در اوج مداحی بود که سید سجاسی به حاج مهدی نهیب زد آقای رضایی بخوان! گفت شما که میدانید من ناتوانم از خواندن. باز نهیب زد کی گفته نمیتوانی بخوانی، بخوان از مادر ما حضرت زهرا بخوان... و ادامه همان روضه و مدیحه را با همان لحن، سبک و سیاق و نغمه پیگرفت و... از خواب که برخاست روند رو به بهبودش شتابان بود و آشکار. «شیعتی...» نوحه مشهوری است بهخاطر پخش مکررش از شبکههای سیما. قضیه اجرا و فراگیرشدن این نوحه از زبان حاج مهدی رضایی شنیدنی است. «به سبک پاکستانی-هندی سه نفر مداح بودیم که به این سبک میخواندیم؛ لحن سوزناک و محزونی دارد و در ولادتها نیز شادمانیش برای سرودخواندن خیلی قشنگ در میآید. دونفر دیگر، مرحوم صالح، پدر دو شهید و دیگری سیدمحمد موسوی سجاسی است که الان دیگر به خاطر ابتلا به آلزایمر، کمتر بیرون میآید». و، اما بزرگداشت پیرغلامان هرسال در آغاز محرم با گردهمایی چندصد خادم اهلبیت در یکی از استانها (تازگی بینالمللی) برگزار میشود که حاج مهدی رضایی هم به گرفتن این نشان مفتخر شد: «در یزد بود، شهریور سال۹۸ با ۷۰۰مهمان داخلی و ۲۹ مهمان خارجی که ضمن تجلیل از ۱۵پیشکسوت و پیرغلام خارجی به معرفی و تجلیل پیرغلامان ملی (۱۵نفر) پرداختند از جمله این حقیر».
رهبرمعظم انقلاب در تذکر به جامعه مداحان تاکیدداشتند (مضمون) فقط خواندن شما مورد توجه نیست، بلکه حرکات و سکنات شما مداحان زیر ذرهبین مردم است. در این راستا، مداح باید چه شووناتی را در نظر بگیرد و چه نبایدهایی را رعایت کند؟
این چیزی است که مرتب به جوانها میگویم. ما زیرذرهبین هستیم. مردم از زن و مرد به حرکات و رفتار و حرف زدن ما نگاه میکنند. طرز نشستن و حتی لباس تن ما را زیرنظر میگیرند. مثلا نماز اول وقت خواندن بسیار مهم است. بهویژه از سوی اهل منبر چه روحانی چه مداح، (ما هردوقشر، اهل منبریم) رعایتش لازم است؛ البته نه برای خودنمایی، خدانکرده سوءتفاهم نشود. جوانهایی که میخواهند در خدمت به اهلبیت، عمرشان را بگذرانند و یک روز به آنها پیرغلام بگویند باید همیشه در نظربگیرند که خدمتگزاران اهلبیت، زیرذرهبین هستند.
رعایت ادب در مجالس اهلبیت از آداب مورد تاکید بزرگان و قدیمیها بوده حتی بزرگان به کسانی که در مجلس ذکر مثلا ابوالفضل چهارزانو نمینشستند، تذکر میدادند. اکنون برخی برگزاریها شکل و ساختاری دارد که وقار مجلس و شرکتکنندگان به چشم نمیآید و...؟
باید در مجلس اهلبیت سنگین و منظم، دوزانو یا چهارزانو بنشینند. سراپا گوش باشند و پس از خواندن پندیات، قصیده و مدیحه، همین که مجلس، وارد روضه و نوحه شد، همراه با مجلسیان سینه بزنند. نه این که بیحرکت باشند یا اگر کسی گریهاش نمیآید «تباکی» کند یعنی خودش را محزون نشان دهد. نه که در اوج پرشوری مجلس که همه بیقرار و گریانند، خشک و سرد به مداح یا چهرههای اهل مجلس زل بزند، لااقل دستش را بر پیشانیاش بگذارد و به نشانی عزاداربودن سرش را پایین بیندازد.
اینها از آداب مجلس است و قدیمیها (استادان) درباره مداحی که منبر میرفت خیلی تاکید داشتند که صاف بنشیند، دستها روی زانو باشد، با عبا باشد و عبا را روی خودش و پایش بکشد، خودش را بپوشاند. ما حرص میخوریم! چقدر باید بگوییم اینها را باید رعایت کنند.
«باید استاد ببینند» این را از پیشکسوتها بارها درباره مداحان جوان شنیدهایم. روش و شیوه تربیت مداحان، قدیمتر چگونه بوده است؟
دوسال تمام یک مداح جوان باید نزد یک مداح پیشکسوت آموزش میدید. از جمله بایدهای مداح نوآموز این بود که تا دوسال نباید برای دیگران بخواند حتی در خانه برای اهل خانوادهاش، فقط باید به آموزهها گوش بسپارد و اشعار مناسب و استوار را حفظ کند تا به قول بزرگان پر شود. ما اصلا روخوانی نداشتیم. درباره ۱۲امام برای تولد و شهادتشان باید شعر مناسب از بر کند. همچنین شعر برای حضرات سکینه، رقیه، معصومه و امامانی که کمتر برایشان مراسم گسترده برپا میشود. سپس همراه با استاد به هیات جامعه مداحان صبح یکشنبه میآمد. این هیات صبح یکشنبه بیش از یک قرن قدمت دارد (حدود ۳۵سال مسئولیت «نظامت» این هیات را داشتم) و آن زمان در تهران فقط در این هیات چنین برنامه و آموزش و امتحانی برگزار میشد. استاد به اعضا اعلام میکرد که مداح جوان دوسال گذشته را آموزش دیده و اکنون آماده امتحان است. آن دوران، مدیر آنجا آقایان علامه و هاشمی دانا و حاج احمد صالح خدارحمتشون کند به مداح جوان مثلا میگفتند یک مدیحه امام باقر بخوان و بلافاصله میخواند. با تحریرها و... البته امامان غریب را نخست میپرسیدند، زیرا کسی که برای امامانی میتواند بخواند که کمتر در طول سال برایشان مراسم برگزار میشود، به طریق اولی برای امام حسین و حضرت رسول و امیرالمومنین و ابوالفضل با تسلط خواهدخواند. آنگاه لباسی که از پیش دوخته و آماده شده بود (مانند کلاه و عبا و کت بلندتر از معمول) تنش میکردند و عبا را بر دوشش میانداختند و این شخص: نوکر امام حسین. اینچنین مراسمی بود، ولی حالا انگار این چنین حرفها و مراسم و برنامههایی نیست. آن زمان به این شکل بود. هرچند برخی الان گوششان بدهکارنباشد.
در زیارتنامهها بارها تاکید میشود به زیارت با معرفت در حالی که برخی بزرگان باور دارند معرفت به تنهایی تمام نیست و محبت باید باشد در این باره چه میگویید؟
یک محبت داریم و یک معرفت. محبت همان دوست داشتن اهلبیت است و معرفت این است که چگونه نامشان را ببریم و چگونه در برابرشان باشیم. مثلا شما در دیدار با یک وزیر چهها که نمیکنی تا ادب و آداب مجلس و حضورش را رعایت کنی. حالا ببین در مجلس اهلبیت که مورد نظر و عنایت امام زمان (عج) است باید چگونه به ایشان معرفت خود را نشان بدهی و... درباره محبت هم که باید با اخلاص باشیم از جان و دل دوستشان داشته باشیم و...
خلوص در مداحی چه نقش و تاثیری دارد که این همه بر آن تاکید میشود؟
با اخلاص است که مداح میتواند بر مستمع تاثیر بگذارد و او را دگرگون کند و به راه اهلبیت و خودسازی فرابخواند و در مسیر کمال پیشببرد. این که چه شعری یا روضهای برگزیند هم مهم است. زیرا نخست باید دل خود گوینده را بسوزاند و اگر اخلاص در میان باشد و از سر اخلاص شعری گفته شده باشد، میتواند تاثیرگذار باشد. مثلا خدانگهدارش باشد حاجآقا سازگار که اشعارش سوز دارد، زیرا خودش با اخلاص است و، چون خیلی عقیده دارد، اشعارش اکثرا سوز دارد و مورد نظر و توجه مستمع قرار میگیرد. اینها خیلی اهمیت دارد.
توجه و عنایت صاحب اصلی مجلس را چگونه میتوان دریافت و درک کرد؟
شرکتکنندهها پس از هر مجلسی زبان گویای حال و هوای آنجا میشوند به نوعی حال و فضای مجلس را همه جا تبلیغ میکنند مثلا میگویند حس میکردیم مجلس، مورد نظر قرارگرفته است یا گرهی و مشکلی داشتیم همانجا دلمان سوخت و سیممان وصل و اشکمان جاری شد و نذر کردیم که پس از توسل به اهلبیت در آنجا گشوده شد. بیشتر مردم میگویند اینها برخاسته از خلوص صاحب مجلس یا بزرگان هیات است البته قدیم، چنین دریافتهایی بیشتر بود، زیرا الان بیشتر چشم و همچشمی شده است برخی برگزاریها به آوازهخوانی نزدیک شده انگار که خیلی عذر میخواهم البته. برخی میلیونها میپردازند به کسی که سبک فلان خواننده غربی یا عرب را تقلید میکند و میخواهد همان سبکها را روی نوحه یا روضه پیاده کند. این که خلوصی و اخلاصی و سوزی ندارد. تا دهان باز میکند همه میدانند خودش و صدای خودش نیست. باید گفت از خودت چه داری؟ استاد ما همیشه میگفت سعی کن از خودت سبک داشته باشی. هر صدایی که شایسته هر سبکی نیست هر صدایی با سبک و سیاق برازنده خودش باید تربیت و پرورده شدهباشد.
جریان بازخوانی شیعتی و آن فراگیری و اقبال گسترده را به آن بازگو میکنید؟
درباره نوحه شیعتی گفتنی اینکه: سیدقاسم شجاعی مداح و خطیب بود که شاگرد استاد محمدتقی فلسفی (همچنین شاگرد رجبعلی خیاط بود) سپس به کسوت روحانیت درآمد، ایشان شیعتی را خیلی عالی و با سوز اجرا میکرد. (البته وصیت کرد در تشییع جنازهاش همین شعر خوانده شود: شیعتی! مهما شربتم ماء عذب فاذکرونی... شیعیان من! یاد کنید مرا هرگاه آب گوارایی نوشیدید...) آقای ضرغامی، مدیر وقت صداوسیما گفته بود بعد از شیعتی با اجرای مرحوم شجاعی، شیعتی دیگری به دلم ننشسته. قرار میشود کسانی شیعتی را بازخوانی کنند، که هفت نفر برگزیده میشوند از جمله من ناقابل را هم انتخاب کردند. به اتاق ضبط رفتیم و... سپس کار من ناقابل مورد نظر قرارگرفت. عصر همان روز ما را به حسینیه جماران بردند و... شکرخدا همان شب از شبکههای سیما بارها پخش شد و...
اندیشه محوری عاشورا در فراز آخر گفتگو از نظر شما در کدام مولفهها متجلی است؟
کل انسانیت، عاشوراست. کل محبت و دینداری، عاشوراست. نماز اول وقت، عاشوراست. زیر بار ظلم نرفتن و... اینها همه درس عاشوراست. مرحوم خوشدل تهرانی هم در همین راستا و بر اساس همین منطق عاشورایی شعری ساخته بود: بزرگ، فلسفه نهضت حسین این است / که مرگ سرخ، به از زندگی ننگین است / نه ظلم کن به کسی، نه به زیر ظلم برو / که این مرام حسین است و منطق دین است...
روزنامه جام جم