تصاویر تصادف منجر به فوت افشین یداللهی + توضیحات پلیس

عجب بدبختی بزرگی !

پیشنهاد میكنم هر جا كه تصادف منجر به فوت رخ میدهد یك تابلو نصب شود و تاریخ تصادف و تعداد كشته شدگان نوشته شود. شاید این عینیت یافتن و یادآوری سبب احتیاط بیشتر گردد

خدا رحمتش كنه

خیلی ناراحت كننده و دردناكه
تسلیت به جامعه هنری كشور

اگر پراید نبود، ممكن بود ایشون به احتمال زیاد هنوز در قید حیات بودند

ناراحت نباشید،اصلا،چیزی نشده،یه آدم مرده،اونم توی تصادف،كاملا عادیه......(برداشت اول)
باز هم فاجعه،بازهم مصیبت،اونم از نوع دیوانه كننده،درگذشت یك شاعر گرانقدر......(برداشت دوم)
خیلی مصیبت باره كه بخش عمده فوتی ها بابت تصادف هست......(برداشت هزارم)

خدا رحمتش كند،به بازماندگان صبر عنایت فرماید.فقدان ایشان برای جامعه هنری و پزشكی ایران بسیار سنگین است.

وقتی به این آدم فكر می كنم، شخصی رو به خاطر می یارم كه این قدر به فكر خود و به فكر مال دنیا بود كه شاید هیچ وقت به فكرش هم نمی رسید به این زودی بر اثر تصادف كشته بشه و دنیا رو ترك كنه. شخصی كه در شهر قدس، از شهرهای حومه تهران با مردمی از طبقه متوسط و رو به پایین، با معیشتی ضعیف، مطب روانشناسی داشت با هزینه ویزیت بسیار بالا در قبال طبابتی وحشتناك. آری همین شخص وقتی در مركز نگهداری معلولین ذهنی به عنوان پزشك وارد شد، بدون توجه به نوع بیماری آنها، به تمامی آنها علاوه بر تجویز نادرست، قرصی قوی به نام كاربامازپین دوز 200 رو در سه وعده صبح، ظهر و شب همراه با داروهای زیاد دیگری كه باید استفاده می كردند، تجویز كرد. یكی از اون بیماران برادر من بود. مشكلش رو وقتی متوجه شدیم كه بی نهایت ضعیف شده بود. زجر می كشید و با كمی تاخیر در یكی از وعده های دارویی، دچار تشنج می شد. طفلكی بهم می گفت آبجی می لرزم، من رو نگه دار. او كه قبلا با یكی دو قرص آروم می گرفت حالا كلی قرص می خورد. دیگر نمی تونست خوب راه بره.مشكلاتی كه قبلا نداشت. من یكسال بابت درمان برادرم تلاش كردم. ولی نمی دونم معلولین بیچاره و بی سرپرستی كه هنوز داروهای ایشون رو مصرف می كنند امروز در چه وضعیتی هستند. پزشكی كه با وجود ویزیت بسیار بالا، مطبش فاقد آب آشامیدنی و كوچكترین امكانات رفاهی برای بیماران بود. در این فكرم كه چگونه راجع به وطنم ایران، بدون دلسوزی به مردمانش می سرود.

حیف شد

تسلیت به بازماندگان

سلام
اول تسلیت به خانواده محترم مرحوم افشین یدالهی وتمام مردم عزیز كه سال95راباتلخیهای بسیاری به پایان می بریم.
امیدآن دارم كه سال جدید شاهداینگونه حوادث تلخ دركشور خودمان وتمام دنیا نباشیم.
بایستی ازآقارضا تشكرویژه كرد، امیدوارم مسئولین كمی به نظرات مردم بها بدن،واقعا چه خوب میشه درهرمكانی كه تعدادتصادف بالایی داشته باشه تابلونصب بشه هم مردم وهم مسئولین شاید نیم نگاهی به جاده های مرگ داشته باشند.

به خوانده اش وبه جامعه هنری وتمام دوستاران كارهای هنری اش تسلیت

تسلیت به بازماندگان وتسلیت به جامعه هنری كشور ضایعه دردناكی است

برای دكتر یداللهی همیشه احترام زیادی قایل بودم...واقعا باور نكردنی بود واسم خبر فوت شون ..روح شون شاد باشه..خدا صبر بده به خانواده محترم شون..

خدابیامرزش

خدا رحمتشون كنه, انسان شریفی بودن

چرا عدم توجه به جلو؟؟؟ اونم با سرعت زیاد توی جاده خارج از شهر!! چرا ایست در اتوبان؟؟
از طرفی این روزها موبایل شده بلای جون. راننده ها پشت فرمون یا با موبایل صحبت میكنند یا پیامك می خونند.
اون بخشی كه مربوط به ایمنی خودمون و سرنشینانمون هست رو رعایت كنیم. تا خانواده ها رو بدبخت نكنیم.
پدرم سالها پیش با ماشین پرایدش چپ كرد و فوت كرد و بقیه سرنشینان هم درب و داغون شدند. كاری به كیفیت پایین پراید ندارم. اما كاش پدر وقتی خوابش گرفته بود در یك جای امن نگه می داشت و استراحت می كرد. بعد از سالهای زیاد هنوز زخمهای دلتنگیم خوب نشده. ترا به خدا در رانندگی بیشتر دقت كنیم.

تا كی باید وضعیت كشور ما اینطوری باشه نه خودروهامون ایمنی دارند نه جاده هامون و نه راننده هامون . چقدر سال 95 تلخی داشت و برگ آخر این سال افشین عزیز كه واقعا شاعر زبردست و بزرگی بود. یك آن شد این عاشق شكن ، دنیا همان یك لحظه بود ...

خدا رحمتش كنه سروده هاش بینظیر و شاید تكرار ناپذیر واقعا حیف شد بهتره ما هم پشت سر اموات حداقل بدی و اظهار نظر غیر تخصصی نكنیم .یاد و خاطره اش با این شعرهای زیبا هیچوقت فراموش نخواهدشد

وقتی متن عاطفه رو بالا خوندم در مورد طبابت نادرست و گرون و بی ملاحظه این اقا موندم جای تسلیت داره و ایا واقعا ادم درستی بوده یا ما فقط ظاهر رو میبینیم...خدا داند

ماشین ایربگ نداشته

آخرش معلوم نشد كی پشت فرمون بوده؟ آخه ساعت دو نصف شب با اون سرعت؟ متاسفانه خیلی وقتا مقصر خیلی چیزا خودمونیم

روحش شادویادش تاابدگرامی باد،،،خدایاخوبان چرامی میرندولی خاطرات افشین تاابدجاویدخواهدماند.

واقعا متاسفم كشور ما یه هنرمند بینظیر را از دست داد. من كه عاشق شخصیت و سروده هاشون بودم . افسوس كه دیگر نیست ....

جناب مسعود و خانم كیمیا، من با شخصیت یداللهی به عنوان یك شاعر مشكلی ندارم و آثارشون ارزشمند هست. از نظر یك روان شناس، نمی دونم خودتون مطب ایشون رو دیدین؟ مطبی چهار طبقه، بدون آسانسور فاقد هیچگونه امكانات برای بیماران با اختلال اعصاب و روان. شما كه بنده رو متهم به قضاوت غیر تخصصی می كنی می خوام ازت بپرسم، می دونی اگه یه سری داروی اعصاب با دوز بالا یكدفعه به بیمار تجویز بشه، زمان زیادی می بره تا آثار مخرب اون جبران بشه؟ دقیقا اضافه و كم كردن داروی اعصاب تخصص می خواد. كجای قانون پزشكی گفته بابت یك پرسش كه مادر بیمار می خواد از پزشك بپرسه باید ویزیت بده. اونم بدون اینكه دكتر معاینه كرده یا دارویی تجویز كرده باشه. زود قضاوت نكنید. مرده پرستی شما مردم واقعا جای تاسف داره. انسان با مردن مقدس نمی شه. من هم می گم خدا بیامرزه ولی بچه هایی كه عذابش رو كشیدن و زبون نداشتن، و ایشون نمی دونم به چه حقی با داروهاش مرگ اونا رو جلوتر می انداخت نمی دونم.

جناب مسعود زندگی با معلولین ذهنی و هم صحبتی با آنها بسیار ارزشمندتر و بهتر از بحث با آدمایی امثال توست كه بویی از انسانیت و رحم به هم نوع ندارند. همان هایی كه عاشقانه شعر می گن، حرف می زنند ولی ظالمانه عمل می كنند.

خانم كیمیا، من شاید از پزشكی سر در نیارم ولی وخیم شدن حال بیمارم رو خوب متوجه می شم. همین طور كه الان بعد از یكسال تغییر پزشك، بهبودش رو متوجه شدم. چرا نشر ندم، فقط شما هستید كه اجازه نشر مطلب دارین؟ بقیه ملت، حقی ندارن؟مشاهده می كنید كه ایشون فقط بابت اشعارشون و به عنوان یك هنرمند تا الان تقدیر شده اند ولی نظر بیمارانشان هم همین است؟ مطمئن باشید اگه اینطور بود باید الان شاهد كامنتهای زیاد بیمارانشون بودید.

وقتی "سینوهه" شبی را به مستی كنار نیل به خواب می رود و صبح روز بعد یكی از برده های مصر كه گوش ها و بینی اش به نشانه ی بردگی بریده بودند را بالای سر خودش می بیند، در ابتدا می ترسد، اما وقتی به بی آزار بودن آن برده پی می برد، با او هم كلام می شود.

برده، از ستم هایی كه طبقه اشراف مصر بر او روا داشته بودند می گوید، از فئودالیسم بسیار شدید حاكم بر آن روزهای مصر.

برده، از سینوهه خواهش می كند او را سر قبر یكی از اشراف ظالم و معروف مصر ببرد و چون سینوهه با سواد بود، جملاتی كه خدایان روی قبر آن شخص ظالم رانوشته اند برای او بخواند.

سینوهه از برده سئوال می كند كه چرا می خواهد سرنوشت قبر این شخص را بداند؟ و برده می گوید: سال ها قبل من انسان خوشبخت و آزادی بودم، همسر زیبا و دختر جوانی داشتم , مزرعه پر بركت اما كوچك من در كنار زمین های بیكران یكی از اشراف بود. روزی او با پرداخت رشوه به ماموران فرعون، زمین های مرا به نام خودش ثبت كرد و مقابل چشمانم به همسر و دخترم تجاوز كرد و بعد از اینكه گوش ها و بینی مرا برید و مرا برای كار اجباری به معدن فرستاد، سالهای سال از دختر و همسرم بهره برداری كرد و آنها را به عنوان خدمتكار فروخت و الان از سرنوشت آنها اطلاعی ندارم، اكنون از از معدن رها شده ام، شنیده ام آن شخص مرده است و برای همین آمده ام ببینم خدایان روی قبر او چه نوشته اند ...
@Democracyy
سینوهه با برده به شهر مردگان (قبرستان) می رود و قبرنوشته ی آن مرد را اینگونه می خواند:

(او انسان شریف و درستكاری بود كه همواره در زندگی اش به مستمندان كمك می كرد و ناموس مردم در كنار او آرامش داشت و او زمین های خود را به فقرا می بخشید و هر گاه كسی مالی را مفقود می نمود، او از مال خودش ضرر آن شخص را جبران می كرد و او اكنون نزد خدای بزگ مصر (آمون) است و به سعادت ابدی رسیده است...)

در این هنگام , برده شروع به گریه می كند و می گوید (آیا او انقدر انسان درستكار و شریفی بود و من نمی دانستم؟ درود خدایان بر او باد .... ای خدای بزرگ ای آمون مرا به خاطر افكار پلیدی كه در مورد این مرد داشتم ببخش...)

سینوهه با تعجب از برده می پرسد كه چرا علیرغم این همه ظلم و ستمی كه بر تو روا شده، باز هم فكر می كنی او انسان خوب و درستكاری بوده است؟

و برده این جمله ی تاریخی را می گوید كه: وقتی خدایان بر قبر او اینگونه نوشته اند , من حقیر چگونه می توانم خلاف این را بگویم؟


و سینوهه بعد ها در یادداشت هایش وقتی به این داستان اشاره می كند، می نویسد : (آنجا بود كه پی بردم حماقت نوع بشر انتها ندارد!)

سلام.
بالاخره پرونده ایشون هم بسته شد و رفت. با خوب و بد اعمالش رفت به اون دنیا.
چند ماه دیگه همه فراموش میكنند و شاید كسی یادش نیاد افشین یدالهی كی بود ؟؟؟

كسایی كه دارید طبابت ایشون رو زیر سوال میبرید اولا ساختمان مطب ایشون سه طبقه بود ومطب طبقه دوم بود وحتی برای ویزیت بیمارایی كه نمیتونستند بیان بالا ایشون میرفت پایین پله ها دوما ایشون ویزیتشون پایینتر از تعرفه بود واگه كسی نداشت اصلا ویزیت نمیگرفتند سوما هر دارو به موازات اثردهی یكسری عوارض داره كه رو اشخاص متفاوت هستش و پزشك تا قبل از مصرف دارو نمیتونه بگه عوارض داره یا نه واین وظیفه بیمار كه مشكلاتش رو به پزشك بگه چهارم ایشون بابت هیچ سوال و جواب ازمایش ویزیت نمیگرفتند ،پنج ویزیتی كه از معلولین آسایشگاه میگرفتند اخرین بار برای ۴نفر پنجاه هزار تومن بود و در اخر شما كه انقدر راحت پشت یه انسان كه فوت شده بدگویی میكنی نوبت خودت هم میشه جوابشونو اون دنیا بدید