این درست همان چیزی است که برای حضور عروسک جنابخان در برنامه ۱۰۰۱ اتفاق افتاده. شاید کمتر شخصیتی را بتوان مثل جنابخان پیدا کرد که بعد از گذشت چند سال توانسته اینطور توجه مخاطبان تلویزیون را به خود جلب کند. این کاراکتر عروسکی بعد از برنامه خندوانه توانست با ادامه روند برندسازی خود، در ۱۰۰۱ یکهتازی کند اما تفاوت آن با دیگر عروسکهای تلویزیونی چه بود که توانست یک سروگردن بالاتر از آنها بایستد و هنوز هم تازگی لازم را برای مخاطبان داشته باشد؟
یک کاراکتر زنده
یکی از نکات برجسته جنابخان، کاراکتر جاافتاده و مشخصی است که حالا بعد از چندسال، قد و قواره یک چهره برجسته تلویزیونی را بهخود گرفته و بخشی از برندسازی برنامه ۱۰۰۱ هم بهسمت او رفته است. جنابخان دیگر یک عروسک صرف نیست و با روحی که محمد بحرانی به او بخشیده، از تاروپود صورتیرنگ خود جلوتر رفته است. به همین خاطر وقتی دغدغهای از سوی او مطرح میشود، میتواند مسئولان آن بخش را مورد خطاب قرار دهد. جنابخان ابتدا که در برنامه خندوانه قرار گرفت، در قامت یک لبوفروش بود که برخی تکههای بامزه و مفرح برای تماشاگر تلویزیون خلق میکرد. بهمرور توانست با رگ و ریشه جنوبی خود شوخیهای متنوعتری خلق کند و به یک کاراکتر عمیق تبدیل شود. او حالا علاوه بر لبوفروشی و دلبستگی به احلام (دختر مورد علاقهاش) چیزهای دیگری هم برای گفتن دارد و طنز کلامی او، ۱۰۰۱ را بهسمت و سوی آشنا برای مخاطب هدایت کرده است.
ناگفته پیداست بخش زیادی از تسلطی که در اجرای جنابخان وجود دارد، بهواسطه مدیریت عروسکگردانهاست که در چند بخش مختلف اتفاق میافتد. هرچند که تاکنون توضیحات مشخصی درباره چگونگی این عروسکگردانی مطرح نشده اما نگاهی بهدست و حرکات همیشگی این عروسک پرمخاطب نشان از آن دارد که افراد توانمندی پشت اجرای فیگور این عروسک قرار دارند تا دست او قابلیت نگهداشتن برخی اشیا را داشته باشد و بتواند انگشتانش را تکان دهد. صدالبته که در بخش صداپیشگی نیز محمد بحرانی تمام تلاش خود را برای انتقال حس و عمق به مخاطب انجام داده است. صدای او حالا بهگونهای با کاراکتر جنابخان پیوند خورده که اگر سکانسی از بازیگری او در فیلم یا سریالی منتشر شود، مخاطب را یاد همین عروسک صورتی خاص میاندازد. بحرانی البته پیش از این نیز در کاراکترسازی برای عروسکهای نمایشی همچون ببعی و آقوی همساده نیز موفق عمق کرده بود اما استمرار حضور او بهعنوان صداپیشه جنابخان، شکل و عمق دیگری به این کاراکتر بخشیده است. جنابخان ابتدا در برنامه «کوچهمروارید» حضور داشت که یک برنامه عروسکی برای نمایش خانگی بود و بعد از مدتی، با حضور در خندوانه، به کاراکتر محبوب مخاطبان تلویزیون بدل شد.
حاصل یک تجربهزیسته
جالب اینجاست که محمد بحرانی پیش از این درباره کاراکتر جنابخان گفته بود این شخصیت حاصل تجربه زیسته خودش، کودکی در شیراز و همسایگی با بچههای جنگزده خوزستان بوده. عمق این شخصیت برای بحرانی بهگونهای بود که بخش زیادی از دیالوگهای او را به شکل بداهه بیان میکند.
اما نکته مهم دیگر در مورد جنابخان، برندسازی است بهطوری که اگر روش و مسیری که این عروسک طی کرده بررسی شود، میتواند به الگویی برای دیگر بخشهای نمایشی و عروسکهای دیگر شود. پیش از این نیز در بازدیدی که رئیس رسانهملی از پشت صحنه این مجموعه تلویزیونی داشت، به نقش این عروسک و برنامه ۱۰۰۱ اشاره کرده بود که بهگفته او، ترکیب سرگرمی با مؤلفههای هویت ملی و عدالت بوده است. دکتر جبلی با اشاره به شخصیتهای محبوبی مانند جنابخان، بر ضرورت حفظ ویژندهای صداوسیما تأکید کرده و گفته بود: خلاقیت و پیگیری آقای بحرانی و اعتماد و شجاعت رسانهملی سبب شد شخصیت جنابخان به حضور و حیات خود ادامه دهد و همچنان با چند نسل همراه شود.
پرسش از رئیس سازمان!
جالب اینجاست که جنابخان پیش از این و در اختتامیه جشنواره آگهیهای بازرگانی صداوسیما نیز شوخیهایی با رئیس سازمان صداوسیما داشت و از او درباره حضور چهرهها پرسیده بود. کاراکترسازی صورتگرفته در مورد جنابخان، در موارد اینچنینی بیشتر خود را نشان میدهد.
دکتر جبلی در آن زمان، خطاب به جنابخان گفته بود: «خوشحالم بعد از یکسال جنابخان را دیدم اما جنابخان ما یکسال پیش با هم صحبت کردیم، نمیدانم شما کجا بودید و اما خوشحالم که امروز شما را اینجا دیدم.»
زبان عروسک سلیستر است؟
علی خواجه، دبیر جشنواره نمایشی عروسکی و تلویزیونی عروسکخونه در این خصوص به جامجم میگوید: بهطور کلی عروسک این ویژگی را دارد که میتوان با آن حرفهایی زد که شاید با کاراکتر انسانی سختتر بتوان آن را بیان کرد. در این میان، عروسکهایی که مخاطب بزرگسال دارند یک قابلیت دارند و عروسکهایی که مخاطب کودک دارند هم به نوع دیگری هستند. در عروسکهای با مخاطب کودک که بیشتر از طریق فعال کردن قوه تخیل کودکان شکل میگیرند، میتوان کاراکترهایی خلق کرد که در جهان واقعی امکان بیان برخی مسائل را ندارند. در جهان بزرگسال هم حرفهایی را میتوان مطرح کرد که بقیه بزرگسالان امکان بیان آن را ندارند؛ مثل حرفهایی که سویههای منتقدانه دارد یا طنزهایی که توسط عروسک راحتتر پذیرفته میشود.
وی ادامه میدهد: عروسک این قابلیت را دارد که میتوان ویژگیهایی را به او داد که نمیتوان به کاراکتر انسانی اختصاص داد. نکته مهم درباره عروسکها این است که تأثیرگذاریشان از زمانی آغاز میشود که مخاطب او را بهعنوان یک شخصیت و یک فرد جاندار بپذیرد. در این میان کودک جاندارپنداری خیلی قویتر و سریعتری دارد، به همین دلیل زودتر میتواند عروسک را بهعنوان شخصیت باور کند اما بزرگسال خیلی دیرتر و سختتر میتواند عروسک را بپذیرد.
وی در بیان ویژگیهای عروسک برنامه ۱۰۰۱ میگوید: مهمترین ویژگی جنابخان این است که آنقدر همذاتپنداری بالایی ایجاد میکند و درست و خوب اجرا میشود که حتی مخاطب بزرگسال هم او را عروسک نمیبیند و به شکل شخصیت نگاه کرده و ارتباط برقرار میکند. این نکته هم در طراحی کاراکتر رعایت شده، هم هنر آقای بحرانی است که به این شخصیت جان بخشیده و هم هنر عروسکگردانهای حرفهای است. در مجموع همه اینها باعث شده جاندار بودن این عروسک باورپذیر باشد. این از ویژگیهای جنابخان است که باعث شده با وجود اینکه عروسک بزرگسال است ولی او را بهعنوان یک شخصیت جاندار پذیریم.
علی خواجه در خصوص اینکه آیا این همذاتپنداری در طول زمان اتفاق میافتد، پاسخ میدهد: نه، لزوما نیاز به زمان زیاد برای همذاتپندازی نیست. جاندارپنداری و بعد از آن همذاتپنداری با شخصیت عروسکی، در همان ابتدای ظهور عروسک، یا اتفاق میافتد یا خیر. اگر این دو مورد رخدهد، یعنی این قابلیت برای همذاتپنداری در آن وجود داشته باشد، مخاطب در همان ابتدای ظهور عروسک به آن میرسد. در مورد جنابخان شاهدیم این اتفاق از همان ابتدا روی داده اما گذشت زمان برای عروسک جنابخان، این فایده را داشته که این عروسک بتواند دارای تاریخ و سابقه شود. به همین خاطر جنابخان مجموعهای از خاطرات و عقاید شده که بار تأثیرگذاری او را بیشتر میکند.
ویژگیهای جنابخان در باورپذیری
در حقیقت شخصیت عروسکی، در ابتدای ظهورش برای ما آشنا نیست و به زمان نیاز دارد اما در مورد جنابخان، زمان در همذاتپنداری او مؤثر نبوده بلکه به همنشین شدن او با مخاطب کمک کرده است. یعنی مخاطب این عروسک را بهاندازه سابقه او روی آنتن میشناسد و میتواند درباره نظرات، شخصیت و موارد دیگر جنابخان ابراز نظر کند. درواقع گذشت زمان باعث شده این کاراکتر پیشبینیپذیر شود.
وی درخصوص ظرفیتهای موجود در عروسکها برای برنامهسازی تلویزیونی هم بیان میکند: عروسک اگر برای کودک استفاده شود، این ظرفیت را دارد که آن را جای همه عناصر هستی بگذاریم و صحبتش را بشنویم. گاهی هم مفاهیم میتوانند جای عروسکها قرار بگیرند؛ مثل عروسک «چرا» که از جایگاه پرسشگرانه میتواند با ما صحبت کند. در حقیقت عروسک کودکانه میتواند همه عناصر را به سخن بیاورد اما برای بزرگسال ویژگی عروسک میتواند بیان کردن مفاهیم اخلاقی، نصیحتی یا حتی طنز باشد که امکان مطرح کردن آن کمتر وجود دارد. در این صورت عروسک میتواند این موارد را صریحتر و شفافتر بیان کند. در حقیقت عروسکها ظرفیت بالای برنامهسازی دارند، چون فرصتهای بیشتری در مفهومپردازی میتوانند در اختیار داشته باشند.
لهجه به کار ببریم یا نبریم؟
علی خواجه درخصوص ملاحظات استفاده از لهجه برای عروسکها نیز میگوید: نه فقط در مورد عروسکها بلکه برای کلیه برنامههای تلویزیونی، تنها یک ملاحظه داریم: یا لهجه را اجرا نکنیم، یا درست اجرا کنیم. مهمترین مخاطبان لهجهها، صاحبان همان لهجهها هستند که باید آن را باور کنند. در غیر این صورت لهجهای که ارائه میدهیم، میتواند امتیاز منفی برای آن برنامه شود. لهجه به ما فرصت آداب و رسوم جدید را میدهد و در کاراکترسازی هم کمک بسیاری میکند. یعنی به محض اینکه یک کاراکتر را آبادانی نشان میدهیم، همه ویژگیها و آداب و رسوم آن استان را همراه خود میآورد. در این صورت کاراکترپردازی بسیار راحتتر خواهد بود اما اگر بد اجرا شود، تبدیل به نقطه شکست کاراکتر میشود و افول میکند.