خانه نشینی اجباری

جانبازی تعریف می کرد که پس از سالها رنج ، خانه ای با انواع اقساط به او دادند که در طبقه پنجم یک ساختمان بود که آسانسور نداشت و او با ویلچر باید حداقل یک ساعت با کمک دو سه نفر از خانواده اش به طبقه پنجم می رسید.
کد خبر: ۱۴۴۰۶۲

باز فردا برای پایین آمدن ، همین ماجرا تکرار می شد. این مساله باعث شد او خانه نشین شود. حالا بماند او، معلول دیگری یا سالمندی از خانه خارج شود و به خیابان های پر از مانع برسد؛ در اتوبوس ها که نمی شود سوار شد، تاکسی ها که امکان جابه جایی معلول ندارند، مترو که نفس هر سالمندی را به شماره می اندازد، برای سوار شدن به قطار بین شهری نیز مصائب چند برابر می شود و هواپیما که پله آن یک عذاب مجسم است. به علت مناسب نبودن فضاهای شهری جانبازان ، معلولان و سالمندان نمی توانند حضوری پررنگ در جامعه داشته باشند.
برای بررسی بیشتر با دکتر علیرضا افتخار دادخواه ، استاد دانشگاه صنعتی امیرکبیر و دانشیار دانشگاه لندن و دکتر محمد کمالی ، استاد دانشکده توانبخشی بهزیستی به گفتگو نشسته ایم:

وضعیت ارائه خدمات به معلولان بخصوص در بخش حمل و نقل چگونه است؛
دکتر علیرضا افتخاردادخواه:
مشکلاتی که حمل و نقل برای ارائه خدمات به جانبازان ، معلولان و سالمندان دارد، شاید در طول تاریخ ایران به این بدی نبوده است. شما در بیشتر شهرها می بینید که طراحی و ساخت هندسی معابر برای جامعه سالم و معلول اشتباه بوده است و اصول مهندسی به وسیله شهرداری ها با آن که متولی رعایت اصول و قوانین جهانی معابر هستند، رعایت نمی شود.

می توانید مثال هایی بزنید تا این مساله عینی و ملموس شود؛
ما پدیده ای داریم به نام جدول که قرار است بدنه خیابان ، معبر، بزرگراه و... را از پیاده رو جدا کند. قوانین و آیین نامه هایی که ما در طراحی هندسی معابر داریم ، می گوید طراحی باید به گونه ای باشد که تمام شهروندان بتوانند براحتی از سطح پیاده رو به خیابان تردد کنند. شهروندان هم یعنی همه افراد جامعه و قانونگذار تبعیضی قائل نشده است ؛ اما متولی اجرا در طراحی و پیاده کردن تبعیض می گذارد.

دکتر علیرضا افتخار دادخواه: سازندگان خودروی کشور با همه مشکلات فنی ای که خودروهایشان دارد، هیچ گاه به ضرورت این مساله فکر نکردند که خودروی ویژه معلولان بسازند؛ در حالی که سالهاست خودروهای ویژه معلولان حتی آنهایی که دست یا پا ندارند، ساخته شده است.

مثلا در خیابان ولیعصر اگر یک معلول یا سالمند با ویلچر یا عصای سفید و... بخواهد از عرض خیابان عبور کند با مشکلات عدیده ای روبه روست . اولا باید مسافت زیادی را طی کند تا به یک پل برسد که حتما فاصله شبکه آن به قدری است که عصای او گیر خواهد کرد یا قوس پلها به گونه ای است که خود معلول یا سالمند نمی تواند از روی این قوس حرکت کند، در ضمن جلوی بعضی از پل ها با میله بسته شده و از همه اینها گذشته ، وسط خیابان نیز با میله گذاری های متعدد سد بعدی مقابل جانباز، معلول و سالمند قرار دارد. این طراحی ها و اجراها غیر از آن که مغایر قانون است به صورت تلویحی به این گروه تذکر می دهد که خیابان جای تو نیست و برو در خانه بنشین و بیرون نیا. این مشکل فقط در یک خیابان و دو خیابان نیست ، بلکه 80 درصد خیابان های پایتخت پراز موانع و سدهایی است که جامعه هدف را ناامید از تردد در خیابان می کند. جدول ها و پلها در بیشتر خیابان های کشور کاملا غیراستاندارد و حتی غیرانسانی است.
نمونه دیگر، پلهای هوایی است که منحصر بفرد است و نه در کشورهای توسعه یافته که حتی در کشورهای در حال توسعه نیز وجود ندارد. پلهایی که فرد باید از پله های زیادی بالا برود، عرض خیابان را طی کند و باز از پله های متعدد با شیب نامناسب پایین بیاید. این پلها به نظر برای جوانان شاداب و ورزشکار و توانمند ساخته شده است. این تبعیض است. در کنار هیچکدام از این پلها آسانسوری تعبیه نشده که جامعه هدف بتواند از آن استفاده کند و اگر بعضی از این پلها مجهز به پله برقی شدند، ساعات متمادی با قطع برق مواجه هستند و حتی این پله های برقی برای تردد معلولان با ویلچر، نابینایان و... مناسب نیستند و این گروه نمی تواند از این وسیله استفاده کند. پیاده روها هم وضعیت مشابهی دارند. پیاده روها پر از درپوش ها، چاله های متعدد، رمپهای اضافه و... مناسب است که تردد برای معلولان را تقریبا غیرممکن یا پرآسیب می کند. به نظر می رسد شعارها که برای رفاه حال شهروندان داده می شود، در سطح همان شعار باقی خواهند ماند.

به این نکته نیز اشاره کنم که تعریف ما از توانمند، غلط و تبعیض آمیز است. توانمند کسی نیست که تنها توانایی فیزیکی دارد، بلکه توانایی استفاده از دانش و تولید اندیشه و کار است.
به این ترتیب برای حضور درصدی از جامعه که توانمند هستند مثل جانبازان ، معلولان ، سالمند و... جایی در نظر گرفته نشده است.
نکته دیگر این که مسوولان شهری برای حضور همه اقشار با تعریف توانمندی که ارائه شده برنامه ریزی دراز و میان مدت ندارند و بسیاری از طرحها مقطعی و در حد رفع نیازهای روزمره طراحی و اجرا می شوند.
مثالی می زنم تا موضوع وضوح بیشتری پیدا کند. من زمانی که در دانشگاه لندن دانشجو بودم ، استادی به نام پروفسور استیونس که از گردن به پایین معلول است و روی ویلچر می نشیند و یکی از نوابغ فیزیک جهان است که می دانید حتی نمی تواند تکلم کند و با رایانه ای که برای ایشان طراحی شده ، تکلم می کند به راحتی در لندن و دانشگاه آنجا تردد می کند، بدون این که هیچ کس به او کمک کند. این دانشمند معلول از مترو و اتوبوس لندن به راحتی استفاده کرده ، در تمام معابر این شهر تردد می کند بدون این که با هیچ مانعی روبه رو شود.
این سهولت در تردد نشان می دهد که مسوولان آن شهر برای همه اقشار فرصت برابر به وجود آورده اند. نکته جالب در کشور ما این است که بسیاری از مسوولان شهری ما سالها در جبهه بودند یا جانباز هستند که برای تردد مشکل دارند و مشکلات را دقیقا می شناسند، اما هنوز طرح یا بودجه اعتباری برای مناسب سازی محیط شهری در دستور کار نیست. در حمل و نقل بین شهری که این وضعیت بدتر و مشکلات شدیدتر نیز می شود. مثلا یک جانباز یا معلول برای بالا رفتن از پله هواپیما با مشکلات متعددی روبه روست و به شکل بسیار و حتی توهین آمیز فرد باید از پله هواپیما بالا برده شود، در حالی که در همه جای دنیا الزام هست که فرد معلول با بالابر به داخل هواپیما برده شود، در خدمات ریلی که وضعیت نامناسب تر از این است و افراد سالم هم نمی توانند به راحتی از سکوهای قطار بین شهری استفاده کنند و ارتفاع پله ها و فاصله با سکو آنقدر زیاد است که افراد معلول دچار مشکلات فراوانی می شوند.
از همه نکته هایی که گفتم ، می خواهم به این جمع بندی برسم که برای مناسب سازی محیط شهری کاری علمی و اصولی انجام نشده و اگر طرحی اجرا شده ، مقطعی و نامناسب بوده است.

آقای دکتر آن نکاتی که شما توضیح دادید ما را به این نتیجه می رساند که معابر و سیستم های حمل و نقل محیط شهری ما به گونه ای است که یک معلول یا جانباز در محیط شهری تحقیر شده و ناتوانایی های او بروز پیدا می کند، این مساله باعث می شود که این قشر دست به حذف خود از بستر جامعه بزند و در جامعه حضور پیدا نکند. راهکارهایی که می توانند این مشکلات را برطرف کنند چیست؛
افتخار دادخواه:
من نمونه های عینی می گویم که مساله روشن شود. در حال حاضر شهرداری تهران خیابان ولیعصر را مناسب سازی کرده است ، اما آیا در این مناسب سازی استانداردهایی که توسط قانونگذار طراحی شده رعایت شده است؛ به عنوان مثال رعایت شیب خیابان یکی از الزامات فنی است ، اما در کدام خیابان تهران شیب استاندارد طراحی شده است ، هیچکدام از خیابان ها شیب استاندارد ندارد، از جمله همین خیابان ولیعصر.
پلهای عابر پیاده که در ارتفاع ساخته شده اند مشکل بعدی است که تردد را برای همه افراد سخت کرده ، در حالی که با ایجاد زیرگذر تردد برای معلول بسیار ساده و آسان می شود. ایجاد زیرگذر با رمپهایی که شیبهای ملایم دارد می تواند تردد را برای معلولان ، جانبازان ، سالمندان ، زنان باردار و... آسان کند.
اگر در شرایطی احداث زیرگذر غیرممکن باشد، در کشورهای توسعه یافته چراغهایی تعبیه شده که معلول ، کودک و... هنگام تردد از عرض خیابان با فشار دادن دکمه آن ، چراغ را برای تردد خودروها قرمز و برای عابر پیاده سبز می کند.
مشکل اصلی این است که ما شهر را برای خودروها طراحی کردیم و انسان را فراموش کردیم و به همین خاطر پلهای عابر پیاده ایجاد شده که عبور از آن بسیار سخت است.

دکتر محمد کمالی: متاسفانه بعضی مسوولان فکر می کنند معلولان و جانبازان شهروند درجه دو هستند؛ در حالی که این گونه نیست و جالب است که در قرآن کریم ، خداوند هم به پیامبر این تذکر را می دهد و ما این تعالیم را هم داریم و باز بی توجه هستیم

اکثر نهادهای عمومی و دولتی رمپهایی با شیب مناسب که معلول بتواند از آن استفاده کند، ندارند و به همین علت ، این قشر پشت پله های فراوان این ساختمان ها می مانند.ساختمان ها و کوچه ها نیز مناسب سازی نشده اند. هر ساختمانی بیشتر از 4 طبقه ملزم به داشتن آسانسور و رمپ است ؛ اما رمپ برای تردد خودرو به پارکینگ طراحی می شود؛ این شرایط برای انسان های معلول ساکن آن ساختمان مناسب نیست.
این اتفاقات در حالی است که دستورالعمل های متعددی وجود دارد؛ اما نهادهای متولی هیچ اقدامی در این خصوص نمی کنند و با گرفتن عدم خلافی از رعایت استانداردها چشم پوشی می کنند.

دکتر کمالی قوانین حمایت از معلولان چگونه شکل گرفت؛ مساله دیگر این که چرا حقوق معلولان رعایت نشد و مناسب سازی محیط شهری اتفاق نمی افتد؛
دکتر محمد کمالی:
به نظر من ، مهم این است که ما به حقوق افراد در یک جامعه چگونه نگاه می کنیم . امروز براساس اعلام سازمان ملل ، 650 میلیون نفر از معلولیت رنج می برند که این تعداد در جوامع مختلف ، گستردگی متفاوت دارد. به علاوه شاید در سوئیس اعلام شود که 20 درصد جامعه معلول است و در افغانستان این رقم یک درصد اعلام شود. معلولیت به توان پزشکی و درمانی و رشد تکنولوژی بستگی دارد. در جوامعی که پیشرفت معلولیت بیشتر است ، امکان نگهداری افراد معلول افزایش می یابد. مثلا در ایران تا پیش از عمل قلب ، بسیاری به این دلیل جان خود را از دست می دادند؛ اما با این عمل ، آن افراد با معلولیت باقی می مانند و در جوامعی که توسعه رشد اندکی دارد، افراد با اولین نشانه های بیماری از بین می روند. امروز در جوامع در حال توسعه و توسعه یافته افراد دیابتی ، سرطانی و... زنده می مانند؛ اما با ناتوانی جسمی.
یک روزی در ایران امید به زندگی 50 سال بود؛ اما امروز امید به زندگی به 72 سال رسیده است. این نشان می دهد که جمعیتی با ناتوانایی در حال رشد است.
پیش از انقلاب حدود 5 درصد افراد بالای 60 سال بودند؛ در حالی که براساس آخرین آمار 7.2 درصد بالای 60 سال در کشور زندگی می کنند و بزودی 10 میلیون نفر بالای 60 سال در کشور خواهیم داشت. این نکته را هم اضافه کنم که در حال حاضر براساس سرشماری سال 85 ، 3 میلیون نفر معلول داریم که وضعیتشان شدید و متوسط است.
این آمار و ارقام نشان می دهد که برای حضور این جمعیت در جامعه نیاز به تمهیدات ویژه است. اگر جمعیت معلولان و جانبازان ، سالمندان ، زنان باردار و کودک را جمع کنیم ، به یک جمعیت 10 میلیون نفری می رسیم و سوال این است که نگاه مسوولان کشوری به این جمعیت چگونه است؛
به نظر من ، بزرگترین اقلیت غیرنژادی در یک کشور معلولان هستند که در سایه مانده اند و به نظر می رسد نگاه به این اقلیت منفی است.
نگاه این است که لزومی به بیرون آمدن این اقلیت نیست. به لحاظ تاریخی بعد از جنگ جهانی دوم نگاه به حضور افراد در جامعه عوض شده است ، از سال 1980 که سال معلول نام گرفت و در 1993 قوانین استاندارد در 23 ماده در سازمان ملل تصویب می شود تا برخورد جوامع با معلولان اصلاح شده و این قوانین رعایت شود. یکی از مهمترین مواد این قانون جهانی مناسب سازی محیط شهری است که در آن اشاره شده باید دولتها دسترسی آسان معلولان به امکانات جامعه را فراهم کنند. از 1980 نگاه به معلول تغییر پیدا می کند و دیگر فرد معلول مقصر نیست و فرد معلول در تعامل با جامعه معنا پیدا می کند. به این معنا که اگر فرد معلول خانه نشین شد، جامعه نیز معلول است. براساس این تعریف آسایشگاه های معلولان تعطیل و خالی می شود و البته دیگر معلولان هم حاضر نیستند در آسایشگاه بمانند.
از سال 2000 معلولان خودشان به دنبال فعالیت های جهانی رفتند و در سال 2006کنوانسیون حقوق معلولان به تصویب رسید که باید در پارلمان های کشورها به تصویب برسد و اجرای آن لازم الاجرا شود که البته کشور ما هنوز این کنوانسیون را امضا نکرده است. در این کنوانسیون اصلی ترین نکته ای که لحاظ می شود، امکان دسترسی آسان است . چه در دیگر کشورها و چه در ایران بازسازی پس از جنگ شروع شد و در کشور 2 قانون مناسب سازی شهری به تصویب رسیده است. حتی در قانون برنامه توسعه ماده 193 بند «ج» تاکید شده است که این آیین نامه شهرسازی باید اجرایی شود. در سال 83 هم در قانون حمایت از معلولان ماده 2 باز از مناسب سازی می گوید، بنابراین باز به این مساله می رسیم که ما به لحاظ قانونی هیچ مشکلی نداریم ؛ هر چه در حال اتفاق افتادن است ، تخلف نهادهای مرتبط با مناسب سازی است.
جالب است بدانید که بساز بفروش ها وقتی تخلف می کنند و قوانین ساخت و ساز را رعایت نمی کنند، می گویند: ما جریمه معلولان را می پردازیم. ما باید به سمت شهر بدون مانع حرکت کنیم ، شهر باید سهولت تردد ایجاد کند تا معلول خانه نشین و به یک آسیب تبدیل نشود. متاسفانه بعضی مسوولان فکر می کنند معلولان و جانبازان شهروند درجه دو هستند؛ در حالی که این گونه نیست و جالب است که در قرآن کریم ، خداوند هم به پیامبر این تذکر را می دهد و ما این تعالیم را هم داریم و باز بی توجه هستیم.
به نظر من مسوولان باید به معلولان رانت بدهند تا آنها همسطح جامعه شوند نه این که درصدد حذف جامعه معلول برآیند. مشکلات معلولان بسادگی قابل حل است.
افتخار دادخواه: به نظر می رسد در خصوص مناسب سازی محیط شهری و احقاق نشدن حقوق معلولان باید همه نهادهای دولتی و غیردولتی پاسخگو باشند. باید پرسید مجلس شورای اسلامی که نماینده آحاد مردم است ، چه کاری برای معلولان انجام داده است؛ وزارت کشور، شهرداری ها و نهادهایی همچون نظام مهندسی که ارتباط مستقیم با شهرسازی دارند، چه کرده اند؛ سازمان تامین اجتماعی به عنوان متولی اصلی حمایت از حقوق معلولان به جای ارائه خدمات و تحت پوشش گرفتن افراد معلول ، سرمایه های مالی خود را در برج سازی متمرکز کرده است.

درخصوص قوانین صحبت شد. مساله ای مطرح است و آن این که این قوانین ترجمه هستند و بومی نیستند. به نظر شما آیا نیازی به بومی کردن این قوانین هست یا این که شهر دارای یک ساختار فیزیکی است و دیگر فرق نمی کند که لندن باشد یا سنندج ، تهران باشد یا پاریس؛

جدول ها و پلها در بیشتر خیابان های کشور کاملاغیراستاندارد است

کمالی:
بومی سازی اصلا در اینجا مطرح نیست ؛ چرا که مهندسان این قوانین را نوشته اند و فقط در آن دسترسی مطرح است. شهردار پیشین منطقه 8 ، مهندس ماندگار در همین تهران به اصلاح و مناسب سازی خیابان دماوند برای معلولان اقدام کرد که خیابان بدون مانع طراحی و اجرا شد و این تجربه عملی است که انجام شده است. زمانی که شهردار این منطقه دنبال رفع موانع سر راه جانبازان و معلولان بود، شهردار منطقه دیگر در خیابان ها میله می گذاشت و مانع ایجاد می کرد. در شیراز در تپه های دروازه قرآن که آرامگاه خواجوی کرمانی است ، با پیگیری بهزیستی ، دسترسی برای معلول صورت گرفت. می خواهم بگویم در جاهای سخت هم امکان ایجاد دسترسی هست و فقط باید اراده برای انجام مناسب سازی محیط شهری وجود داشته باشد.

یکی از مسائل بودجه و اعتبار است. وقتی می گویند زیر گذر احداث شود، این مستلزم هزینه فراوانی است ؛ چرا که باید زیر خیابان گودبرداری شود، اما یک سازه فلزی با چهار تا خال جوش به یک پل عابر پیاده تبدیل می شود. آیا هزینه دسترسی های آسان برای مدیریت شهری گران تمام نمی شود؛
افتخار دادخواه:
باید هزینه ها را از سوی دیگر نگاه کنیم و باید ببینیم اقدامی که انجام می دهیم ، چه سودی برای جامعه دارد. شاید سازه ای در اول کار به نظر برسد که بسیار پرهزینه است ، اما رفاه و فرصت برابر که برای مردم ایجاد می کند تا همه بتوانند در افزایش تولید، بهره وری و کارآمدی جامعه نقش داشته باشند، چندین برابر سرمایه گذاری اولیه ، سود اجتماعی خواهد داشت. وقتی شما سازه ای بسازید که مردم از آن رضایت نداشته باشند و نارضایتی اجتماعی به دنبال داشته باشد، هرچند شما هزینه کمی را صرف کردید، اما زیانهای فراوانی را به تولید و کارآمدی جامعه وارد کردید.
نکته اصلی این است که شهر باید برای شهروند طراحی شود، اما متاسفانه در کشور ما شهر برای سهولت تردد خودروها طراحی می شود.
چون بحث خودرو پیش آمد، این را هم اشاره کنم که سازندگان خودروی کشور با همه مشکلات فنی ای که خودروهایشان دارد، هیچ گاه به ضرورت این مساله فکر نکردند که خودروی ویژه معلولان بسازند؛ در حالی که سالهاست خودروهای ویژه معلولان حتی آنهایی که دست یا پا ندارند، ساخته شده است. خودروها با امکانات متفاوت برای ناتوانایی های مختلف ساخته شده است و هدف ما از این امکانات برخوردار نیست.

الان شما معتقدید که باید امکانات ویژه در اختیار جامعه هدف قرار بگیرد و یا این که همه شهر مناسب شود؛
کمالی:
ما به همه امکانات معتقدیم ، هم باید خدمات ویژه به معلولان داد و همه باید شهرها را مناسب کرد. در حال حاضر شعار جهانی این است ؛ جامعه برای همه. همه باید بتوانند از همه خدمات بهره مند شوند. دیگر مدارس ویژه معلولان حذف شده است. یونسکو تاکید دارد که مدارس باید توانایی پذیرش معلول را داشته باشند. البته آنجایی که لازم هست آموزش ویژه باید باشد. می شود از اتوبوس هایی استفاده کرد که ویلچر براحتی بتواند از آن بالا برود.
مساله این است تا زمانی که مناسب سازی اتفاق نیفتاده است ، باید امکانات ویژه به معلولان داد.
افتخاردادخواه: مسوولان مرتبط به این فکر کنند که روزی سالمند خواهند شد و احتمال معلول شدن در تصادفات برای همه هست .آینده نگری و مشکل جامعه را مشکل خود دیدن ، تنها راه حل مسائل است. معلولان در جهان براحتی حق حضور دارند و در افزایش بهره وری جامعه نقش دارند. در دولت انگلیس وزیر نابینایی بود که نشان می دهد معلولان می توانند تا کجا رشد کنند.
حذف معلول به نفع جامعه نیست و نمی شود همه معلولان را تلفنچی کرد. باید به آنها اجازه رشد در محیط جامعه را داد.


حسین قره
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها