وحدت جهان اسلام خط‌قرمز واشنگتن‌و تل‌آویو

از همین رو، دشمنان در طول سالهای گذشته و اخیر تلاشهای زیادی را جهت خلق بحرانهای گوناگون در جهان اسلام کرده و درصدد ایجاد و تثبیت شکاف در این محدوده برآمدهاند. در این خصوص گفتوگویی با سید شفقت حسین شیرازی معاون دبیر کل مجلس وحدت المسلمین پاکستان صورت دادهایم.اخیرا شاهد برگزاری راهپیمایی پرشکوه روز قدس و خیزش گسترده بینالمللی در محکومیت جنایات رژیم اشغالگر قدس و اتحاد مسلمانان دنیا در حمایت از آرمانهای ملت فلسطین بودیم. این حرکت مستمر و وحدتآفرین را چگونه ارزیابی میکنید؟امروز دنیا در حال رصد واقعیات جاری در اراضی اشغالی و فلسطین است. رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران مدتی قبل تاکید فرمودند که اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید و اکنون نشانههای این موضوع بیش از هر زمان دیگری در حال ظهور و بروز است. اسرائیل امروز نهتنها در بین مسلمانان، بلکه در سراسر جهان منفورتر شده است. تلاش جهت بیرونراندن ساکنان اصلی برای ایجاد یک کشور غیرقانونی نقض حقوق بشر و قوانین بینالمللی است که از سوی آمریکا و کشورهای غربی حمایت میشود و این از آشکارترین استانداردهای دوگانه کشورهای استکباری است. در چنین شرایطی، وحدت کشورهای مسلمان در دفاع از ملت فلسطین و محکومساختن جنایات اسرائیل، قطعا لرزه بر اندام تلآویو و حامیان آن انداخته است. به وحدت مسلمانان و اهمیت آن اشاره فرمودید. طی ماههای اخیر تحرکات دیپلماتیک زیادی در منطقه با محوریت جمهوری اسلامی ایران و با هدف تحقق این وحدت صورت گرفته است. نظر شما در این خصوص چیست؟دوره جدیدی از وحدت میان کشورهای اسلامی در منطقه آغاز شده و این باعث خوشحالی زیاد است. قدرتهای جهانی تحت حمایت آمریکا برای آسیبپذیر ساختن کشورهای مسلمان و تضعیف آنها در تلاش هستند و برای این موضوع بودجههای هنگفتی را هزینه میکنند. باید بگویم که واشنگتن و تلآویو، وحدت امت اسلامی را خطقرمزخود تلقی میکنند. آنها از هر ابزاری برای جلوگیری از شکلگیری این اتحاد و همدلی استفاده میکنند زیرا درصورت یکدستشدن جهان اسلام در برابر توطئههای آمریکا و اسرائیل، دیگر روزنهای برای حیات شوم آنها در مناطق مسلماننشین باقی نمیماند. اکنون فرصتی برای کشورهای منطقه غربآسیا و شبهقارههند برای پایانبخشی به سلطه نظامی و اقتصادی آمریکا و متحدانش ایجاد شده است که باید آن را مغتنم شمرد. نشانههای افول قدرت آمریکا و تباهی و سقوط صهیونیستها نیز بهصورت همزمان بیشتر از هر زمان دیگری قابل مشاهده است. به افول قدرت آمریکا و ظهور نشانههای تباهی و سقوط در اراضی اشغالی اشاره کردید. در این مورد بیشتر برای مخاطبان توضیح دهید. در قرن بیستم، آمریکا خود را بهعنوان یک هژمون و قدرت برتر در جهان مطرح کرد و الگوهای لیبرالیستی بهعنوان نوعی مبانی ثابت از سوی این کشور ترویج شد. آمریکا حتی تلاش کرد جهان را در ذیل نوعی دستورالعمل اقتصادی واحد که خود وضعکننده آن بود مدیریت کند. حتی آمریکا خود را در مقامی میدید که تعیین کند هر کشوری باید از چه میزان استقلال در زمینههای دفاعی، اقتصادی، اعتباری و علمی برخوردار باشد اما اکنون شرایط بهطورکلی متفاوت است. از یک سو شاهد ظهور قدرتهای نوظهور اقتصادی مانند چین و هند هستیم و از سوی دیگر، کشورهای پاکستان، ایران و سوریه جملگی در نظم اقتصادی جدید دنیا و منطقه نقش پررنگی ایفا میکنند. درخصوص رژیمصهیونیستی نیز همین طور است. واشنگتن تلاش میکرد از طریق تلآویو برتری منطقهای خود را بر دیگر بازیگران ایفا کند اما ظهور انقلاب اسلامی و جریان مقاومت و گسترش این رویکرد در منطقه سبب شد تا واشنگتن و تلآویو هردو شکستهای بزرگی را تجربه کنند و اهداف راهبردی آنها یکی پس از دیگری به چالش کشیده شود. اکنون اسرائیل به کانون و نماد ضربهپذیری آمریکا نیز تبدیل شده است زیرا اگر تلآویو ضربهای ببیند، قطعا واشنگتن نیز باید هزینه این موضوع را پرداخت کند. حتی اقداماتی مانند ایجاد گروههای تروریستی در منطقه از سوی واشنگتن و تلآویو نیز با پاسخی قاطعانه از سوی جبهه مقاومت مواجه شد و آنها در بهکارگیری این توطئه نیز در نهایت ناکام ماندند. امروز آمریکا و جریانهای وابسته به لیبرالیسم، با چالشهایی سخت در جهان مواجه هستند. قدرت آمریکا و متعاقبا رژیم اشغالگر قدس در سطوح مختلف هم در منطقه و هم در جامعه جهانی به چالش کشیده شده است. حتی شاهد هستیم که در اتاقهای فکر اروپایی نیز فاصلهگرفتن از آمریکا (در ابعاد نظامی و اقتصادی) تبدیل به یک خواسته و مطالبه ملموس شدهاست.