بازی Dying Light اثری دیگر از Techland، سازنده سری بازیهای Dead Island است. با توجه به سابقه سازندگان در عرضه بازیهای نیمپز اما جذاب، چندان دنبالکننده اخبار این بازی نبودیم و حال که این عنوان به بازار آمده، بیش از پیش به خود حق میدهیم!
عنوان بازی: Dying Light
پلتفرم: PC, PS4, PS3, Xbox One, Xbox360
ناشر: .Warner Bros Interactive Entertainment,Tachland
سازنده: Techland
سبک: اکشن/ ماجرایی
امتیاز: 7.0
تازهترین بازی تکلند، فرصتی نو برای بازیکن فراهم میکند تا خود را در دنیای زامبیزده رها کرده و از این کابوس وحشتناک لذت ببرد. در این راه نیز تا حد زیادی موفق بوده است. سیستم پارکور بازی واقعا خوب کار شده است؛ پریدن بر فراز ساختمانها و بامها، لگد زدن به سینه یک زامبی و تماشای پرتشدنش روی دیگر زامبیها و زمین خوردن همزمانشان و شبهای خوفناک و پرخطر، همگی از ویژگیهایی است که جذابیت این بازی را دوچندان میکند.
از سوی دیگر، طراحی مراحل این بازی حتی از اولین قسمت Dead Island هم ضعیفتر است. مشکلات بسیاری در طراحی مراحل DL وجود دارد که موجب رنجش خاطر بازیکن میشود. ممکن است در حال شنا زیر آب باشید که فقط بهخاطر اندکی تخطی از ضریب ثانیهوار بازی و سر بیرون آوردن، مورد اصابت چند تیر از سوی تیراندازان قرار گرفته و بازی را واگذار کنید. گاهی میان یک مبارزه حساس، تصویر چنان پر از گرد و خاک و دوده میشود که دید خود را از دست میدهید. در قسمتهایی از گیمپلی، بازیکن به انجام بعضی کارها وادار میشود، اما در طراحی آن کارها دقت کافی به کار نرفته و همین به عذاب بیشتر بازیکن دامن میزند. جالب اینجاست که زیربنای اصلی بازی برای یک عنوان جهان باز قابل تامل کار شده، اما در عمل، طراحان مراحل بازی در بهره بردن از این سیستم ناکام ماندهاند.
آنهایی که با بازیهای تکلند آشنا هستند و تا امروز کاستیهای بازیهای این شرکت را نادیده گرفته و از ابعاد خوب آن لذت بردهاند، قطعا از این بازی هم لذت خواهند برد. زامبیهای این بازی یادآور همان زامبیهای غریب و خوفآور نسخه اول سری بازیهای زامبیمحور تکلند است. با این حال، تفاوتهای فاحشی بین دو بازی وجود دارد که همان ابتدا بازیکن به آن پی میبرد.
داستان سری DL همواره آنقدر سطحی و غریب بوده که بیشتر به یک شوخی میماند. این قسمت، داستانی جدیتر از شهری گرفتار و مردمی عاجز و نیازمند کمک را روایت میکند. گاهی شوخیهای بصری در بازی دیده میشود، اما تعداد آنها در حدی است که به داستان و تم اصلی ضربه نمیزند. قرار است در این مزارآباد آفت زده، همه مرگ را پیش چشم خود ببینند. بازیکن هم از این قاعده مستثنا نیست.
قهرمان داستان یک مامور اجرایی است که برای کشف و ضبط یک سند محرمانه به شهر محل اتفاق ماجرا فرستاده شده است. بازیکن با ورود به شهر وادار میشود علاوه بر مخابره گزارش به آژانس مسئول، مدام برای دو فرقه حاکم بر اوضاع ماموریت انجام بدهد. داستان بازی سرشار از کلیشههای سبک ترسناک، بویژه سینمای زامبی است، اما به عنوان یک نمونه تقلیدکننده خوب، شاهد پیادهسازی قوی و قابل قبول این کلیشهها هستیم. صداپیشگی خوب بازی هم به ایجاد فضای مغموم بازی کمک میکند.
سیستم پارکور بازی واقعا خوب کار شده است؛ البته عادت کردن به آن مدتی زمان میبرد؛ زیرا باید هنگام پریدن از زاویه خاصی به لبه مورد نظر نگاه کنید؛ اما وقتی با سیستم خاص آن کنار بیایید، با سفرهایی سریع و سرسامآور از خود پذیرایی خواهید کرد. پارکور کردن بخصوص از نیمه دوم بازی جذاب میشود که ساختمانهای بلندتری زیر پایتان قرار میگیرد. مانند آنچه در فارکرای دیدهایم، بازیکن باید با بالا رفتن از برجهای بلند (که بیشتر آنها بسیار بلندتر از برجهای فارکرای هستند) محیط اطراف را رصد و ماموریتهای جدید باز کند. بالا رفتن از برجها به دقت و ظرافت خاصی نیاز دارد و از اینرو هیجانی عالی به بازیکن تزریق میکند.
کمتر عنوان زامبی هست که واقعا بازیکن را بترساند. خیلی جالب است که در بازاری اینچنین اشباع شده از بازیهای زامبیمحور، بخش زامبیهای Call of Duty از حیث هیجان و وحشت از خیلی عناوین کامل سرتر است. اصولا القای هیجان، زمانی که کنترل خوبی برای بازی طراحی شده، کار چندان سادهای نیست.
کافی است اندکی به بازیکن قدرت داده شود تا «بازی» بودن یک بازی به چشم بیاید. تکلند در این مورد گل کاشته است. کنترلها واقعا خوب است. در عوض، وجود زامبیهای وحشی شبرو لرزه به اندام بازیکن میاندازد. روز در DL یعنی گشت و گذار، کسب منابع و آرامش قبل از توفان! اما شب عمده کار بازیکن فرار است و تلاش برای اینکه گلهای از زامبیهای وحشی او را تکهتکه نکنند. بازیکن میتواند هر زمان که بخواهد، به پشت سرش نگاه بیندازد. کافی است هنگام فرار از دست زامبیهای مهاجم، به پشت خود نیمنگاهی بیندازید تا معنای ترس را درک کنید.
با وجود این همه خوبی و یک سیستم ارتقای متنوع، دیگر چه توقعی میماند؟ بله... مراحل خوب! متاسفانه بازیکن بیشتر مدت مجبور است گماشتهگری کند و از نقطهای به نقطه دیگر سفر کند. وقتی هم که بازی سعی در ارائه ماموریتهای عمیقتر دارد، سطحیترینهایش را رو میکند.گافهای طراحی مراحل واقعا زیاد است. معجونی میخورید که شما را از چشم زامبیها پنهان میکند، اما حرکت کردنتان برعکس میشود. زیپلاین میکنید و در انتهای مسیر به پایین میپرید و نصف سلامتی خود را از دست میدهید. بعد از بررسی متوجه میشوید جلوتر سطل زبالهای بود که با پریدن در آن میتوانستید جلوی صدمه دیدن خود را بگیرید، اما دید محدود و نهچندان واضح مانع شده است!
خوشبختانه نیمه دوم بازی بهتر کار شده و کمتر از این خطاها دیده میشود. در این بخش از بازی هم مشکلات فراوانی وجود دارد، مثل زامبیهای غولآسایی که ضربههایشان شما را پرت میکند و همزمان مسمومتان میکند، اما حداقل در این نیمه امکانات لازم را برای مدیریت بحران دارید. اسلحه در این بخش فراوان است و منابع بهوفور یافت میشود.
با وجود تمام انتقادها، باید Dying Light را از آن بازیهایی دانست که هر چند ایرادهای غیرقابل چشمپوشی دارند، اما آنقدر دارای جذابیت برای عرضه هستند که تجربه آنها بههیچوجه خالی از لطف نیست. تجربه DL با هیچ عنوان مشابه دیگری قابل مقایسه نیست. اگر اهل چنین فضایی هستید، آن را از دست ندهید.
سیاوش شهبازی / کلیک (ضمیمه یکشنبه روزنامه جام جم)
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفت و گو با دکتر محمدهادی همایون روند«ظهور» را از آغاز تاریخ تا بازه کنونی بررسی کرده ایم
عزیز حسنویچ، مفتی اعظم کرواسی در گفتوگو با «جامجم»مطرح کرد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد