نگاهی به سریال‌های رسانه ملی در فصلی که گذشت

شب‌های نجوا و دلدادگی در عمارت پاییز

پاییز به صورت سنتی فصل سریال دیدن و دور هم جمع شدن خانواده‌هاست. به دلیل تغییر فصل و کوتاه‌شدن طول روز اعضای خانواده فرصت بیشتری نسبت به بهار و تابستان دارند تا با تلویزیون همراه شوند.
کد خبر: ۱۱۷۹۶۴۳

مجموعه سیما هم بهواسطه همین فرصت طلایی همواره برنامهریزی متفاوتی برای این فصل انجام میدهد و برنامهسازان تلویزیونی نیز به فصلهای پاییز و زمستان برای پخش آثارشان به دلایل گفتهشده علاقه ویژهای دارند.

شبکههای یک، دو، سه و پنج تلویزیون همسو با ماموریت سازمانی خود و براساس تقسیمبندی کنداکتور برنامههای نمایشی سریالهایی را آماده پخش کردهاند که در گونههای مختلف تولید شده است. توجه ویژه به این نکته ضروری است که ابتدای فصل پاییزی که در آن به سر میبریم با چند مناسبت مهم همراه بوده است. هفته دفاع مقدس، بازگشایی مدارس و هفته نیروی انتظامی که هر سال و بهدلیل تقویم رسمی کشور ثابت هستند و ایام ماه محرم و اربعین حسینی که امسال با انتهای تابستان و آغاز پاییز همزمان بود. این نکته باعث شد برنامههای نمایشی تلویزیون براساس این مناسبتها تنظیم شود و البته نگاهی هم به فصل زمستان در این میان وجود داشته باشد.

تلویزیون امسال سریالهای مختلفی برای فصل پاییز تولید و آماده کرده که همگی به پخش رسیدهاند و در این میان برنامهریزی بر مبنای سریالهای بلندمدت و میانمدت استوار است. سریالهایی مانند بازی نقابها، دلدادگان و نجوا که تعدادشان بالای 40 قسمت است و آثاری مانند دختر گمشده، گروهان بلال، حوالی پاییز و زندگی از نو که تعدادشان بین ده تا 26 قسمت است و در تعاریف جدید سریالهای میانمدت محسوب میشوند. استثنایی هم در این میان وجود دارد که مربوط به سریال 36 قسمتی بانوی عمارت است. در این میان توجه به این نکته ضروری است که در تعاریف جدید سریالسازی دیگر سریالهای 13 یا 26 قسمتی سریال بلند محسوب نمیشوند. این نکته از این جهت حائز اهمیت است که بدانیم تا پیش از این و در دهههای گذشته سریالهای 13 قسمتی هم به علت پخش هفتگی در زمره آثار بلند طبقهبندی میشدند و تنها سریالهای طنز که عمدتا ساختار پلاتویی داشتند میتوانستند 90 قسمتی باشند اما در روزگار معاصر و به دلیل پخش پنج قسمت در یک هفته، دستهبندی آثار تلویزیونی از نظر مدت تغییر کرده و به همین دلیل اثری مانند دلدادگان با آن که در سه فصل ساخته میشود و فصل میانی آن به دوران انقلاب اختصاص دارد تعدادش به 60 قسمت میرسد که در نوع خود تجربهای متفاوت در سریالسازی تلویزیونی محسوب میشود. تجربهای که نشان میدهد ملودرامهای جدی تلویزیونی با بنمایههای تاریخی و سیاسی برخلاف تصور قبلی میتوانند به بالای 60 قسمت هم برسند و به نظر تجربه جدید سریالسازی در تلویزیون نشان داده اعداد 13، 26 و 52 و حتی زمان 45 تا 52 دقیقهای هر قسمت هم دیگر کاربردی نیست و میتوان به کلی آن را تغییر داد.در بررسی آثار پخششده یا در حال پخش فصل پاییز تلویزیون بدون هر گونه ارزشگذاری، این سریالها براساس شبکهای که از آن پخش شدهاند مورد بررسی و مرور کوتاه قرار میگیرند.

گروهان مردان نوجوان!

گروهان بلال ساخته عبدالرحمن شلیلیان پخششده از شبکه یک سیما داستان نوجوانهایی است که در دوران هشت ساله دفاع مقدس بخشی از واحد مهندسی رزمی بودهاند؛ نوجوانهایی که با یک ایده خلاقانه و براساس داستانی واقعی در یک گروهان جمع شده و همگی کار با لودر و ماشینهای سنگین را آموزش میبینند. اینها در حقیقت همان سنگرسازان بیسنگری هستند که فرماندهان جنگ بهدلیل سن کم با این روش سعی داشتند از جان آنها در روزهای آخر جنگ محافظت کنند. بچههایی که به سودای رفتن به خط مقدم به جبهه میآمدند و در اینجا آموزش میدیدند. گروهان بلال از جنس تجربههایی مانند بهترین تابستان من در دهه 70 است که در دوران خود بسیار مورد استقبال قرار گرفت. محمد حاتمی، مهرداد ضیایی، شهرام قائدی، امیررضا دلاوری، ارژنگ امیرفضلی، کاوه خداشناس و تعداد زیادی از بازیگران نوجوان، در این سریال حوزه دفاع مقدس ایفای نقش میکنند. البته ذکر این نکته ضروری است که ایدههایی از این دست که اتفاقا کم هم نیستند در سالهای اخیر بسیار مورد توجه فیلمسازان قرار گرفته است. نمونه مشخص آن فیلم سینمایی 23 نفر است که این روزها در حال تولید است و میتواند گوشههایی مهم از تاریخ هشت ساله جنگ تحمیلی و رشادتها و فداکاریهای بچههایی را به تصویر بکشد که با آن که به سن قانونی نرسیدهاند با دستکاری در شناسنامههایشان مظلومانهترین تقلب تاریخ را انجام میدهند تا نامشان در تاریخ این سرزمین باقیبماند. گروهان بلال گوشهای از این مظلومیت و شجاعت است که در ایام هفته دفاع مقدس از تلویزیون پخش و البته نقدهای متعددی نیز به آن وارد شد.

قابی از نجواهای عاشقانه

جلال و فروغ بهواسطه کار جلال در کتابفروشی پدر فروغ با هم آشنا میشوند. آشناییای که به یکرابطه عاشقانه منتهی میشود. جلال برخلاف فروغ به یک زندگی ساده و آرام قانع نیست و همین باعث اتفاقاتی میشود که دیگر این زن و شوهر عاشق در پایان داستان آدمهای ابتدای قصه نیستند. نجوا جدا از داستانش سعی میکند به یک ساختار متفاوت و هنری در سریالسازی تلویزیونی برسد. اتفاقی که آن را میتوان در میزانسنها و حرکات دوربین به وضوح مشاهده کرد و جنس دیالوگها هم با آنچه ما از یک سریال تلویزیونی ملودرام انتظار داریم به کلی متفاوت است. در نجوا بیش از آن که قصه و امتداد آن از اهمیت برخوردار باشد نقش شخصیتها در موقعیتهای مختلف و کنش آنها مهم است. اتفاقی که باعث میشود هر سکانس به مثابه یک داستان کوتاه برای خود جهان متفاوتی داشته باشد.

ابراهیم شیبانی به عنوان یک فیلمساز جوان در نجوا تجربههای تازهای از شیوههای روایت و بازی گرفتن از بازیگرانش ارائه میکند که البته شاید نتوان از آن به عنوان یک روش پرمخاطب در تلویزیون نام برد اما به نظر میرسد در درازمدت این گونه آثار میتوانند سطح سواد بصری و دراماتیک بیننده تلویزیونی را تغییر دهند.

مسعود کرامتی، احمد حامد، محمدعلی نجفی، پوریا رحیمی سام، سجاد افشاریان و الهام نامی در این سریال بازی میکنند. گروه بازیگرانی که از دو طیف جوان و باتجربه انتخاب شدهاند تا توازن اجرای نقش در این مجموعه حفظ شود. نجوا تجربهای متفاوت در سریالسازی تلویزیونی در سال 1397 است که به نظر میتواند هر ساله و به شکل موردی تکرار شود.

پس از سریال نجوا، این شبها مجموعه مینو با رویکرد انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به کارگردانی امیر پوروزیری در حال پخش است که بازیگرانی همچون عباس غزالی، سیاوش طهمورث، محمود پاک نیت و پروانه معصومی در آن ایفای نقش کردهاند.

دل را به دلدار بسپار

دلدادگان به نظر پرمخاطبترین و پر حاشیهترین مجموعه تلویزیونی پخش شده در فصل پاییز است. مجموعهای به کارگردانی منوچهر هادی در شبکه سه سیما که داستان جوانی انقلابی به نام مالک در روزهای پیش از انقلاب را روایت میکند که با یک توطئه دستگیر میشود. این دستگیری که با نامردی یکی از ماموران ساواک اتفاق میافتد، باعث میشود عشق مالک به او پشت کند و همین باعث کینهای جدی میشود. دلدادگان در سه فصل داستانش را روایت میکند. فصل اول دوران معاصر، فصل دوم روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و فصل سوم مجددا بازگشت به دوران معاصر که البته این بازگشت حالا برای مخاطب کاملا با شناخت نسبت به پیش داستان و گذشته آدمها رخ میدهد.

دلدادگان از مهمترین تجربههای تلویزیون در ساخت یک سریال 60 قسمتی است که به نوعی ساختار یک درام دوران را دارد. مجموعهای که علاوه بر حضور مسعود رایگان، مهرانه مهینترابی و پانتهآ بهرام، آرش مجیدی، لیندا کیانی، علیرضا استادی و شاهرخ استخری تعدادی بازیگر جوان به تلویزیون معرفی میکند. بازیگرانی که حالا میتوانند آرام آرام در سریالهای تلویزیونی حضور جدی داشته باشند تا حاشیههایی از جنس قسمت پایانی این مجموعه تکرار نشود.

دلدادگان یک درام با قصهای درگیرکننده و موقعیتهای هیجانانگیز است که همه عناصر یک سریال پر مخاطب تلویزیونی را دارد و از این نظر بهعنوان پربینندهترین مجموعه تلویزیونی فصل تابستان و پاییز میتوان از آن نام برد. مجموعهای که مجدد ضرورت ساخت یک شهرک تلویزیونی و سینمایی ویژه دوران انقلاب و وقایع سالهای ابتدایی دهه 60 را بیش از پیش نمایان میکند تا هربار آزمون و خطای ساخت دکور و بازسازی آن دوران در مجموعههای تلویزیونی تاریخی تکرار نشود.

همه چیز برای صحرا

مجموعه تلویزیون و سینما تا پیش از سریال بازی نقابها به کارگردانی سیروس حسنپور دوبار به منطقه ترکمن صحرا پرداخته است. نخست مجموعه آتش بدون دود ساخته زندهیاد نادر ابراهیمی در سالهای پیش از انقلاب و دوم دهه 60 و فیلم سینمایی شیلات به کارگردانی رضا میرلوحی و بازی زندهیاد داوود رشیدی در نقش خوجه ممد که هر دو اثر ماندگارند.

بازی نقابها در حقیقت مهمترین ورود به این منطقه در چهار دهه گذشته است و داستان دشمنی دو طایفه ترکمن، یکی در کار اسب و دیگری در کار گندم را روایت میکند که با یک ازدواج مصلحتی به صلح میانجامد. ازدواجی که ابتدا به ظاهر فقط برای مصالحه و پایان دشمنی اتفاق میافتد، اما در نهایت به عشقی زیبا منتهی میشود. عشقی که نشان میدهد سنتهای منطقه ترکمن صحرا بهرغم چیزی که جوانهای داستان فکر میکنند نهتنها بر پایه اجبار نیست بلکه میتواند باعث شکلگیری محبت و عشق جاودانه میان نسلهای بعد شود.

بازی نقابها یک ویژگی مشخص در آثار نمایشی تلویزیون در پاییز سال 1397 دارد. ابتدا تا انتهای این مجموعه به شکل کامل در منطقه ترکمن صحرا تصویربرداری شده و همراه مجموعه زندگی از نو، از معدود آثاری است که خارج از پایتخت تولید میشوند. کاری بسیار سخت که با بازیگرانی همانند آزیتا حاجیان، جعفر دهقان، رحیم نوروزی، مهرداد ضیایی، فرهاد بشارتی، لیلا برخورداری، صفا آقاجانی و مینا نوروزی اتفاق میافتد. بازی نقابها تجربه جدیدی در حوزه ساخت سریال درباره مناطق و قومیتهایی است که گاه با یک تصور اشتباه از قاب تلویزیون دور ماندهاند و باید به آنها پرداخته شود.

زندگی از نو آغاز میشود

زندگی از نو به کارگردانی علیمحمد قاسمی و تهیهکنندگی مهدی شفیعی در شبکه پنج مجموعهای ناتورالیستی با گرایش مشخص حفظ محیطزیست است. داستان یک زوج جوان که برای راهاندازی مجموعهای اقامتی در شهر تالش تلاش میکنند . عزمی جدی که با دشمنی عدهای گاه با دشواری همراه میشود، اما در نهایت زحمات این زن و شوهر جوان بهبار مینشیند.

استفاده کامل از ظرفیتهای طبیعی تالش و شمال کشور، توجه ویژه به فرهنگ عامه و فولکلور منطقه تالش و موسیقی تلفیقی این مجموعه از ویژگیهایی است که باعث میشود زندگی از نو از آثار مهم تلویزیون در پاییز باشد. رضا کیانیان، علیرضا خمسه، ستاره اسکندری، مینا جعفرزاده، کمند امیرسلیمانی، آرش مجیدی و مجید پتکی در کنار بازیگران جوانی همچون خیام وقار، ژیلا آل ارشاد و حدیث نیکرو در این مجموعه حضور دارند؛ مجموعهای که با توجه به رویکرد اقتصادی شبکه پنج به مقوله اقتصاد مقاومتی توجه ویژهای دارد و میتواند یکی از سریالهای مشخص تلویزیون در جهت تحقق شعار سال 97 باشد.

زندگی از نو همراه بازی نقابها همانطور که گفته شد با رویکردی متفاوت در حقیقت روایت خود را به منطقهای خارج از تهران میبرند. در هر دو سریال که در شمال کشور اتفاق میافتد ما با شمالی متفاوت با آنچه که در آثار توریستی میبینیم مواجه هستیم. در این مجموعه، قصهها بهصورت مجزا اتفاق میافتد، اما همه این خردهقصهها درباره تلاش آدمها برای ماندن در جایی است که به آن تعلق دارند و از این نظر میتوان زندگی از نو را یک مجموعه اقلیمگرایانه با توجه به ویژگیهای زیستی این منطقه دانست.

دختر، پدر و پلیس

«دختر گمشده» به کارگردانی احمد کاوری داستان دلاوریهای نیروی انتظامی است؛ پلیسی که برای پیدا کردن دختر یک فرد سیاسی شناختهشده جانش را فدا میکند و در این میان آسیبهای اجتماعی و تهدیداتی که میتواند نسل نوجوان و جوان ایرانی را تهدید کند به نمایش در میآید. دختر گمشده یک مینی سریال مناسبتی است که بازیگرانی همچون کوروش تهامی، هومن حاجیعبداللهی، ماهچهره خلیلی و هدایت هاشمی در آن حضور دارند. مجموعهای پلیسی که با توجه به جذابیتهای اینگونه سریالسازی میتوانست طولانیتر باشد و این نکته به هماهنگی های دائمی بین تلویزیون و مجموعه نیروی انتظامی نیاز دارد که تاکنون با اوج و فرودهایی همراه بوده است.

جنایتی که فراموش نمیشود

«حوالی پاییز» به کارگردانی حسین نمازی کاری از مرکز بسیج سازمان به عشق پسری ایرانی به دختری عربتبار میپردازد. عشقی که ابتدا آسان به نظر میآید اما در ادامه مشکلات بسیاری بر سر راه آنها قرار میگیرد. نکته مهم این اثر پرداختن به فاجعه منا و شهدای ایرانی این اتفاق تلخ است. اتفاقی که باعث میشود بیکفایتی سعودیها به تصویر کشیده شود و در این میان یکی از دو برادر داستان حوالی پاییز هم به شهادت میرسد.

حوالی پاییز بدون هرگونه پردهپوشی به داستان اعمال خرابکارانه حکومت عربستان سعودی در ایران و مسؤولیت مستقیم این کشور در حادثهای میپردازد که هنوز هم یاد آن کام مردم ایران را تلخ میکند. مجموعهای با بازی رویا تیموریان، حسین مهری و لیلا اوتادی که یک بازیگر عرب زبان به نام آن ماری سلامه هم در آن حضور دارد . حوالی پاییز مجموعهای است که در پاسخ به مطالبات مردم درباره فاجعه منا ساخته شده و از یکبرنامهریزی جدی در تلویزیون درباره ساخت آثاری با محوریت رخدادهای معاصر کشور نشان دارد.

عمارت تاریک

بانوی عمارت به کارگردانی عزیزا... حمیدنژاد مجموعهای تاریخی است که این شبها از شبکه سوم سیما در حال پخش است. داستان شازدهای قجری که تمام مشخصات و خصوصیات شازدههای بیلیاقت دوران قاجار را دارد. دورانی سیاه که برای گرفتن لقب سلطنتی باید پول خرج کرد و با همان لقب حق مردم مظلوم و گرسنه ایران دوران قجر را پایمال کرد.

بانوی عمارت علاوه بر چهرههایی مانند پانتهآ پناهیها و علیرضا شجاعنوری از چند چهره جوان بازیگری همچون حسین اسدی و مریم مومن استفاده میکند که برای یک سریال تاریخی به گستردگی بانوی عمارت یک حرکت شجاعانه محسوب میشود؛ مجموعهای که علل عقبماندگی جامعه ایران در دوران قاجار را به تصویر میکشد و نشان میدهد چرا حوادثی مانند مشروطه در ایران رخ داده است.

ـ زمستان سال 97 مانند پاییزی که در آخرین روزهای آن قرار داریم فصل پرباری از منظر سریالهای تلویزیونی خواهد بود؛ تلویزیونی که به نفس مخاطبان وفادارش زنده است و خواهد بود.

بهرنگ ملک محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها