هنوز هم در عصر تلویزیون هستیم

شاید برخی تصور کنند، فشردگی دستگاه‌های ارتباطی و موبایلی شدن همه چیز (و حتی رادیو و تلویزیون) دنیای ارتباطات را به سمت تحولی برده که کم‌کم روزنامه و رادیو و تلویزیون عملا وجود نداشته باشند یا کمرنگ‌تر شوند.
کد خبر: ۱۱۴۲۷۷۸

تحولات شگرف ارتباطات شبکهای، گرچه دستگاههای گیرنده رسانهها را فشرده کرده و حالا عملا رایانههای شخصی به همراه امکانات بهینه شده در چیزی شبیه تلفنهای همراه سابق طراحی و اجرا شدهاند اما با بررسی نوع محتوا و عملکرد آن نمیتوان نتیجهگیری کرد که دنیا از ابررسانهای به نام تلویزیون عبور کرده است.

شبکههای اجتماعی میتوانند میلیونها انسان را در صورتی که بخواهند و انرژی صرف کنند در ارتباط با یکدیگر قرار دهند اما نباید غافل از این بود که این خاصیت اصله زیادی با ایجاد یک ارتباط سراسری و پرمخاطب و جریانساز مثل تلویزیون دارد.

کارشناسان ارتباطی میدانند، گرچه وقتی تلویزیون ضعیف عمل کند، اقبال به سایر جایگزینهای آن زیاد میشود، اما هنوز به دلایل بسیار زیادی، ترجیح مردم تماشای تلویزیون و استفاده از برنامههای آن است.

متخصصان علوم ارتباطات که بدرستی این عصر را از بابت وابستگیاش به رسانههای گروهی و ارتباطات، عصر رسانهها نامیدهاند، وظایف و کارکردهایی برای رسانهها قائل شدند که هنوز کاملترین نوع انعکاس آن در تلویزیون است.

فیسبوک جای تلویزیون را نمیگیرد

به عبارتی ممکن است یک نرمافزار شبکه اجتماعی بتواند با ایجاد امکان اشتراکگذاری، امکان تازهای را برای نظارت اجتماعی رسانه ایجاد کند و افراد بتوانند به صورت برخط، آنچه را میبینند منتشر کنند، اما واقعیت آن است که بسیاری از کارکردهای رسانه مانند خبررسانی، آموزش و حتی سرگرمی به دلیل بیبهره بودن کاربران از دانش برنامهسازی استاندارد، قانعکننده نیست. باز برعکس، رونق شبکههای اجتماعی باز مرهون تلویزیون است. مردم حتی در تفریحیترین صفحات شبکههای مانند اینستاگرام و فیسبوک و... درباره اتفاقات و شخصیتهایی که در تلویزیون ( و احیانا سینما) درخشیدهاند، گفتوگو میکنند و پرترددترین صفحات و سایتها مربوط به همین افراد است. تلویزیون هنوز هم قادر است در یک برنامه واحد میلیونها فرد را کنار هم بنشاند و در اتفاقات بزرگی مانند المپیک و جامجهانی در یک لحظه میلیاردها انسان را محو جعبه جادو کند.

در کشور ما هم محتوای شبکههای اجتماعی همچنان حول محور تلویزیون و آدمهای آن است. کافی است آن روزهایی که سریال پایتخت یا تاکشوی خندوانه پخش میشود، سری به شبکههای اجتماعی و کانالهای آن بزنید تا متوجه شوید گفتوگوی تعاملی مردم درباره چه چیزهایی است و حتی استارتآپهای رسانهای کارآفرینی نیز چگونه تلاش میکنند از ظرفیت تلویزیون و اتفاقات آن به نفع اهداف تبلیغیشان بهره ببرند.

به عبارتی بر خلاف تبلیغ نظریهپردازان ارتباطی عمدتا اسرائیلی درباره شکلگیری جامعه دو فضایی، ابزار و علاقهها و نوع زندگی تغییر یافته مردم بهرغم همه تحولات، گرچه متفاوت و متنوع شده اما از یکدیگر تفکیک نشده و همچنان تلویزیون رسانه مادر و پیشران فضای رسانهای است.

تاثیرات تلویزیونی بر جامعه و فرهنگ

ابعاد و عمق تأثیرات تلویزیون بر جامعه، در نیمه دوم قرن 20 موجب شد صاحبنظران پژوهشهای ارتباطی، نقش تلویزیون را فراتر از یک رسانه صرف و واسطه انتقال پیام بدانند و به عبارتی استعاری از مارشال مک لوهان که گفته بود «رسانه همان پیام است» تلویزیون تبدیل شود به نوعی سبک زندگی .

این دانشوران برای تلویزیون تأثیرات ساختاری، بنیانی و ماندگار در فرهنگ و جامعه قائلند. میشل بیکس از پژوهشگرانی است که در این زمینه تحقیقات خاصی کرده و آن را به صورت مقاله ارائه کرده است . وی مینویسد:

در آغاز این تحقیق، من در پی این بودم که اثر اخبار رسانهها را بر دیدگاهها و ارزشهامان بررسی کنم. فرضیه اولیه من این بود که بخشهای خبری رفته رفته، متعصبانهتر و برای اذهان، منصرفکنندهتر میشوند. تعجبآور نخواهد بود که این بررسی اولیه، به بررسیهایی در هزاران جهت در مورد آثار تلویزیون بر فرهنگ ما منجر شد. آنچه در ابتدای این بررسی متذکر میشوم، زمینههای مختلفی است که از تلویزیون تأثیر میپذیرد. تلویزیون اساسا گونههای قدیمی ارتباطات اعضای خانواده را تحتتأثیر گذاشته و فعالیتهای اوقات فراغت را تغییر داده، شیوه ارائه گزارشهای خبری را متفاوت کرده، پیشرفت کودکان را عوض کرده و بر خشونت در جامعه مؤثر بوده است.

تماشای تلویزیون، فعالیتی ارزان و استراحتبخش است. این فعالیت میتواند به تنهایی صورت گیرد و موجب انصراف حواس افراد از زندگی واقعی شود و در کنار این، خلاقیت آنها را مهندسی کند.

تلویزیون همواره برنامه دارد و همیشه در یک زمان فرد میتواند چند برنامه را انتخاب کند، از این رو فرد میتواند مدت بسیاری را به تماشای تلویزیون بگذراند، بدون اینکه فکر خود را دقیقا معطوف به آن کند. در نهایت باید گفت تلویزیون میتواند باعث تفریح باشد یا در موارد بسیاری، تلویزیون منجر به از بین رفتن کیفیت زندگی خانوادگی، به حداقل رساندن ارزش آموزش برای کودکان و ترویج خشونت و مسائل جنسی شده است. البته این موارد اخیر، خصوصیت ویژهبرنامههای تلویزیونی مدرن است که میخواهند روابط افراد بالغ را به صورت دستنخورده و درنهایت آن به تصویر بکشند.

تمدن ، زاییده اوقات فراغت

در کشورهایی مانند آمریکا ممکن است در یک زمان خاص مانند انتخابات، جنگ توییتری راه بیفتد و افراد و احزاب با هشتگ# و @ به جان هم بیفتند اما واقعیت این است که این جمله ستیزها و حتی صفحات شخصی که در شبکههای اجتماعی معمولا به انعکاس وقایع روزمره یا عکسهای کسل کننده اشخاص اختصاص یافته، نمیتواند جای تلویزیون را پر کند.

این تلویزیون تمام نشدنی

ویل دورانت معتقد است تمدن زاییده اوقات فراغت است. آدمها اگر قرار باشد در همه زمانها کارهای تقلیدی تقریبا مشخصی را انجام دهند، بیشک اتفاق جدیدی در حوزه فکری و فرهنگی و حتی صنعتی نخواهد افتاد. بنابراین این اوقات فراغت است که پیشرفت را شکل تازه میدهد و بنابر تحقیقات موجود تلویزیون یکی از مهمترین ابزار پر کردن و مدیریت این قاعده تمدنی است.

دکتر محمدصادق دهنادی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
اقتصاد بازار، مهم‌تر از هویت ملی

طالقانی معتقد است سینمای ملی داشتن به هر قیمتی افتخار محسوب نمی‌شود، چون این مقوله تبدیل به یک ابژه شده و طرف غربی هر قدر خودمان را تحقیر کنیم، بیشتر به ما امتیاز می‌دهد

اقتصاد بازار، مهم‌تر از هویت ملی

نیازمندی ها