‌باور قدرتمند مردم

اصلا اتلاف وقت یک خواننده روزنامه که ضرب در تعداد خواننده‌ها می‌شود حق الناس در واحد دقیقه یقه‌ام را می‌گیرد، هیچ؛ جواب درخت‌هایی که نفس‌شان قطع شد تا کاغذ شود و برود زیر دستگاه چاپ و حرف‌های من را سیاهه کند را چه می‌دهم؟ اصلا همیشه از حرف زدن در یک رسانه‌ عمومی که مردم پولش را می‌دهند می‌ترسیدم.
کد خبر: ۱۲۳۳۷۷۹

می‌ترسیدم که مثل تحلیلگرهای تلویزیونی باشم که از خانه‌شان با فلان برنامه تلویزیون تماس تصویری برقرار می‌کنند و فقط سر و سینه‌‌شان معلوم است و کتابخانه‌ پشت سرشان. مخاطب فقط کت و پیراهن اتوکشیده‌شان را می‌بیند، نه شلوارک کشی گلداری که به پا دارند. برای همین هم همیشه دوست داشتم با کسانی که می‌خوانندم دور میز کنار خیابان یک قهوه‌خانه از داستان‌های دنیا حرف بزنیم. از قصه‌های واقعی حرف بزنیم و فقط حرف بزنیم. نه موضعگیری کنیم و نه یارکشی. این بار هم فقط نشسته‌ایم دور میز گرد چوبی یک قهوه‌خانه‌ عربی در بیروت و می‌خواهیم وضعیت اخیر لبنان و اعتراضاتی را که به خیابان‌ها کشیده شده بهانه کنیم و درباره‌ داستان‌های واقعی دنیا حرف بزنیم. قصه‌ اول را از آنجا برایتان بگویم که سال ۱۳۴۹ شهرهای جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی بمباران شده بود و سقف خانه‌های مردم شده بود آسمان. مردم جنوب باور داشتند از موشک‌ها ضعیف‌ترند و تنها چاره این است که بنشینند روی خرابه‌های آشپزخانه‌شان و صبحانه بخورند. دولت حساب و کتاب می‌کرد و می‌دید به نفعش نیست که به داد مردم جنوب برسد و به وضعشان رسیدگی نمی‌کرد. سید موسی صدر، دست مرد و زن‌هایی که روی خرابه‌های آشپزخانه صبحانه می‌خوردند، همان دست‌هایی که به جایی بند نبود را گرفت و به اعتصاب دعوت کرد. اعتصابی بی سابقه که نتیجه داد و دولت نه تنها پیگیر امور شد، بلکه بازسازی خانه‌های جنوب را هم به عهده گرفت. کم کم مردم که دستشان در دست‌های آقا موسی بود باور کردند از دولت قوی‌ترند و بعدش خاک لباس‌هایشان را تکاندند و دست به زانو زدند و بلند شدند و باور کردند از موشک‌های صهیونیستی هم قوی‌ترند و این باور بود که چند وقت بعد نگذاشت رد زنجیر تانک‌های صهیونیستی بر خیابان‌های بیروت بیفتد. مردمی که برای حرف‌های خود، خواه حق باشد یا ناحق، انتقاد و اعتراض می‌کنند به قدرت‌شان باور دارند. این باور همانی است که اگر بخوابد، مثل چند صد سال حکومت پادشاهی ایران، مردم می‌شوند وجودی ضعیف که اگر خانه‌شان خراب شود صبحانه‌ را بر خرابه‌ها می‌خورند و جرأت انتقاد و اعتراض به حاکمان و مسؤولان را ندارند. آن وقت باید عصای کسی مثل سید روح‌ا...خمینی به کمر این باور بخورد و از خوابی چند صد ساله بیدارش کند. شاید امروز جوان‌های معترض در خیابان‌های لبنان نام سید موسی صدر را به خاطر یا اصلا اعتقادی به حرف‌هایش نداشته باشند. اما نمی‌دانند همین باوری که آنها را حالا به خیابان کشیده نتیجه‌ حضور امثال اوست. مثل خیلی از جوان‌های معترض به مسؤولان و دولتمردان در ایران که شاید نام سید روح ا... خمینی را به خاطر نیاورند.

علیرضا رأفتی

نویسنده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها