
حال نگاهی به تولیدات این شبکهها در فصل بهار میاندازیم.
شبکه یک
این شبکه پس از پایان تعطیلات نوروز، مجموعه تلویزیونی ایراندخت به کارگردانی محمدرضا ورزی را روی آنتن برد که زمستان سال گذشته، ده قسمت از آن را پخش کرده بود. این 20 قسمت را میتوان ادامه سری نخست به حساب آورد که با محوریت ستارخان ساخته شده است. درامی عاشقانه با محوریت دکتر سهراب که در سری اول، کنار ستارخان حضور داشته و مخاطب از دریچه نگاه او وارد داستان پرفراز و فرود ستارخان و یارانش میشود. ورزی برخلاف سریالهای تاریخی دیگری که ساخته در اینجا بیشتر روی وجوه عاشقانه داستان مانور داده و از طریق شخصیتهایی همچون آیلار و ابراهیم به آن رنگ و بوی بهتری هم بخشیده است.
این شبکه همچنین در بهار امسال، سری سوم مستند جذاب و تماشایی ایرانگرد را روانه آنتن کرد که با استقبال گرم دوستداران این مستند تلویزیونی مواجه شد. تمرکز روی گردشگری و مناطق بکر ایران از این منظر، موضوعی است که جواد قارایی و گروهش دست روی آن گذاشته و از آن به عنوان مرکز ثقل کارشان بهره گرفتهاند. در عین حال به آداب و رسوم آن منطقه به شکلی موجز پرداخته و هنرهای دستی و غذاهای آن را هم به نمایش میگذارند. در این میان تنوع غذایی هر استان برای مخاطب بسیار جالب بوده و اطلاعات مفیدی به آنها میدهد که میتواند آنان را به یک چالش آشپزی فرابخواند. برای مثال میتوان به پخت غذایی مختص به عشایر توسط یکی از زنان مسن عشایر اشاره کرد که همراهی قارایی با او هنگام پخت غذا به جذابیتهای این بخش کمک شایانی کرده است. قارایی بهعنوان راوی ایرانگرد، حضوری گرم و صمیمی دارد و در عین حال، سادگی خاصی در اجرایش موج میزند. تند حرف زدن او که گاه به نامفهوم ادا شدن جملاتش منجر میشود، مهمترین نقطه ضعف او در روایت است که میتواند برطرف شود. اطلاعات کامل و جامع او درباره مناطق مختلفی که به آنجا سفر میکند، دیگر نقطه قوت کار وی در ایرانگرد است که به شکلی موجز به مخاطبان خود اطلاعات میدهد. ماه رمضان امسال هم شبکه یک سیما، سریال سر دلبران ساخته محمدحسین لطیفی را روی آنتن برد که شخصیتمحوری آن روحانی جوانی به نام سیدسلیم است. کل داستان نیز در یک محله قدیمی با بافتی سنتی میگذشت که در آن شخصیتهای مختلف از یکدیگر شناخت کامل در گذشته نیز مواجهههایی با هم داشتهاند. از نقاط قوت این سریال میتوان به شخصیتپردازی خوب سیدسلیم و بهمن اشاره کرد که اولی نقشی کلیدی در پیشبرد داستان داشته و دومی نیز با وجود بهرهگیری از کلیشهها، باورپذیر از کار درآمده و مخاطب احساس نزدیکی بیشتری به او دارد. با این حال ضعفهایی هم در کلیت آن به چشم میخورد که یکی از آنها تکبعدی بودن برخی شخصیتهای کار همچون پروانه، پهلوون و عموی سلیم است. همچنین معمایی که لطیفی و نویسندگان فیلمنامه سر دلبران روی آن مانور فراوان دادهاند، هنگام رازگشایی آه از نهاد مخاطب برمی خیزد!. برزو ارجمند هم انتخاب مناسبی برای ایفای نقش سلیم بوده و بخوبی در نقش یکروحانی جوان ظاهر شده و پذیرفتنی به نظر میرسد. مجموعه تلویزیونی راه و بیراه ساخته داوود بیدل نیز در آخرین روزهای بهار روی آنتن شبکه یک سیما رفته که باید برای بررسی آن صبر بیشتری به خرج داد و هفتههای آینده به آن پرداخت.
شبکه 2
این شبکه نیز پس از پایان نوروز، مجموعه تلویزیونی کوبار به کارگردانی فریدون حسنپور را روی آنتن فرستاد که قصه آن در شمال ایران و حولمحور معلمی جوان به نام ستار امیدوار میچرخید. سفر ستار به شهر جدید با آن که به لحاظ زمانی فاصله زیادی هم ندارد، قصه را به سمت و سوی تازهای برده و قهرمان کار را در برابر شرایطی قرار میدهد که برایش سخت و غریب به نظر میرسد. سرماخوردگی ستار بهانهای برای ورود دکتر به داستان بهعنوان یکی از شخصیتهای مکمل تاثیرگذار به کار است که بخوبی در آن جا افتاده و حال و هوای مناسبی به آن بخشیده است. ستار بهعنوان شخصیت مرکزی این مجموعه تلویزیونی با توجه به اینکه ستون اصلی کار به حساب میآید میتوانست بهتر از اینها باشد. او یک تیپ ـ شخصیت تا حدودی باورپذیر اما در عین حال بی رمق و کم جانی است که مخاطب برای نزدیک شدن به او کار سادهای پیشروی خود ندارد. در کنار او دکتر قرار دارد که سالها پیش از زادگاهش به سیاهکل آمده و خود را به نوعی وقف مردم این شهر کرده است. شخصیتی کنشمند و تاثیرگذار که با رفتن یکبارهاش از این شهر، مخاطب را نسبت به سرنوشت وی کنجکاو کرده و حسنپور در نهایت پاسخی به کنجکاوی آنها در رابطه با وی میدهد. در قطب منفی هم یک شخصیت کارشده و صاحب هویت وجود دارد که همراه آقاخان در خریدوفروش اشیای عتیقه فعالیت میکند و رودرروی دکتر و ستار قرار میگیرد. شخصیتهای زن زیادی هم در گوشه و کنار فیلمنامه کوبار حضور دارند که مهمترینشان سیاه سنگی است که نقش مهمی در پیشبرد داستان و شکل گیری برخی نقاط عطف آن دارد. ارمیا قاسمی هم انتخاب نامناسبی برای نقش اصلی کار(ستار امیدوار) بوده که لهجهاش هم خوب و باورپذیر از کار درنیامده است.
در کنار کوبار باید به سریال کرهای بخش قلب هم اشاره کرد که پس از اتمام کوبار روی آنتن شبکه دو رفته و مورد توجه طیفی از مخاطبان تلویزیونی قرار گرفته است؛ «بخش قلب»، قصه پزشکان و رزیدنتهای جراحی قلب بیمارستان دانشگاه گوانگهی است. قهرمان این سریال، دکتر چویی کانگ گوک است که پس از دورهای کنارگذاشته شدن از این حرفه، به عنوان رئیس بخش قلب بیمارستان به کار بازگشته و باید رزیدنتهای جدیدی را استخدام کند. ایون سونگ و هایه سوگ
دو پزشکی هستند که مورد توجه رئیس بخش قلب قرار گرفته و با وجود شخصیتهای متضادشان کنار هم قرار میگیرند. این در حالی است که با ورود بازیگر مشهور به بخش قلب، ماجراهایی به وجود میآید که رابطه این دو را هم تحت تاثیر قرار میدهد. بخش قلب را میتوان در رده سریالهایی قرار داد که بخش عمده آنها در بیمارستان میگذرد که نمونه شاخص آن را در سریال مشهور پرستاران دیده ایم. اما در این سریال پارک ونگ کیون(کارگردان)، بیشتر روی
سه شخصیت محوریاش کار کرده و در هر قسمت آنها را در موقعیتی حساس در بخش قلب قرار میدهد. مجموعه تلویزیونی بچه مهندس نیز که در ماه مبارک رمضان روی آنتن شبکه دو رفته، قصهاش را در سهدوره زمانی با محوریت شخصیت اصلیاش روایت و تلاش کرده قصهای در مایههای ملودرام را با کمترین لکنت ممکن روایت کند. اما این اتفاق آنچنان که باید رخ نداده و بچه مهندس بوضوح از ضعف در داستانگویی و شخصیتپردازی رنج میبرد در حالی که یک ایده اولیه خوب در اختیار داشته است. به همین خاطر هم این سریال در رقابت با سر دلبران و رهایم نکن، به اصطلاح کم آورده و مخاطبان زیادی را در این رقابت نفسگیر از دست داده است. همچنین شبکه دو در این فصل، جنگ ترکیبی جدیدی را روانه آنتن نکرده و به ادامه جنگهای قدیمیتر مبادرت ورزیده است.
شبکه 3
این شبکه نیز مانند یک و دو، بیشتر تمرکز خود را روی ماه مبارک رمضان و جام جهانی 2018 گذاشته و آثار متنوعی را در این دو مناسبت روانه آنتن کرده و مخاطبان زیادی را پای گیرندهها نشانده است. رهایم نکن ساخته محمدمهدی عسگرپور بهعنوان پربینندهترین مجموعه ماه رمضان، قصهای آشنا و تا حدودی تکراری دارد که خوب پرداخته شده و مخاطب را همراه شخصیتهایمحوریاش میکند. داستان مرد موجه میانسالی به نام رسول تولایی که یک عمر مراقب خواهرها و تنها برادرش بوده و حال با افشای راز بزرگ زندگیاش وارد یک چالش سهمگین میشود. عسگرپور بخوبی روی درونمایه و تم اصلی کار که چیزی جز گناه و غرور و تکبر نیست، مانور داده و قصه خود را بر این اساس چیده است. درعینحال در پراخت شخصیتها هم سعی کرده با استفاده از کلیشهها و ترکیب آن با چیزی که در ذهن داشته، آدمهای متفاوتی خلق کند. رسول تولایی یکی از آنهاست که در نگاه اول سرشار از کلیشههاست اما در لایههای درونیاش کاملا متفاوت نشان میدهد. جهان هم یکی دیگر از شخصیتهای موفق و واقعی رهایم نکن است که مخاطب او را با پوست و استخوان خود درک کرده و برای آن ما به ازاهایی هم در ذهن دارد. اما در نقطه مقابل این دو، تیپهایی قرار دارند که برای مخاطب آشنا به نظر میرسند اما تکبعدیبودنشان مانع ارتباط همه جانبه با آنها میشود. حضور امین تارخ در نقش رسول با گریمی تکراری، تا حدودی به کیفیت بازی او لطمه زده که البته چندان زیاد به نظر نمیرسد. همچنین محمدرضا هدایتی در نقش جهان که خاکستری بودنش کاملا به چشم میآید، یکی دیگر از نقاط قوت کار عسگرپور در انتخاب بازیگران به حساب میآید که به بار نشسته است. ماهعسل با اجرای احسان علیخانی به مانند سالهای اخیر در ماهرمضان روی آنتن شبکه سه رفته و مورد توجه مخاطبان زیادی قرار گرفته است. شنیدن قصههای واقعی از زبان مردمی که در نزدیکی مخاطبان ماهعسل زندگی میکنند، همچنان مهمترین نقطه قوت این جنگ تلویزیونی به حساب میآید که تلخی و شیرینی را کنار هم دارد. به نظر میرسد ماهعسل امسال در قیاس با سالهای گذشته کمی شیرینی بیشتری داشته که بخش مهمی از آن به نقد همیشگی منتقدان نسبت به تلخی قصههای برنامه بازمی گردد. از شاخصترین قسمتهای ماه عسل امسال میتوان به حضور چند رزمنده موتورسوار تحت امر شهید مصطفی چمران اشاره کرد که شیرینی حضورشان، مخاطب را سر شوق آورده و به ادای احترام نسبت به رشادتهایشان وا میدارد.
رخدادی مهم همچون جام جهانی، شبکه سه را از نیمه خردادماه و چند روز پیش از آغاز رسمی آن تحت تاثیر قرار داده است. برنامه تلویزیونی جام جهانی 2018 به تهیه کنندگی عادل فردوسی پور و اجرای مشترک او و محمدرضا احمدی، مهمترین برنامه این شبکه در رابطه با جامجهانی است که هم پخش مستقیم مسابقات را در دل خود داشته و هم حواشی آن را پوشش میدهد. برای مثال میتوان به گزارشهای جذاب محمدحسین میثاقی از روسیه اشاره کرد که سرزندگی خاصی در آن موج میزند. همینطور حضور فوتبالیست برجستهای همچون ساموئل اتوئو در استودیو 2018 و نیز گفتوگوی اینترنتی با یکی از برجستهترین گزارشگرهای فوتبال در قاب کوچک تلویزیون که برای مخاطب حرفهایتر فوتبال جذابیتهای بسیار داشته است. برنامه تلویزیونی رکورد با اجرای محمدحسین میثاقی از جمله برنامههای جذاب بهاری شبکه فوق به حساب میآید که هر هفته سراغ رشتههای مختلف ورزشی و افراد فعال در آن رفته و به گفتوگو با آنها مینشیند. مهمترین وجه این برنامه، حضور میثاقی در مقام مجری است که در قیاس با گزارش هایش در برنامه نود شسته رفتهتر عمل کرده و ریتم کندتری را برای اجرا انتخاب کرده است.
شبکه 5
شب فیروزهای تازهترین جنگ ترکیبی این شبکه است که از بخشهای متنوعی تشکیل شده و هنرمندان نیز نقش مهمی در بخشهای مختلف آن دارند. برای مثال میتوان از خوانندگان جوان پاپ یاد کرد که حضور پررنگی در قسمتهای مختلف شب فیروزهای دارند. همینطور حضور بازیگران مختلف و گپ و گفت مجری(ابوالفضل آقاخانی) با آنها که همان فرم کلیشهای را دارد منتها با این تفاوت که گرمای اجرای آقاخانی به متمایز شدن آن کمک شایانی کرده است.
مجموعه تلویزیونی هیات مدیره ساخته مازیار میری که پخش آن در ایام نوروز آغاز شده بود، پس از آن هم ادامه پیدا کرده و ابتدای اردیبهشت ماه به پایان رسید؛ سریالی متوسط در باب معضلات آپارتماننشینی که نمونههای زیادی از آن را در قاب کوچک تلویزیون مشاهده کردهایم و این بار با محوریت زوجی جوان(میترا و مجید) که با مشکلات مالی زیادی هم دست و پنجه نرم میکنند. وجود واحدهای متعدد در یک مجموعه مسکونی، این امکان را به نویسنده فیلمنامه و کارگردان میدهد که قصههای متنوع با شخصیتهای مکمل جذاب خلق کند که میری چندان از این امکان بالقوه بهره نگرفته است. به همین خاطر هم داستانکها چنگی به دل نزده و شخصیتهای مکمل هم سرشار از کلیشه به نظر میرسند. انتخاب احسان کرمی برای ایفای نقش مجید اشتباه بزرگی بوده که به کلیت کار لطمه وارد کرده و تناسب چندانی هم با بازیگر نقش مقابلش(حدیث میرامینی) ندارد.
سریال آخرین بازی به کارگردانی حسین سهیلیزاده به بهانه جام جهانی 2018 روسیه، بار دیگر روی آنتن شبکه تهران رفته که در همان پخش نخست هم با توجه به کیفیت متوسط کار چندان مورد توجه مخاطبان خود قرار نگرفت.
شبکه نسیم
این شبکه هم پس از پایان تعطیلات نوروزی، برای فصل گرم و روزهای بلند تابستان برنامهریزی کرده و در بهار به ادامه پخش جنگهای خود همچون وقتشه و کودک شو پرداخت.
«سرحال» یکی از برنامههای تازه نسیم در این فصل است که پخش آن از اواخر فروردین آغاز شده و همچنان ادامه دارد. این مجموعه صدقسمتی عروسکی با هدف ترویج فرهنگ خودمراقبتی به صورت علمی و تغییر سبک زندگی تولید شده و مخاطبان کودک و نوجوان مخاطبان هدف این برنامه بهشمار میآیند. حضور بهرام عظیمی در سرحال که خود تجربه بسیار در حوزه کار با مخاطب کودک و نوجوان دارد، یکی از نقاط قوت آن به میآید که سرزندگی و طراوت بیشتری هم به آن بخشیده است.
«کودک شو» هم با اجرای بازغی همچنان در فصل بهار روی آنتن بوده و مخاطبان پروپاقرص خود را داشته است. «وقتشه» هم با اجرای کامران تفتی به مانند کودک شو همچنان در این فصل روی آنتن بوده و با تکیه روی اجرای پرشور و حال تفتی پیش رفته است.
تجربه موفق هزارداستان، مدیران شبکه نسیم را به ادامه آن ترغیب کرد که خوشبختانه از آسیب تکرار برنامههای اینچنینی دور مانده است. سری سوم این برنامه که در ماه مبارک رمضان روی آنتن رفته، حاوی گفتوگوهای جذاب بازیگران با مهمانهای هزارداستان است که برای مخاطب جذاب به نظر رسیده و او را به تماشای آن ترغیب میکند.
همچنین در نیمه دوم خردادماه سری تازه خندوانه با اجرای رامبد جوان روی آنتن رفته که برگ برندهاش بازگشت جنابخان به خندوانه است؛ موضوعی که با توجه به آغاز جام جهانی و حضور تیم ملی ایران در آن، دستمایه شوخیهای فراوانی از جنس جناب خان قرار گرفته و لحظات شیرینی را برای مخاطبان رقم زده است.
محمد جلیلوند
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با گردآورنده کتاب «قصه جریحهدار شد» مطرح شد
ناصر ابراهیمی در گفت و گو با جام جم آنلاین؛
گفتوگو با محمد خیراندیش در حاشیه اختتامیه جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰
رئیس مرکز ارتباطات و رسانه آستان قدس رضوی از تولید یک برنامه نخبگانی میگوید