آیا راه‌حل مقابله با حاشیه شهر، برخورد قهری است؟

متن، زمینه‌ساز حاشیه

1. دکتر علی ربیعی، کمتر از چهار ماه بعد از برکناری از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به شبگردی در محله هرندی و دره فرحزاد رفته است. حضور در محلات حاشیه‌نشین از سوی مسؤولان، اتفاق تازه‌ای نیست. حتی بسیاری از سیاستمداران سعی می‌کنند با حضور در این محلات به دید عینی‌تری از وضعیت حاشیه‌نشینان و آسیب‌های آنها دست پیدا کنند. به عنوان مثال، بارها شهردار اسبق تهران (قالیباف) در لباس مبدل به دره‌ فرحزاد و میان معتادان و کارتن‌خواب‌ها رفته است و پای خیلی از مسؤولان و حتی اهالی رسانه را نیز به آنجا کشانده است. این که علی ربیعی بعد از اتمام مسوولیت رسمی خود به چنین کاری اقدام کرده در نوع خود جالب است. ربیعی قصد داشته این بار نه در قامت یک مسوول و وزیر بلکه به عنوان یک کارشناس، دیدی صحیح نسبت به مسائل حاشیه پیدا کند و کوشیده است نتیجه‌ این شبگردی و ترکیب آن با دانسته‌های خود را در یادداشتی با عنوان «حاشیه علیه متن» که یکشنبه 11 آذر در روزنامه اعتماد منتشر شد، ارائه کند.
کد خبر: ۱۱۹۱۸۳۵

2. مساله‌ حاشیه‌نشینی و مسائل حاشیه‌نشینان، پیچیده‌تر از آن است که با یک شبگردی یا یک روز بازدید درک شود. این مواجهه‌ مسوولان با حاشیه‌نشینی معمولا دو کارکرد دارد. گاهی با رودررو شدن با مردمان آسیب‌دیده‌ این محلات، حس همدردی در بازدیدکننده ایجاد می‌شود و او را بر آن می‌دارد تا برای کاهش این آلام و آسیب‌ها اقدامی کرده و از حاشیه‌نشین‌ها حمایت کند. گاهی نیز مشاهده‌ آسیب‌های عریانی چون کارتن‌خوابی، مصرف علنی مواد مخدر و فحشا درکوی و برزن، موجب ایجاد هراس در ناظر می‌شود. امکان وقوع چنین اتفاقی در بازدید شبانه از محلاتی مثل دره‌ فرحزاد یا هرندی که شب‌های بسیار هولناکی دارند به مراتب بیشتر است. در چنین حالتی، مقام مسوول حاشیه را خطری می‌بیند که باید با آن مقابله و از دیگر نقاط شهر در برابر آن دفاع کرد. در یادداشت دکتر ربیعی، هر دو رویکرد حمایتی و دفاعی مشاهده می‌شود، اما هم در تیتر و هم در متن، غلبه با رویکرد دفاعی است. در تیتر، حاشیه علیه متن قرار گرفته و در متن نسبت به خطر «جنگ حاشیه علیه متن» و «گسترش آسیب‌ها به دیگر نقاط شهر» هشدار داده شده است.
3. از برجسته‌ترین تجربیات تاریخی ما در مواجهه‌ تهدیدنگر و دفاعی با حاشیه، ماجرای «قلعه‌ شهرنو بازمانده از دوران پهلوی و قضیه‌ «جزیره» در دهه‌ 70 است. در هر دوی این موارد با محصور کردن این محلات حاشیه‌نشین و سپس پاکسازی آنها طی عملیات‌ پلیسی، کوشیده شد با انتشار آسیب‌های این محلات مانند فحشا و تجارت مواد مخدر مقابله شود. چندی پس از تخریب محله بدنام در سال 1367، محله غربت یا جزیره در منطقه‌ خاک‌سفید سر برآورد. بعد از محصور شدن جزیره سپس پاکسازی آن طی عملیاتی از سوی نیروی انتظامی در اسفند 79 نیز آسیب‌های این منطقه از بین نرفت. تن‌فروشان به دیگر محلات نقل مکان کردند و پس از گذشت مدتی، تجارت موادمخدر بار دیگر در خاک‌سفید، خود را بازسازی کرد.
4. این تجربیات نشان می‌دهد مقابله‌ دفاعی با حاشیه به قصد محافظت از دیگر نقاط شهر کارساز نیست. حاشیه بیش از آن که خاستگاه آسیب رساندن به دیگر شهروندان باشد، مامن آسیب‌دیدگان است و پیش از این که مهد بزهکاری باشد، کانون بزه‌دیدگی است. اشتباه‌ترین رویکرد ممکن در مواجهه با پدیده‌ وسیع و رو به گسترش حاشیه‌نشینی، دشمن‌انگاری و بیگانه فرض کردن حاشیه‌نشینان و ترسیم آنها به عنوان یک خطر و آسیب بالقوه برای دیگر شهروندان است. حاشیه‌نشینی آسیب است، اما حاشیه‌نشینان نه. آنها انسان‌هایی هستند با تمام حقوق یک انسان. این رویکرد حق‌مدار باید تقویت شود. باید سوی حاشیه‌نشین‌ها رفت، نه فقط در شبگردی‌ها بلکه هر روز باید پیش‌شان رفت. حاشیه‌نشینی را اصلا همین دور ماندن از دیگر نقاط شهر و ادغام نشدن در نظام شهرنشینی شکل می‌دهد. اگر قرار باشد باقی شهر را از حاشیه و گسترش آسیب‌هایش بترسانیم، اگر بگوییم «حاشیه علیه متن» برخاسته، حاشیه‌نشینی هیچ وقت حل نمی‌شود.
5. انصاف هم باید داشت. درست است که متن‌نشینان حق زندگی سالم دارند و آسیب‌های حاشیه نباید آنان را از این حق محروم کند اما این واقعیت را نیز نمی‌توان کتمان کرد که متن بیشتر علیه حاشیه برخاسته است تا حاشیه علیه متن. حاشیه‌نشینان میلیونی امروز نتیجه‌‌ سیاست‌های اشتباه مرکز‌ند. گیر کردن حقوق حاشیه‌نشین‌ها در گلوی متن‌نشینان باعث حال نزار امروزشان شده است. حاشیه‌نشین، نیروی کار ارزان و کم‌مصرفی است که اجازه می‌دهد چرخ زندگی گران ما بچرخد. حاشیه‌نشین بیرون مانده از نظام اقتصادی شهر که به هرکاری رضایت می‌دهد، پیاده می‌چرخد و زباله‌های متن‌نشین‌ها را از درون سطل‌های زباله تفکیک می‌کند و کودکانش را سر کار می‌فرستد تا چرخ اقتصاد معیوب شهر بچرخد، علیه ما برنخاسته است. متن‌نشینان بیشتر علیه او بوده‌اند.
امروز اگر متن می‌خواهد علاج و چاره‌ حاشیه‌نشینان را کند، بداند حاشیه‌نشینی باید از بین برود، نه به این خاطر که خطری است برای متن‌نشینان، بلکه به این دلیل که حق انسان‌ها حاشیه‌نشینی نیست. در غیر این صورت بیم آن می‌رود که بکوشد با محصور و منکوب کردن حاشیه‌نشینان، خیال خودش را آسوده کند. راه حلی که ثابت شده اثربخش نیست. اگر قرار بر متمرکز کردن حاشیه‌نشینان باشد نیز باید به منظور تسهیل مداخله‌ اجتماعی و مددکاری میان آنها چنین رویکردی اتخاذ شود، نه برای منزوی و محصور کردن آنان.
در یادداشت دکتر ربیعی، بارقه‌هایی از این راهکار - آموزش، تامین بهداشت و امنیت و مددکاری کودکان حاشیه‌نشین- مشاهده می‌شود، ولی بیم آن می‌رود این مسائل در سایه‌ تیتر درشت «حاشیه علیه متن» و وحشت جنگ حاشیه‌نشینان علیه متن‌نشینان و انتشار آسیب‌های‌شان به دیگر نقاط شهر دیده نشود. حتی ممکن است در سایه‌ این نگاه، همان اقدامات حمایتی نیز نه به عنوان حق حاشیه‌نشین‌ها، بلکه به عنوان ابزاری برای خنثی‌سازی خطر آنها دیده شود و مورد استفاده قرار گیرد.
حاشیه‌نشین‌ها را نباید لولوی مخوف شهر ترسیم کرد. باید نشان داد مستضعفانی هستند محروم از حقوقشان و باید حقشان را اقامه و تامین کرد، نه این‌که به جنگشان رفت.

رضا مشتاقی

روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها