در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
ارتباط مستقیم با رسانهها و مطبوعات، تعامل با هنرمندان، نویسندگان، شاعران، روشنفکران و متفکران در کنار وظیفه سنگین فرهنگسازی و ارتقای فرهنگ عمومی آن هم در کشوری چون ایران با تمدن و سابقهای کهن در روزگار انقلاب اسلامی و هزاره سوم که در معرض انواع تهاجمهای رسانهای، نرم و فرهنگی قرار گرفتهایم، گواه دشواری کار در چنین مجموعهای است.
به این موارد میتوان مسوولیت غیرمستقیم سازمانهایی چون حج و زیارت و سازمان اوقاف و امور خیریه را هم اضافه کرد تا تاکیدی دیگر باشد بر دشواری مسوولیت در مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
دکتر محمد حسینی، به انتخاب مجموعه تصمیمگیرنده در ریاستجمهوری و در راس آن شخص دکتر محمود احمدینژاد قرار است در دولت دهم البته پس از رای اعتماد نمایندگان مردم این مسوولیت دشوار را به عهده بگیرد؛ مسوولیتی که به اعتقاد شخص رئیسجمهور در دوره گذشته و دولت نهم چندان با موفقیت همراه نبوده است.
حسینی در گفتگویی مفصل با «جامجم» معتقد است در دوره گذشته میان نخبگان، هنرمندان و وزارت ارشاد فاصلهای ایجاد شده است و باید این فاصله هرچه سریعتر برداشته شود.
وی همچنین میگوید رئیسجمهور در حوزه فرهنگ معتقد به بالا بردن فعالیتهای ایجابی و فضای باز فرهنگی است که این موضوع قطعا در دستور کار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دهم قرار میگیرد.
توجه به برنامه توسعه پنجم، کاهش تصدیگری وزارت ارشاد، تمرکز زدایی از فعالیتهای فرهنگی و عنایت به اصل 44 قانون اساسی و خصوصیسازی در راس برنامههای حسینی برای این وزارتخانه در 4 سال آینده قرار دارد.
اگر موافق باشید گفتگو را با پرسشی در ارتباط با نحوه انتخاب شما به عنوان وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی توسط آقای رئیسجمهور آغاز کنیم.
بله، بفرمایید.
به اعتقاد خودتان در انتخاب شما به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که یکی از حساسترین وزارتخانهها نیز است، چه مولفههایی بیشتر نقش دارد؟ سوابق و تجربیات فرهنگی یا شناخت شما از مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا ارتباط شما و شخص رئیسجمهور؟
ببینید در مسوولیتهای اجرایی یک بخش بسیار مهم و تاثیرگذار مساله مدیریت است تا فرد بتواند از عهده کارهای اجرایی بربیاید بویژه در این رده که مسوولیت بسیار سنگین است و اگر فرد در نظر گرفته شده سابقه مدیریتی نداشته باشد، قطعا دچار مشکل خواهد شد.
از طرفی در سطح وزارتخانهها و مدیریتهای کلان کارهای مشترکی وجود دارد مانند مباحث حقوقی، مالی، اداری، عمرانی، ارتباط با مجلس، پشتیبانی، بودجه، تشکیلات و... که فرد هر چه آشنایی و تجربهاش بیشتر باشد، در پیش بردن امور موفقتر خواهد بود و اتفاقا در بسیاری موارد مشکلات از همین جا ناشی میشود؛ یعنی گاهی مشکل اعتباری و بودجهای یا نداشتن تعامل مناسب با دیگر دستگاهها، فعالیت یک مدیر در چنین سطحی را دچار مشکل میکند.
اما یک حوزه تخصصی هم در هر وزارتخانه وجود دارد که از اهمیت خاصی برخوردار است و آشنایی و اشراف بر آنها در روند کار مدیریت بسیار تاثیرگذار است. به عنوان مثال ما در وزارت ارشاد حوزه مطبوعات و رسانهها، کتاب، سینما و هنرهای مختلف را داریم که تخصصی محسوب میشود. البته چون وزارتخانه بزرگی است، سازمانهای وابسته دیگری مانند حج و زیارت و... نیز در مجموعه فعالیتهای تخصصی آن قرار میگیرند.
حالا به این موارد قدرت تصمیمگیری، آیندهنگری، تدبیر و برنامهریزی را هم اضافه کنید.
اما در پاسخ به پرسش شما و در رابطه با سوابق فرهنگی که اشاره کردید، باید بگویم از همان سال 72 که من به عنوان رایزن فرهنگی انتخاب شدم با حوزه فرهنگ ارتباط داشتم و از دیگر فعالیتهای فرهنگیام میتوان به همکاری با سازمان فرهنگ و ارتباطات، نهاد نمایندگی رهبر معظم انقلاب در دانشگاهها، صداوسیما که رسانه ملی و عظیمی است و انتشارات علمی و فرهنگی سروش اشاره کرد؛ حتی نسبت به سازمان حج و زیارت نیز آشنایی دارم.
از مجموعه وزارت ارشاد هم شناخت اجمالی دارم و با مدیران و مسوولان ارشد آنجا آشنا هستم و در رابطه با خود آقای رئیسجمهور هم از مجلس پنجم که بنده نماینده بودم ارتباطات و همکاری داشتهایم و در این دولت هم به دلیل مسوولیتی که در وزارت علوم و دانشگاه داشتم، آشنایی خیلی بیشتر شده است.
فکر میکنم همه این موارد دست به دست هم داده است تا مجموعهای که در ریاست جمهوری تصمیم گیرنده بودند و در نهایت شخص آقای رئیسجمهور، بنده را به عنوان وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی کنند.
البته یک عامل دیگر هم وجود دارد که در پرسش شما وجود نداشت آن هم زمینه و پایگاه فرد در نظر گرفته شده در مجلس شورای اسلامی است؛ این که چقدر آن فرد امکان رای آوردن دارد این هم مساله بسیار مهمی است چون انتخاب رئیسجمهور یک مبحث است و رای اعتماد مجلس نیز مبحثی دیگر.
فکر میکنید زمینه و پایگاه شما در مجلس مناسب است؟
چون من هم نماینده مجلس و هم معاون پارلمانی بودم و البته در دانشگاه نیز ارتباط خوبی با مجلس داشتیم و در طول این مدت هم خیلی بندرت سوالی از سوی مجلس در رابطه با دانشگاه پیام نور طرح شده است، فکر میکنم مشکل خاصی وجود نداشته باشد.
رئیسجمهور در سخنرانیها و مصاحبههای اخیرشان بارها از عملکرد حوزه فرهنگ انتقاد کردهاند؛ شما به عنوان وزیر پیشنهادی و فراتر از آن به عنوان یک کارشناس، عملکرد دوره گذشته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و آقای صفارهرندی را چگونه ارزیابی میکنید؟
به هر حال آقای رئیسجمهور معتقد به تغییر در بعضی از وزارتخانهها بودند که تعدادشان هم کم نیست. به گفته خود ایشان معنای این سخن این نیست که وزیر قبلی کار و زحمت نکشیده است یا انسان دلسوز و متعهدی نبوده است؛ قطعا همه وزرا و مدیران تمام توان و نیروی خودشان را به کار گرفتهاند. دولت نهم نیز دولت بسیار پرکاری بود. سفرهای استانی و برنامههای متعددی که در این دوره 4 ساله انجام شد، نمایانگر میزان بالای فعالیت دولت است ولی در دوره جدید نیاز به تغییراتی وجود داشت تا کارها سرعت بهتری بگیرد بویژه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که با اهالی فرهنگ و هنر در ارتباط است کار دشوارتر است باید یک جاذبهای وجود داشته باشد تا همه یا غالب این عزیزان دلگرم باشند و بتوانند کار خودشان را به بهترین شکل انجام دهند.
گلایههایی هم وجود داشت و در همین فرصت کوتاه بنده دیدارها و جلساتی داشتم و نارضایتیهایی از بخشهای مختلف وزارت ارشاد وجود داشت که الان کار جدی ما ارزیابی و آسیبشناسی و شناخت کمبودها و ضعفهاست که باید در این دوره جبران شود و انشاءالله فعالیتهای فرهنگی و هنری رشد چشمگیری پیدا کند.
من متوجه نشدم که از نظر شما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره گذشته موفق بود یا خیر؟
ببینید در همه زمینهها کارهای خوبی انجام شده، اما کافی نبوده است. بهتر است بگویم پاسخگوی نیاز جامعه نبوده. ما یک کشور جوان هستیم با استعدادهای فراوان که نهتنها در داخل که در خارج از کشور هم میتوانیم کالاها و محصولات فرهنگی خودمان را ارائه کنیم.
به این سبب من فکر میکنم تحرک و تحول جدیدی لازم بود بویژه در تعامل با چهرههای فرهنگی کشور که در این مدت احساس میشود فاصلهای ایجاد شده و باید این فاصله را برطرف کرد. اصلا بنای این دولت از بین بردن این موانع بوده است بویژه برای قشر اندیشمند، فرهیخته و متفکر جامعه که نمیشود پشت درهای بسته نشست و برای آنها تصمیم گرفت. حتما باید آنها در تصمیمسازیها مشارکت داشته باشند و ارتباط مداوم و دوسویه با آنها برقرار شود.
به ایجاد فاصله و ارتباط با هنرمندان و اهل قلم اشاره کردید. یکی از بخشهای وزارت ارشاد که گلایه زیادی از آن وجود دارد، بحث ممیزی است چه در حوزه کتاب و نشر و چه در دیگر حوزهها مانند سینما. در این رابطه شما چه نظر یا طرحی دارید؟
من مخالف برخوردهای سلیقهای هستم. اینها باید در قالب یک آییننامه و مقررات مورد توجه قرار گیرند و اگر لازم بود در دولت یا مجلس مطرح شود تا قوانین و چارچوبهای مشخص و شفافی داشته باشیم، به این شکل از برخورد سلیقهای نیز اجتناب شده است. فکر میکنم در هر زمینهای مانند کتاب، مطبوعات، سینما و... تا آنجا که میسر است آییننامه و مقررات باید وضع شود که هنرمندان و خالقان آثار فرهنگی بتوانند برای 4 سال آینده خود برنامهریزی کنند و اگر فیلمی میخواهند بسازند یا مجموعهای تهیه کنند، تکلیفشان مشخص باشد.
به نظر میرسد در همین رابطه مطبوعات نیز چنین مشکلی داشته باشند. برخی معتقدند در طول سالهای گذشته و هنگام برخورد با یک رسانه یا روزنامه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به جای آن که بیشتر نقش حمایتی و پدرانه نسبت به رسانه داشته باشد با قوه قضاییه همسو بوده است.
در بحث مطبوعات ما باید نظام جامع رسانهای داشته باشیم. البته الان قانون مطبوعات را داریم، اما آنچه تکلیف قانون برنامه چهارم است، نظام جامع رسانهای است. همین طور در بخش سینما و کتاب و دیگر موارد هم نیازمند طرح جامع هستیم مانند طرح جامع سینمای ملی یا طرح جامع هنرهای نمایشی و... به این شکل گلایهها نیز کمتر خواهد شد چراکه خود هنرمندان و اهالی مطبوعات هم نمیخواهند این عرصه رها و بیقانون باشد، بلکه باید ضوابط و مقرراتی وجود داشته باشد.
در رابطه با نکتهای که اشاره کردید و نقش حمایتی وزارت ارشاد باید بگویم قطعا ارشاد باید حامی مطبوعات، نشر، کتاب و... باشد و از سوی دیگر آنها هم باید مسائل، ضوابط و چارچوبهایی را رعایت کنند.
البته در زمینه مطبوعات وزارت ارشاد تصمیمگیرنده نهایی نیست که به تنهایی بتواند کار را سامان دهد چون در هیات نظارت، نماینده مجلس، نماینده حوزه علمیه، نماینده روزنامهنگاران، نماینده وزارت علوم و نماینده قوه قضاییه هم وجود دارند. به بیان دیگر میخواهم بگویم نماینده ارشاد تنها یک نفر از 7 نفر است، اما معتقدم اگر همان یک نفر اطلاعات خوبی داشته باشد و آماده به جلسه رود در تصمیمگیریها میتواند خیلی نقش داشته باشد.
اگرچه در گذشته مواردی بوده که وزارت ارشاد نظرش چیز دیگری بوده و در نهایت چیزدیگری تصویب شده است.
فکر میکنم با شناختی که ما داریم و ارتباطات خوبمان هماهنگیهایی انجام دهیم که کارها بهتر انجام شود و پیش برود.
شما در صحبتهای قبلی خودتان درباره برنامههایتان اشاره به برنامه توسعه پنجم داشتید، برنامهای که هنوز البته نهایی نشده است و سرفصلهایی چون توجه به مهندسی فرهنگی و چشمانداز 20 ساله و پیوست فرهنگی را دربر دارد. در این ارتباط کمی بیشتر توضیح دهید.
هر برنامهای که نوشته میشود باید با نگاه به اسناد بالا دستی باشد. نمیشود قانون اساسی یا سند چشمانداز را نادیده بگیریم و برنامه ارائه کنیم یا حتی خود قانون اهداف و وظایف وزارت ارشاد اگرچه در دهه 60 نوشته شده، اما برنامه خوبی است و میتوانیم به نوعی آن را تحقق بخشیم.
از سوی دیگر ما قانون برنامه چهارم را داریم که در پایان آن قرار گرفتهایم و بخشی از آن نیز هنوز اجرایی نشده است. از طرفی قانون برنامه توسعه پنجم هم اکنون احکامش در دولت نهایی شده، ولی باید در مجلس هم تصویب شود.
چون در مورد قانون برنامه پنجم کار خوب کارشناسی صورت گرفته است و همه آرا واندیشهها در آن لحاظ شده، ما این قانون را بیشتر مبنای کار خودمان قرار دادیم.
مصادیقی را در این ارتباط بیان کنید؟
به عنوان مثال در قانون برنامه چهارم آمده بود که همه دستگاهها میتوانند 5/0 درصد اعتبارات خودشان را برای کارهای فرهنگی هزینه کنند، خب حالا پیشنهاد این است که میتواند تبدیل به الزام شود. خب این خودش یک حمایت بزرگ از فعالیتهای فرهنگی و هنری است و باعث میشود ارشاد تصدیگری نکند درست مانند پژوهش که الان همه شرکتها و نهادها بخشی را به پژوهش اختصاص دادهاند یا طرح پیوست فرهنگی که شما هم اشاره کردید از همین دست برنامههاست که ارشاد میتواند با همه دستگاهها همکاری کند تا برای تمام طرح هایشان پیوست فرهنگی متناسب طراحی شود و بعد هم نظارت و مراقبت از سوی ارشاد ادامه یابد یا مهندسی فرهنگی که به عهده شورای عالی انقلاب فرهنگی است و امیدوارم هر چه زودتر به نتیجه و سرانجام برسد. در همین ارتباط ما به طور فعال در بحثها و کارگروههایی که زیر مجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی است حضور خواهیم داشت تا هرچه سریعتر به نتیجه برسد، چرا که به طور کامل مباحث فرهنگی را مشخص میکند. در واقع به طور کامل مهندسی شده است و حتی بخش خصوصی را هم باید فعال کرد. شاید برخی فکر کنند فرهنگ در مقایسه با دیگر فعالیتهای بازرگانی و اقتصادی و خدماتی چندان درآمدزا نباشد، اما به اعتقاد من میتوان با برنامهریزی درستکاری کرد تا اقتصادی شود و هم سرمایه طرف برگردد و هم درآمدزایی کند.
به نکته خوبی اشاره کردید، یعنی خصوصیسازی و کاهش تصدیگری. اتفاقا یکی از آسیبهای وزارت ارشاد این است که به جای ارائه راهبردهای کلان فرهنگی و راهنما و راهبر در حوزه فرهنگ، تبدیل به یک موتور برگزاری جشنواره و جایزههای فرهنگی هنری شده است.
ببینید در اصل 44 قانون اساسی چند مورد یعنی بهداشت، آموزش و فرهنگ استثنا شدهاند و شاید الزامی نباشد که در آنها خصوصیسازی صورت گیرد، ولی به نظر من در بحث فرهنگ و آموزش هم راههایی وجود دارد که تصدیگری دولت کاهش پیدا کند. در برنامهای که به مجلس ارائه کردیم دقیقا این عنوان ذکر شده است: اهتمام به اصل 44 قانون اساسی برای واگذاری بخشهای قابل واگذاری در حوزه فرهنگ و هنر با در نظر گرفتن اولویتها. قصد داریم این موضوع را به صورت جدی دنبال کنیم.
فکر میکنم اگر تصدیگریها کم شود به طور طبیعی سیاستگذاریها و نظارت بالاتر میرود و این به نفع کشور است، چون تا به امروز بخش خصوصی نشان داده معمولا با هزینه کمتری کارها را میتواند انجام دهد و الان یکی از آسیبهایی که در وزارت ارشاد وجود دارد این است که ساختارش با ماموریتهایش متناسب نیست یا نیروی انسانی متناسب با اهدافش ندارد.
یکی دیگر از مهمترین فعالیتهای وزارت ارشاد تاثیر بر فرهنگ عمومی و گسترش آن در سراسر ایران و نهتنها تهران است. به نظر میرسد این تمرکززدایی و وجود امکانات فرهنگی و برپایی جشنوارهها و رخدادهای فرهنگی هنری در خارج از پایتخت بسیار کمرنگ است. برای این موضوع چه راهکاری دارید؟
بله، دقیقا همینطور است. در همین چند روز گذشته که ما با نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی گفتگو کردیم بسیاری از آنها تاکید داشتند در حوزه انتخابیه و شهر آنها نه سینمای فعالی وجود دارد نه برنامه فرهنگی خاصی برگزار میشود، نه مجتمع فرهنگی وجود دارد. خب این اصلا زیبنده نیست. باید حتما فعالیتها فراگیر باشد ما اگر بحث عدالت را داریم و توزیع مناسب خدمات در کشور را جستجو میکنیم باید این رویکرد را تغییر دهیم و بسیاری از فعالیتهایی را که امروز ما در تهران برگزار میکنیم به شهرهای کوچک و بزرگ انتقال پیدا کند، چرا که همین برگزاری رویدادهای فرهنگی یک شور و هیجان و نشاطی را در آن شهر ایجاد میکند و البته این حرکت را دولت نهم بخوبی آغاز کرده است. همین که جلسات هیات دولت را در استانها برگزار کردند حرکتی در همین راستا و بسیار مثبت بود.
این روزها در برخی محافل وقتی صحبت از کابینه میشود، برخی عنوان میکنند آقای رئیسجمهور به دنبال وزیری است که ایدهها و نظراتش را به طور دقیق پیاده و اجرا کند. میخواهم از شما بپرسم تا چه اندازه با رئیسجمهور صحبت کردهاید و دیدگاههای فرهنگی ایشان مورد قبول شماست؟
طبیعی است پیش از آن که فردی به عنوان وزیر معرفی شود جلساتی مشترک با حضور او و رئیسجمهور برگزار شود و مباحثی نیز طرح میشود؛ البته حوزه فرهنگ در مقایسه با دیگر حوزهها جنس متفاوتی دارد و نیازمند جلسات فراوان و ظرافتهای خاص خودش است.
از طرفی این موضوع هم که رئیسجمهور و تیمی که میخواهند با هم کار کنند باید یک انسجام فکری و همگرایی با هم داشته باشند نیز طبیعی است، چراکه حجم مسوولیت و فعالیتها آنقدر فراوان است که فرصت بحثهای تئوریک و اختلافهای مبنایی دیگر وجود ندارد و تجربه نشان داده هرگاه افراد نامتجانس کنار هم قرار گرفتهاند برای کشور مشکل ساز شدهاند.
البته برخی این موضوع را به عنوان سوژه و بهانه قرار دادهاند که دولت به دنبال آدمهای خاصی است. در حالی که یادم است در همان دوران دوم خرداد، گاهی این انتقاد به دولت اصلاحات میشد که شما چرا همه مدیرانی که با تفکر شما مخالف هستند کنار گذاشتهاید. آنها هم پاسخ میدادند دولت یک شرکت سهامی نیست که از جاهای مختلف افرادی بیایند و در آن حضور داشته باشند. حالا چطور در گذشته این مسائل اشکالی نداشت، اما امروز این مسائل طرح میشود و مورد انتقاد قرار میگیرد. فکر میکنم که این موضوع نهتنها در دولت که در وزارتخانهها هم حداقل باید آن حلقه اول درک متقابل و تفاهم کلی و شناخت را از هم داشته باشند.
با این حساب شما با تمام انتقادهایی که آقای رئیسجمهور در ارتباط با وزارت فرهنگ مطرح کردند آشنا هستید و موافق و هماهنگ و مشکل خاصی وجود نخواهد داشت؟
بر اساس دیدگاه آقای رئیسجمهور ما باید فعالیتهای ایجابی را افزایش دهیم و به گونهای عمل کنیم که فرهنگ و هنر ما باعث نشاط و شادابی بشود، چراکه جامعه ما جامعهای جوان است. نکته دیگر که در نظر آقای دکتر احمدینژاد در ارتباط با فرهنگ وجود دارد این است که فرهنگ بتواند طیف وسیعی را در بر بگیرد، لذا نگاه ایشان به فرهنگ یک نگاه باز است و اصلا بسته و انسدادی نیست و فکر میکنم نقطه امیدی است برای همه هنرمندان ما که وارد عرصه شوند و مورد حمایت قرار گیرند.
به عنوان پرسش آخر، چه پیشبینیای از سخنرانی و نظر نمایندگان مخالف و موافق دارید؟
خوشبختانه تاکنون که در کمیسیونهای مختلف مجلس حضور پیدا کردم نگاهها مثبت بوده است البته اوایل مباحثی را مطرح میکردند که بنده از وزارت علوم به ارشاد آمدهام، اما پس از شرح سابقه و ارائه برنامه تا حدودی ابهامها برطرف شد. نکته دیگری که نمایندگان تاکید داشتند تعامل و ارتباط با اهالی فرهنگ و هنر بود.
فکر میکنم با شناختی که نمایندگان محترم از قبل داشتند و لطفی که دارند قاعدتا نباید مشکل خاصی در مجلس وجود داشته باشد، ولی باید صبر کنیم تا ببینیم هر تصمیمی که نمایندگان محترم بگیرند من تابع آن تصمیم خواهم بود.
سوابق علمی و مدیریتی دکتر محمد حسینی
حسینی گزینه پیشنهادی وزارت ارشاد متولد 1340 در شهر رفسنجان است.
آخرین مسوولیت حسینی ریاست دانشگاه پیام نور و قائممقامی وزارت علوم و تحقیقات و فناوری بوده است.
حسینی پیش از این نمایندگی مجلس شورای اسلامی را در دوره پنجم، رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کشور کنیا و فعالیتهای مدیریتی در صداوسیما را در کارنامه مدیریتی و اجرایی خود دارد.
نهاد نمایندگی رهبر معظم انقلاب در دانشگاهها، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، جهاد سازندگی و سپاه پاسداران، سازمان حج و زیارت، عضو شورای سیاستگذاری خبرگزاری مهر، دبیر کل کانون دانشگاهیان ایران اسلامی و... از دیگر مسوولیتهای اجرایی حسینی بوده است.
در ارتباط با سوابق علمی و تحصیلی او نیز باید گفت ابتدا در رشته مهندسی معدن تا زمان انقلاب فرهنگی به تحصیل میپردازد. سپس مدرک کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسلامی و تبلیغ را از دانشگاه امام صادق(ع) دریافت میکند و در سال 73 هم دوره دکتری او در رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی در دانشگاه تهران به پایان میرسد.
حسینی در حالی به عنوان وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی به مجلس معرفی شده است که به اعتقاد برخی از نمایندگان ، انتقال او از وزارت علوم به وزارت ارشاد جای تامل و بررسی دارد.
از سوی دیگر برخی نمایندگان هم برنامههایی که حسینی در زمینه فرهنگ و هنر ارائه کرده است را جامع و کامل می دانند و همچنین سوابق فرهنگی او را مورد استناد قرار میدهند.
در این میان معتقد است با توجه به حضورش در مجلس شورای اسلامی در دورههای گذشته و ارتباطی که همواره با مجلس داشته است قاعدتا نباید مشکل خاصی در این زمینه وجود داشته باشد اگرچه تاکید می کند تابع تصمیم نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی خواهد بود.
سینا علیمحمدی
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد