فارغ از مباحث تخصصی چرایی تغییر این دیپلماسی-که جای این گزارش جمع و جور نیست-همین دیدگاه بهنوعی یک پشتوانه مردمی هم داشته است. به این معنا که برخلاف آنچه به نظر میرسیده عموم مردم هم پیرو این وضعیت علاقهمند به گسترش ارتباط ایران به کشورهای دیگر ازجمله کشورهای منطقه وکشورهای شرقی ومنتقد محدودسازی ارتباط با غرب بودهاند. این رویه وقتی مهم است که بدانیم ایران سالهاست مورد هجوم تحریمهای ظالمانه غرب است وغرب هم همواره از همین ابزار تحریمی خواسته نگاه و رویه خود را به نوع حکمرانی ایرانی تحمیل کند. سیاستمدارانی هم درگذشته در ایران برمسند کار بودهاند که بهنوعی معیشت جامعه ایرانی را به همین نوع ارتباط دیپلماتیک گره زده بودند. به این معنا که چنین باوری را در ذهن جامعه ایرانی دیکته کرده بودند که در صورت عدم ارتباط با غرب، معیشت ایرانیان به مخاطره میافتد اما حداقل تجربه چند سال گذشته نشان از خلاف بودن این باور دارد و نشانههای آشکار آن هم به چشم میآید. از سوی دیگر بخش مهمی از چالشهای سیاسی و اجتماعی ایران در سالهای اخیر مرتبط به مباحث سیاست خارجی و ارتباط با دیگر کشورها بوده است. یکی از مسائل مطرح شده در این خصوص نگاه جامعه نسبت به ارتباط با دیگر کشورها و جایگاه کشورهای مختلف در ذهنیت جامعه ایرانی است. نتایج پیمایش ارزشها ونگرشهای ایرانیان نشان میدهد حدود نیمی از پاسخگویان بهبود رابطه با کشورهای منطقه رامهمترین اولویت خود دانستهاند. درجایگاه بعدی کشورهای غربی و آمریکا قرار دارند که حدود ۳۵درصد پاسخگویان معتقد بودهاند ارتباط با آنها باید دراولویت ایران باشد.این نتایج میتواند میزان همراهی جامعه با اقدامات سیاستگذاران در حوزه سیاست خارجی را پیشبینی کند. همچنین میتوان نشان داد تمایل گروههای مختلف اجتماعی بیشتر به سوی کدامیک از کشورها بوده است.