پیش خودم می‌گفتم قبرت در قطعه نام‌آوران آماده است!

«مادربزرگم به رحمت خدا رفت.رفتیم بهشت‌زهرا.یکی دو قطعه بالاتر داشتند فوتی‌های کرونایی را دفن می‌کردند.پس از آن هم چند جلسه تمرین رفتم و آمدم که دیگر یک شب افتادم.به شدت عرق می‌کردم و به شدت تب داشتم.بدون تعارف داشتم می‌مردم.»

از آن روز برای ما تعریف کن.

خیلی مراقب خودم هستم و پس از هشدارهایی هم که دادند سعی کردم نکات لازم را رعایت کنم. واقعا کسی نمی‌تواند در این دنیا درباره چیزی ادعا کند.به قول خیلی از مردم من که ورزشکار بودم کرونا گرفتم حالا شما فکر کنید کسانی که خدای ناکرده مریض هستند یا مشکلات دیگری دارند چه اتفاقی برای‌شان خواهد افتاد.خب مادربزرگ من قبل از عید به رحمت خدا رفت و ما رفتیم بهشت‌زهرا.بعد از آن هم من تمریناتم را ادامه می‌دادم.یک روز یکی از دوستان شما تماس گرفت و داشتم حرف می‌زدم که به سرفه افتادم.از چند روز قبلش هم تب کرده بودم و بیش از اندازه عرق می‌کردم.هیچی دیگر،خبر پیچید و بچه‌های فدراسیون پزشکی زنگ زدند و رفتم یک سری آزمایش دادم که متوجه شدم کرونا گرفته‌ام.واقعا می‌گویم که روزهای سختی را سپری کردم.

واکنش مربی ، دوستان و رقبایت به کرونا گرفتن تو چه بود؟

خیلی‌ها در آن مدت پیگیر حال من بودند. خیلی از دوستان ، وزیر ،وزرا، مربی‌ام مک ، حتی ورزشکاران خارجی و رقبایم مثل هارتینگ و مسوولان فدراسیون جهانی دوومیدانی؛ همه پیغام می‌دادند که تو قوی‌تر از کرونایی و خیلی زود برمی‌گردی .همه نگران بودند حتی چینی‌ها که با مک کار می‌کردند.البته خیلی خوب هم خودم را جمع و جور کردم ، البته پدر و مادرم را هم.

پدرت هم کرونا گرفته بود .درست است‌؟تو به پدرت این ماجرا را گفتی؟

پدرم خیلی ترسیده بود و برای این‌که به پدرم بگویم کرونا گرفته، گفتم همه کرونا می‌گیریم و یک تعدادی هم می‌روند. دیر یا زود همه ما می‌رویم ، هرچند قطعا همه ما طاقت می‌آوریم . اما این قضیه هست و به پدرم گفتم تست تو هم مثبت است.

واکنشش چه بود؟

اول ترسیده بود اما رفته رفته با ماجرا کنار آمد.الان هم خدا را شکر حالش خوب است.

توصیه‌ای به مردم از آن روزهای سخت داری؟

قوی باشید و فقط ترس به دلتان راه ندهید.می‌دانم شرایط سخت است و می‌دانم نفس آدم را می‌برد ،اما ما از کرونا قوی‌تر هستیم. می‌توانیم شکستش بدهیم.من شعار نمی‌دهم اما واقعا مرگ را جلوی چشمانم دیدم.یک شب که دیگر آنقدر سرفه کردم پیش خودم گفتم احسان؟یعنی تمام شد؟مدام به خودم می‌گفتم که تو را می‌برند و در قطعه نام‌آوران دفن می‌کنند!می‌گفتم تمام کنی جایت آنجاست. به مردم می‌گویم که فقط روحیه خودشان را از دست ندهند.

تمریناتت را از کی قرار است شروع کنی؟

تمریناتم را رفته رفته شروع کرده‌ام.به صورت خیلی سبک.البته نه تمرین پرتاب دیسک.کمی راه می‌روم، دوچرخه می‌زنم تا بتوانم بدنم را با شرایط وفق بدهم.هنوز هم وقتی دمای بدنم بالا می‌رود یا کمی تمرین می‌کنم نفس‌هایم تند می‌شود.باید بدن خودم را آماده کنم تا بتوانم خیلی جدی خودم را برای المپیک آماده کنم.

حرفی هست که بخواهی بزنی؟

خدا یک بار دیگر من را کمک کرد و قدردان او هستم.مردم هم حسابی مراقب خودشان باشند.ورزشکاران هم تمرینات‌شان را ادامه بدهند.در خیلی از رشته‌ها هنوز سهمیه نگرفته‌ایم.امیدوارم شرایط طوری رقم بخورد که با ریشه کن شدن کرونا همه چیز به روزهای عادی برگردد و بتوانیم با حضور در المپیک روزهای خوبی را رقم بزنیم.

مازیار فیروزی - ورزش / روزنامه جام جم