حالا او روایتهایی از آن روزها دارد که باورکردنی نیست. خانی که اخیرا به روزنامه جامجم آمده بود، در گفتوگویی شفاف و صریح در اینباره چیزهای زیادی را بازگو کرد.
ظاهرا سیستم مدیریتی فوتبال ما یک باگ مالی بزرگ دارد که باعث شده طرفداران فوتبال نسبت به آنها بیاعتماد باشند. آیا مشکل نظارتی است؟ چطور باید این بیاعتمادی را نسبت به مدیران فوتبال از بین برد؟
ما باید در انتخاب مدیران خود، پارامترها و شاخصهایی را تعریف کنیم. اگر قرار است بنده مدیرعامل یک باشگاه شوم، باید چه پارامترهایی داشته باشم. آیا تنها فوتبالی بودن، مدیریت بلد بودن یا سواد مالی کافی است؟ ما باید تکلیف این را مشخص کنیم. مهمترین شاخص اما این است که بهلحاظ مالی سلامت لازم را دارد یا نه؟ در دنیا مدیران براساس پارامترها و آزمونها انتخاب میشوند؛ کاری که قرار بود قربانزاده در استقلال و پرسپولیس انجام دهد. چندین پارامتر از جمله سوابق، سواد و... را ملاک قرار داد. شروعش هم خوب بود ولی رفتهرفته... من در تیمهای پایه پرسپولیس بازی کرده بودم و در استقلال خوزستان رئیس هیأت مدیره بودم. در مسائل مالی هم تجربه زیادی داشتم. بنده به این دلیل انتخاب شدم.
خب این پارامترها در باشگاهی مثل استقلال چرا نباید رعایت شود؟
موضوع اصلی این است. کسی که مدیرعامل استقلال میشود، باید سوابق لازم را داشته باشد، علم مدیریت داشته باشد و بتواند رفتار سازمانی و چارت سازمانی را پیاده کند. همچنین باید صف و ستاد را تشخیص دهد. آیا قرار است در کار هم دخالت کنند؟ منظورم دقیقا کار اجرایی و فنی است. سرمربی چه وظایفی دارد و من که عضو هیأت مدیره هستم چه وظایفی؟ آیا قرار است سرمربی بازیکن را معرفی و کمیته فنی بحث کند و بعد هیأت مدیره مصوب کند که جذب شود؟ اینها میشود فیلترها و مراتبی که باعث میشود مدیریت چارچوب پیدا کند ولی متأسفانه میبینیم الان اصلا قواعد رعایت نمیشود. نمونهاش انتخاب آقای فرشید سمیعی بهعنوان مدیرعامل استقلال. ایشان سه سال معاون حقوقی استقلال بودند. چه اتفاقاتی در این باشگاه افتاد؟ میبینید در فرآیندی دوباره ایشان انتخاب میشوند!
معیارهای انتخاب چیست؟
سؤال من هم همین است. آدمها را بر چه اساسی انتخاب میکنند؟ چه چیزی در وجود آنها دیدهاند؟ عملکرد درخشان، علم مدیریت، چه دیدند که مثلا ایشان را مدیرعامل کردند؟
روزی که وارد استقلال شدید چه چیزهایی دیدید که باعث تعجبتان شد.
سال ۱۴۰۲ که وارد باشگاه استقلال شدم، حجت کریمی مدیرعامل بود ولی قبل از او بیشتر سهم مدیریت متعلق به آقایان آجرلو و فتحاللهزاده بود. در آن زمان ۳۰۰درصد افزایش سقف بودجه داشتیم! وقتی تیم فرهاد مجیدی قهرمان شد، هزینه تیم ما ۱۸۰میلیارد بود. سال بعد اما در دوره مدیریت آقای آجرلو قراردادها تا ۴۸۰میلیارد افزایش پیدا میکند. بازیکنی که همان سال دو ساله داشته قراردادش فسخ و قرارداد جدیدش با مبلغ بیشتر بسته میشود! بازیکنی که ۲ میلیارد قرارداد داشته، قرارداد جدید را با ۸ میلیارد بسته! قراردادها کجا بسته شد؟ یا در هتل یا در میدان عطار (منظور دفتر سمیعی است). یک افزایش ۳۰۰ درصدی در قراردادها ایجاد شد. در آن فصل هزینه خشکشویی ما چیزی حدود ۴ میلیارد بود! هر پرس غذا در آن سال چندصد هزارتومان میشد. هزینههای باشگاه ۴۰۰ درصد افزایش داشت.
بهنظر شما خود آجرلو از این اتفاقات مطلع بود؟
نمیدانم در جریان اتفاقات مالی باشگاه بود یا خیر. هیچوقت فرصت نشد با آجرلو صحبت کنیم یا جلسه داشته باشیم ولی در آن زمان همه چیز برای ما عجیب بود.
چه موارد عجیب دیگری در سالهای گذشته در استقلال دیدید؟
مثلا در بخش مالی ما دستگاه پوز ( pos) داشتیم به نام یک شخص! اصلا چنین چیزی غیرممکن است. یا مثلا رنو کپچر باشگاه را فروخته بودند به فردی عادی بعد گفته بودند برای سند زدن باید ۵۰ میلیون شیرینی بدهی! زمانی که وارد باشگاه شدم، همه این افراد را از بخش مالی اخراج کردم. یکی از موارد بسیار عجیب برای من هزینه تودیع سند مرغوبکار بود. هزینه کارمزد آن در دفترخانهای در رسالت شده بود یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان! خودم فرستادم از دفترخانه استعلام گرفتند و دیدیم هزینه نهایتا میشده ۴۵۰ میلیون تومان! نزدیک به ۸۰۰ میلیون اختلاف در سال ۱۴۰۱. خیلی جای سؤال داشت. بعد در فاکتور نوشته بودند هزینه کارمزد همراه شیرینی! مگر نرخ شیرینی شما چقدر است؟!
درباره سایر هزینهها از جمله هزینههای تیم هم بحثی بود؟
بله، مثلا در بحث بلیت هواپیما. تمام بلیتها از یک شهر خاص صادر میشد؛ حتی پروازهای خارجی! بعضی فاکتورها اصلا قابل ردیابی نبود که بخواهیم کشف قیمت کنیم. در این قضیه متوجه شدیم بعضی زیردستها کارهایی میکردند که مدیریت متوجه نشود. در یک مورد دیگر قراردادی بسته بودند برای مجموعه ورزشی مرغوبکار که این مجموعه ۱۰ سال در اختیار شما، به شرط اینکه ۱۱ میلیارد خرج مرمت آن کنید. من در حوزه مهندسی و ساختمان تخصص زیادی ندارم ولی اولین بار که از مجموعه مرغوبکار بازدید کردم مطمئن شدم یکسوم این مبلغ هم هزینه نشده! بعد تلاش کردم فاکتور هزینهها را برای باشگاه بگیرم ولی تلاشم جواب نداد.
شما زمان حضور آقای سمیعی در استقلال، با ایشان چالش داشتید؟
اولین چالش من این بود که مگر شما معاون حقوقی باشگاه نبودید؟ چطور این اتفاقات افتاد که ایشان گفتند در جریان نبودم. اینکه شما بهعنوان معاون حقوقی بگویید در جریان نبودید که بدتر است. مثل این است که من بگویم در جریان مسائل مالی نبودم. مگر میشود شما در جریان نباشید؟ مثلا یک مورد مشاوره خیلی عجیب بیمه در استقلال داشتیم که ۴۰۰ میلیون قرارداد بسته بود. یک روز آمد و گفت پولم را بدهید. گفتم شما چهکاره هستید که گفتند من مشاور بیمه هستم. دیدم بله، قرارداد بسته شده و هیأت مدیره هم امضا کرده. استعلام گرفتم دیدم هیچ اقدام عملی در باشگاه نشده. نصف بیشتر پول را هم داده بودند. گفتم ما روی مستندات پول میدهیم. حتی گفتم این قرارداد را به سازمان بازرسی میدهم که آن آقای مشاور رفت و دیگر نیامد! در یکی از سفرهای ترکیه تیم هم اعلام شده بود تنخواه ۱۱میلیارد هزینه شده ولی فاکتوری نبود و یکی از معاونین مالی هم با خانوادهاش در همان اردو بود. به حراست نامه زدم که فاکتورها در اختیارمان نیست تا در جریان باشند. بعضی وقتها هم اصلا اصل فاکتورها نبود و یکسری اسناد کپی داشتیم که اصلا نمیشد ادعای حقوقی روی آن داشت. مثلا با یکسری پولها برای باشگاه دلار و سکه میخریدند که اصلا قابل ردیابی نیست. اینکه دلار یا سکه را چند خریدهاند. وقتی همه چیز بدون سند باشد، میتوانید هزارجور سندسازی کنید. پولهای زیادی در این فوتبال گم میشود و این یک بحث کلی است که میتواند شامل مدیریت و باشگاههای دیگر هم شود. بنابراین به اعتقاد من آدمهای مالی در باشگاه باید سالم باشند؛ همینطور مدیران که نقش پررنگتری دارند. نمیتوانستم روی موج مدیران قبلی استقلال حرکت کنم و بگویم همه چیز گل و بلبل است و اینکار را هم نکردم و در عوض آنها تا توانستند علیه من دروغ بافتند که خانی پرسپولیسی است و اطلاعات باشگاه را به بیرون داده است. تا زمانی که جلوی این افراد گرفته نشود، اصلاحی در فوتبال صورت نمیگیرد. با شعار نمیشود کار را جلو برد. چرا باشگاههای حوزه خلیجفارس پیشرفت میکنند و باشگاههای ما پسرفت؟ چون استانداردها را پیاده میکنند و آدمهای سلامتی در فوتبال دارند.
دوستی حرف قشنگی میزد که اگر همان پول کشورهای عربی را به بعضی مدیران فوتبال ما بدهید، اتفاقی نمیافتد و فقط جیب عدهای پر میشود.
چه حرف قشنگی. مگر همین امسال در بعضی باشگاههای ما کم خرج شد؟ هزاران هزار میلیارد تومان. ما نادرست کار میکنیم. من که مدیرعامل هستم اگر چارچوب قانونی را رعایت نکنم چه توقعی از پاییندستی است؟ اگر در جذب بازیکن دخالت کنم، دلالی کنم یا خدای نکرده دست به فساد بزنم، چطور میتوانم مربی یا بازیکن را بهخاطر اشتباهاتشان جریمه کنم؟ مثلا یک مورد عجیب دیگری که در استقلال داشتیم پاداش گرفتن اعضای هیأت مدیره بود. اصلا قانونی نبود. با اینکه خودم عضو هیأت مدیره شدم، به این مورد ایراد گرفتم. خب وقتی شما این پول را میگیرید زیر دین مدیرعامل هستید و دیگر نمیتوانید حرف بزنید. اصطلاحا میشود خریدن آدم! وقتی شما را به مسافرت خارج میبرند دیگر نمیتوانید از مدیر انتقاد کنید در حالی که طبق قانون مدیرعامل باید از هیأت مدیره تبعیت کند. البته دوستانی هستند که من اصلا شک دارم حقوقدان باشند میگویند خیر، هیأت مدیره تابع مدیرعامل است. دیدم حتی این را در مصاحبهای گفته بودند.
چالشهای اصلی شما در فصل قبل از کی شروع شد؟
بر سر قرارداد کاسکو. با شرکتی که تازه تأسیس شده بود، به ازای هر بازی ۶ میلیارد قرارداد اسپانسری بستند. دو چکی که گرفته بودند برگشت خورد و آخرش نفهمیدیم چه اتفاقی افتاد. بنده باید قرارداد را امضا میکردم ولی سمیعی امضا کرد. برای چهار مسابقه باید ۲۴ میلیارد میگرفتیم و آخرش دیدم دو چک ۱۲ و ۸ میلیاردی آمده درحالیکه توافق کرده بودند نصف پول را نقد بگیرند. استعلام کردم دیدم اصلا در حساب آن شرکت تازه تأسیس پول نیست. گفتم کار غیرقانونی کردید. پول کجاست؟ گفتند میآید. صبر کن! در این بین بعد از برکناری خطیر ، رفتار سمیعی عجیب بود که درباره قرارداد کاسکو، موسوی، رایتل و هر چیز دیگری میپرسیدند میگفت من خبر ندارم. چطور آقای سمیعی حتی از قرارداد بازیکنان بوسنیایی استقلال خبر نداشته؟!
موردی بود که سازمانها یا شرکتها بخواهند به استقلال کمک کنند؟
بله، یک روز صبح فردی زنگ زد و گفت من از طرف فلان شرکت ۲۰هزار دلار برای کمک آوردهام. منتظر ماند تا رسیدم. رسید دادم و در مالی سند زدم که به صندوق ارزی برود و بعد چنج کنیم که به آقای سامره تنخواه بدهیم. خیلی هزینه پول و غذا و آب و دارو میشد. از مدیریت زنگ زدند که پول را بفرست بالا! گفتم یعنی چه؟ گفت میخواهیم زیرمیزی به بازیکنان بدهیم تا از سقف بالا نزنیم. گفتم اشکالی ندارد. بازیکن را بفرستید من خودم رسید بگیرم و پول را بدهم که قاطی کردند که اینجوری نمیشود کار کرد! یک دعوایی آنجا داشتیم. بعد مورد دیگری اتفاق افتاد که چندین هزار درهم به باشگاه دادند. به فردی که پول را گرفته بود گفتم درهمها کجاست؟ گفت چنج کردیم و خرج شد! به او گفتم شما بیخود کردی! تا فردا پول را نیاوری گزارش میکنم که دیدم صبح پول را آورد. سر همین چیزها مشکلات ما شروع شد. در قضیه جذب بازیکن رفتند یک هلندی را آورند یا منتظر محمد عراقی را. گفتند نکونام میخواهد ولی من با خود آقا جواد حرف زدم و دیدم جفت بازیکنها را نمیخواهد. کلی هزینه هتل و اقامت آنها شد که همه را از جیب باشگاه دادیم. موارد عجیب دیگری هم داشتیم. مثلا آریا برزگر یا سینا سعیدی را دادیم نساجی و شمسآذر اما یک ریال هم به باشگاه نیامد. بعد برایم علامت سؤال بود که چطور ما گودرزی را از شمس آذر میخواهیم ولی گفتهاند ۸ میلیارد بدهید. مورد طلبمان از الوصل هم هنوز معماست. ۶۳ هزار دلار از آنها میخواستیم. جلسهای بود و به من گفتند پول را یکی از مربیان سابق گرفته.
منظورتان فرهاد مجیدی است؟
بله، گفتند پول را مجیدی از الوصل گرفته. گفتم مگر میشود پول استقلال را یکی دیگر بگیرد؟ حتما نامهای چیزی از باشگاه داشته. معتقدم آن زمان به مجیدی اتهام زدند. متأسفانه نشد با او هم حرف بزنیم که ببینیم ماجرا صحت دارد یا نه.
بعد از برکناری خطیر، سمیعی آمد ولی استقلال در فصل گذشته مشکلات زیادی داشت.
وقتی سمیعی آمد من مصاحبه کردم و گفتم استقلال موفق نمیشود. پیشبینیام درست بود. امسال استقلال چند مربی عوض کرد؟ شما ببینید هلدینگ خلیجفارس چه فشاری متحمل شد با اینکه هزینه کرد؟ بهنظر من اولین چیزی که هلدینگ باید به آن توجه کند، انتخاب مدیران سالم است.
حالا با مجتبی جباری کمی اوضاع آرامتر و تیم هم قهرمان جام حذفی شده است.
ابتدا باید قهرمانی استقلال تبریک بگویم. ببینید مدیریت باید شجاعت داشته باشد. مگر روزی که امیر قلعهنویی به استقلال آمد، سابقه زیادی در قهرمانی داشت؟ چرا وقتی امسال نوازی و سهراب بختیاریزاده میتوانستند کار درست انجام دهند، مربی استقلال خوزستان جای آنها آمد؟ رسم بود ما مربی به آنها میدادیم، نه آنها به ما. بوژوویچ چه عملکرد مثبتی داشت که به استقلال آمد؟ چه کسی ایشان را آورد؟ چطور پای پرواز، سرمربی استقلال شد؟ این اتاق فکری که چنین انتخابی کرده باید مشخص شود. یک نکته دیگر هم بگویم. الان متأسفانه در خرید مربی وبازیکن خارجی فساداتفاق میافتد.اگردیدید هر مدیری مدام گفت خارجی خارجی بدانید یک سودی برایش دارد.همین الان استقلال بهخاطر بوژوویچ باید ۴۰۰-۳۰۰ هزار دلار ضرر بدهدکه واقعا زیاد است. درحالی که باجسارت مدیریتی میشدهمان سهراب و نوازی را حفظ کرد.الان هم وقت حمایت از جباری است. البته من شنیدهام بعضیها دارند تلاش میکنند به استقلال برگردند وبهویژه در فضای مجازی فشار میآورند. مدام هم میگویند ما پول به استقلال آوردیم. مگر استقلال الان به پول نیاز دارد؟ هلدینگ هزینهاش را میدهد و فقط نیاز به انتخاب آدمهای درست دارد. همین الان استقلال بایدیک هیأت مدیره قوی داشته باشد، افرادی که کمک حال مدیرعامل باشند.
دورهای میگفتند شما پرسپولیسی هستید و اطلاعات استقلال را به رقیب دادهاید.
چون من به تخلفات اعتراض میکردم این شایعات را ساختند.
البته همانطور که گفتید در پرسپولیس هم بازی کردید.
مگر روزبه چشمی در تیمهای پایه پرسپولیس بازی نکرد؟ چه ربطی دارد؟
سؤال آخر درباره آینده استقلال است...
من فقط یک توصیه به هلدینگ خلیجفارس دارم و آن انتخاب آدمهای سالم است. کسانی را بیاورند که استقلال را سکوی پرتاب خودشان نبینند که مثلا دنبال شورای شهر باشند. استقلال در بعد فنی نیاز به یک کمیته فنی خوب دارد که سهمخواه نباشد. هزینهها باید درست انجام شد. استقلال به آدمهای دلسوز و شجاع نیاز دارد.