایی از ابیات سوگ سیاوش را فراموش کردهاند. با این حال پس از چند اجرای اول، از آنجا که دیدم این از دست رفتنها تو ذوق تماشاگر میزند، آن را بسیار کمرنگ کردهام.
خودتان بیشتر دوست دارید کارگردان باشید یا بازیگر؟
برای من فرقی نمیکند، اما به هر حال در هر دوی آنها ادعا دارم.
اما مدتی است که دیگر کمتر به سراغ نقالی صرف و دیگرگونههای نمایشی از این دست رفتهاید؟
چون نقالی به همان شیوه قدیمی دیگر جواب نمیدهد. این کار هم که روی صحنه داریم در واقع در راستای همین اعتقاد شکل گرفته است. با این حال چنین شیوههای بیانی و نمایشی که از میراث فرهنگی ما محسوب میشوند را باید حفظ کرد. برای همین 3 سال پیش در قطر نقالی سوگ سیاوش را اجرا کردم و تماشاگران زیادی جذبش شدند. غیر از 500 ایرانی، 400 - 300 تماشاگر عرب هم پای کار نشسته و جذب آنها شده بودند که نشان از قدرت و استحکام این داستان دارد. حالا وقت آن رسیده که میراث کهن ایرانی خودمان را که حاوی حرفهای همیشه تازه است، در قالبهای جدید به دنیا عرضه کنیم. این وظیفه ما هنرمندان است.
مهدی یاورمنش
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتوگو با جام جم آنلاین:
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
جواد فروغی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
گفتوگو با منوچهر آذری، بازیگر،گوینده،مجری وصداپیشه پیشکسوت رادیو و تلویزیون
فاطمه مجلل در گفتوگو با «جامجم»:
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین: