آگاهی و تفکر و عبرت و عبور از آنها و عدم تکرار راههای گم و گور و منتهی به درد و عذاب و از دست رفتگیهای جبران ناپذیر سبب پیروزیهای ماندگار و خرد ملی و روشن بینیهای نجاتبخش ملل میگردد؛ و لاقیدی و فقدان عقل و ارزش نهادن به علم و تجربه ملی به آسیبهای هلاکت بار میانجامد. در باره ساختن ایران و انقلاب اسلامی هم این قاعده و سنت الهی مربوط به آن کاملا مشهود است.
از دیدگاه انقلاب اسلامی یک پرسش واقعگرا که در عین حال در وهله نخست پرسش از تکلیف الهی و وظایف دنیوی شیعیان است موضوع نسبت ما با مسأله ساختن ایران است و ساختن ایران به نسبت ما با جهانی که در آن زندگی میکنیم و وجود قدرت حاکم بر جهان و ماهیت و خصوصیتهای آن بستگی تام دارد. هر نیرویی که بر وجود و واقعیات ایران و انقلاب اسلامی و نسبت آن با جهان و حقیقت منویات مااوی قدرتها پرده کشد گرفتاری چندی را حمل خواهد کرد. خواسته و ناخواسته بنده شیاطین سلطه و تجاوز میشود کارش به خیانت به ایران و خدمتگزاری دشمنان ایران میکشد. حتی در صورت داشتن نیات نیک و سخنان ظاهرا خیرخواهانه درباره حفظ و بقای یکپارچگی و ماندگاری ایران در عمل به عامل فروپاشی و نگون و تیره روزی ملت و کشور بدل خواهد شد. چه مرحوم بازرگان و چه بنی صدر و چه هر رئیس غربگرای دیگر نظیر آقای روحانی آسوی ادعا و سخن باید ببینند چقدر ادعای آنان دال بر موفقیت راه و طریق پذیرش سرپرستی کفر و ربوبیت آنان و توافق خیالی با کسانی، چون کلینتون و اوباما و بوش و ترامپ واقعا چقدر راستگویانه و واقعی است. چقدر با تاریخ و عمل آمریکا و اروپا همنوایی دارد و راستیسنجی آن بهسود ادعای آنان است و چقدر خواسته و ناخواسته فریب و خدمتگزاری دشمن است که تا توانسته غارت کرده و خورده و برده و همدستان داخلی این سلطهگران کهنه و نو فقط جاده صافکن آنان بودهاند یا فریبخوردگان جهل خود و عدم درس از رویدادها و تجربهها.
هر انسان پایبند به روشنگری بیخطای وحی خدای مطلق که جز حق حرفی ناراست از او هرگز صادر نمیشود و هر فرد عاقل و دارای شناخت و علم و فهم از ضرورت حفظ ایران و هر مشتاق سربلندی و عزت ایران خوب میداند در تاریخ بشر و تاریخ معاصر استعمارگران و سلطهجویان چه کرده و چه خواستهاند. باور به وعده و عید زبان مکارشان چه به روز ملتها آورده و تجربه زنده ملت ما چه میگوید. کسانی هستند که با روحیه نوکری و خدمتگزاری به هر قدرت جائر و کمبودهای و اهوای شخصی از گوشه چشمی که شیطان بر آنها میافکند چنان احساس افتخار میکنند که حاضرند صد بار ایران را تقدیمشان کنند. همچون نوکری که به نوازش و تبسم اربابش نوامیس خود را هم تقدیم میکند، اما ایران ملعبه دست این چاکران قجری و شبهپهلوی و بدتر نیست. هیچ خیانتی به آن فراموش نخواهد شد و سرنوشت شوم در انتظار خیانتکاران است.
ایران تنها یک وطن نیست که اگر هم فقط میهن و مأوایی برای مردمی بود وظایفی را به گردن مینهاد که قابل چشمپوشی نیست. ایران میهن و ایمنگاه و مأوای شیعیان و مومنان اسلام ناب محمدی و سرزمین دفاع و حفظ وحی بر پیامبر خاتم (ص) برای هدایت بشریت آخرالزمان و اجرای اسلام کامل و عدل جهانی و ظهور موعود منجی موجود (عج) است. جهاد ایران ولو زنده نگاه داشتن اندیشه حق و عدالت در عمل و عدم سر فرود آوردن وجودی بر شیاطین ظلم امری الهی است. ایران سرزمین دفاع از خدای یکتا و نفی همه بتها، طاغوتها، فرعونها، مستکبرهای سرزمین وحی تحریف نشده و وصایای پابرجای پیامبر اعظم خاتم (ص) و سرزمین امید و انتظار ظهور آخرین احسن الخالقین و منجی است. در حقیقت وقتی یک شیعه ولیعصر (عج) از ساختن ایران حرف میزند از تکلیف الهی آخرالزمانی واقعگرایانه و نه آرمانی مجرد و خیالی سخن میگوید. بدیهی است که همه صاحبان جهانبینی و تفکر دیگر هم معنای خود را و فهم متمایزشان را از ساختن ایران در ذهن دارند.
در مهمترین طبقهبندی تلقی متضاد درباره ساختن ایران و مهمترین مدعی ساختن رها از هدایت قرآن و اهلبیت (ع) ساختن آن بر مبنای مدرنیته است. اینان خود جریان واحدی نیستند از غربپرستان خدمتگزار قدرت سرمایه سلطهگر با ادعای مسلمانی با مرجعیت مدرنیته! و حریصان قدرت به صرف نوکری اربابان تا پروتستانیسم ایرانی بگیر که درون حکومت لانه کردهاند تا شیاطین و صهیونیستهای جهانی و سرمایهسالاری جهانی دست در کار جهانیسازی و یکپارچهسازی ساختاری نظام واحد و کارگزاران مستقیم غرب و شرق تا گروهای خیالپرداز بیمبنا و ثابت حقانی و تا روشنفکران با نیات حسنه در این جریان حضور دارند و چپ و راست و سلطنتطلب و کمونیست وابسته به نظام جهانی این گروهها را در بر میگیرند تا جریانات انقلابی ضدسرمایهداری سلطهگر و ضد بازگشت به نظام پیرامونی که البته قائل به جدایی دین از سیاست و مدافع مدرنیته ایرانی هستند و با سلطه و نیروهای سلطهپذیر و کارگزار و چاکر قدرت غرب در تضادند و اغلب دارای افکار ملی انقلابی یا چپ نوی دوران پسامدرنند و بهشدت با نولیبرالیسم خدمتکار آمریکا در تعارض بسر میبرند، اما مبنای غلط هستی شناسیشان آنان را به افراط و تفریط میکشاند.
نیروی انقلاب اسلامی با این بخش از هواداران مدرنیته هرگز همان رفتاری را نداشته که با مزدوران و اذناب گوش بفرمان آمریکا و براندازان کارگزار شیاطین داشته است، اما قائلشدن به این تمایز هرگز به معنی پذیرش سر سوزنی از تفکر سکولاریستیشان نیست که هرگز ره به جایی نبرده و هماره قربانی همان قدرت شیطانی ستمگر شده است و آنان هم با خطاهایشان، چون احساناللهخان جاده غرب را در ایران صاف کرده است. این نوشته درباره خطای اینان نیست بلکه میکوشد اثبات کند ساختن واقعی ایران بهدوش شیعیان و رهبری امام زمان (عج) است و عالم ربانی و فقیه صمدانی در عصر انتظار تا ظهور امام معصوم، رهبری انجام تکالیف اجتماعی عصر غیبت را برعهده دارد و پاسخ ساختن ایران چیست و برعهده کیست، اکنون افقش روشنا میگیرد.
☆☆☆☆
تمام تاریخ بشر و تجربه تاریخی ساختن یک سرزمین در گسست از عالم غیب و برنامه و طرح الهی در تاریخ، گواه شکست عمل جدا از هدایت خدایی و پیامبران است. طرح ساختن نیازمند اتکا به عقل کامل و فراگیر نبوی است و انسانغیرمعصوم خود در تاریکیها گم بوده و نیازمند هدایت یک نیروی متعال است. چیستی ساختن یکجامعه یک کشور و اینجا ایران را در این افق واکاوی کنیم.
گروه غربگرا، تکنوکراتهای غربپرست، سیاستمداران غرق و همیات براساس چه داراییهای معنوی و مادی میخواهند ایران را بسازند؟
و گروه مومنان به قرآن و عترت با کدام نیرو و داشتها؟ و چرا غربگرایان ولو جاسوس و مزدور مستقیم نباشند در عمل نقشی شبیه همان همدستان مستقیم شیاطین ایفا میکنند؟ ببینیم حقیقت و واقعیت و دارایی هر یک از این دسته چیست؟
گروه وفادار به قرآن، عترت و روایت انقلاب امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی داراییاش اینهاست:
۱_ساختن ایران در عمیقترین اساسش متکی است به پیشنهاد خدا و انوار وحی که معتبرترینش هدایت قرآن و روایات صحیح است.
۲_این روایت بنا به تذکر صریح قرآن درباره ساختن فرد و جامعه، ساختنی است متکی به تزکیه جان و گریز از عبودیت طاغوت پذیرش تزکیه و سالمسازی جامعه از هر فساد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و ساختنی عدلمحور و ساختنی است در ستیز با کفر و بتان و قدرت پول و تفرعن مقام خواهی فرعونی و برتریطلبانه و الیگارشیک و ستمگر.
۳_ این ساختن متحد کل هستی یکپارچه دنیا و آخرت است. در وهله اول به جهد همه مردم ازمردان و زنان، دارا و ندار، عالم و عامی، پیر و جوان، ... و جانبازی فررندانشان متکی است که حاضرند در راه فرامین الهی جان فدا کنند و فدا کردند. تکلیف الهی هیچ فرقی نمیکند که کدامین وجه عبودیت باشد. زمانی یک جهاد علیه کفر محارب در دفاع از قوانین دین و زمانی برای استقلال میهن اسلامی و دفاع از نوامیس و حقوق ملت علیه متجاوزان سلطهجو است و..
دارایی جمهوری اسلام چنین خدای بیشکست و آگاه و قادر و تواناست که بر لحظه به لحظه عمل انسان ظاهر و باطنش اشراف دارد و نیر مردمی مومن و جان برکف است.
صف آبرومند شهدای انقلاب اسلامی چه نامدار و چه گمنام، چه عالم و چه عامی که از شریفترین، مومنترین و داناترین تا شجاعترین و پاکترین مردم و فرزندان مردم تشکیلشده گویای حقیقت این جریانی است که یاد جادوانهشان درآمیخته با شرافتشان و تجلی آدمیت شکوهمندشان در دو جهان علیه بهیمیت و بیایمانی بشری و بردگی است. چه آنان که در این راه کشته شدهاند و چه آنان که میان ما زندهاند و با نشان پرافتخار از زمره عالمان و دانشمندان و متخصصان و کارگران و کشاورزان و کارمندان و کاسبان و تولیدگران حقیقی و کارآفرینان حلالخوار و اکثریتی متشکل از میلیونها میلیون ایرانی زحمتکش و متنفر از بردگی کفر و ظلم و جنایتکاران جهانی میکوشند در وطنی رها از تسلط جنایتکاران سرمایهسالار بینالمللی و قدرتهای جائر در کشوری عادل و مستقل و پیشرو زندگی کنند. جملگی آن بخش ملتی هستند که سلطه ظلم و استثمار و فساد خارجی و داخلی را نمیپذیرند. پایه این مقاومت استوار خداست و باور به غیب و مطلق حق علیه باطل. این ایمان شالوده مقاومتی است که قرنها با ظلم شرک و کفر ونفاق میستیزد و تا قیامت این ستیز ادامه مییابد و گاه از این انسانها چند و چندین نفری پایدار ماندند و یک جهان طعمه ظلم و تنداده به فرعونیت شدند و گاه، چون ملتی متحد و اقیانوسی جهانی به دفاع از حق برپا شدند و باطل را نفی کردند. در هر حال آنچه بیشکست و عزیز و حکیم و قادر و ... باقی ماند وجهالله بود و خواهد بود. راه امام خمینی (ره)، راه امام خامنهای، راه شهید مغنیه، شهید سلیمانی، شهید سیدحسن نصرالله، شهید رئیسی، شهید سنوار، شهید هنیه و صدها رهبر و فرمانده مقاومت که میلیونهامیلیون انسان مومن انقلابی بر آن گواهی دادند، همین راه وجه الهی و انسان دارای عصمت و پیروان آن رهبران راستگوست. چه در حقیقت عبودیت و وجه روحی و معنوی و پاکیزگی و تزکیهگرشان و چه در وجه رهبری و اهداف و آرمانهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مصلحانه و عدالتطلبانهشان، اینان علم منصوب عصمت و حقیقت منجی را با تقدیم جانشان برپا نگاه داشتند.
☆☆☆☆☆
اما ساختن ایراناز سوی غربگرایان از این مسیر نمیگذرد. خدا و فرمان خدا ولو حرفش را بزنند در آنان حقیقتی ندارد. وجودشان اسیر بندگی نفس و دنیاطلبی و محدودیت شناختی انسان خودمحور است. آنان معطوف به ستایش و تسلیم به قدرتهای دنیا هستند. صرف قدرت جهانی، برای آنان موضوعیت و مرجعیت دارد؛ و همسویی با فرعون ستمکار سرمایهسالاری جهانی و مدرنیت برای آنان اصلی چشمپوشی ناپذیر است. زیرا وجودشان از جنس مطامع دنیوی، قدرتطلبی و زراندوزی است. ریشه این تفکر، بازیچهبودن باور دینی و توحیدی است. از نظر آنان واقعگرایی یعنی بیباوری به عالم غیب و فرمان خدا و تندادن به فرمان طاغوت که قدرت عینی دارد و هر کاری بخواهد میکند و کشور ایران باید طوری ساخته شود که با این قدرت موجود هماهنگی داشته باشد و گوشبهفرمانش باشد. برای آنان حلال و حرام، جنایتپیشگی و ستمگری یک جریان جهانی، سلطهگری و تجاوزات طاغوت اصل قضیه نیست. اصل آن است که آنان قدرت دارند پس باید تسلیم اوامر و غارتگریشان شد؟ چرا؟ چون خود از همین سنخ چپاولگران کوچک در زیر سایه مشروعیت چپاولگری جهانی هستند؛ و یا در جهل و طاغوت همسنخیت ایدئولوژیک دارند.
این قشر میتواند گاه مردم را فریب دهد و به سمت خود بکشاند. آنان میتوانند جامعه را فاسد کنند و با رشوه به انواع حرامکاری و اعمال ضد هدایت الهی، سربازان قدرت فریبکار خود را افزایش دهند. آنان میتوانند فشار و بار بیرحمانهای بر گرده مردم بگذارند و تا پای فروپاشی و ویرانگری وطن پیش روند. ما درباره هر دو نوع در کنونمان نمونه داریم. هم انقلابیون صادق و هم قدرتمداران همسو با استکبار. آنان راهحلهای متضادی دارند:
راهحل آقای روحانی و سازندگی و تکنوکراتهای پیرامونی و رانتخواران و دزدان بانکی و ارزی و کل غربپرستان برای ساختن ایران بندگی قدرت استعماری است. همچون کارگزاران قجری و رژیم پهلوی، حیاتشان وابسته به قدرت مستکبر است. پس همواره شاهد هستیم که با عمل و نظر و گفتار به دشمن ابراز سرسپردگی میکنند و ضد نیروی انقلابی عمل مینمایند؛ و به شیطان و وعده و وعیدش دلبستهاند. قدرتپرستی کورشان کرده و نمیدانند شیطان آنان را هم طعمه میکند.
☆☆☆☆
امروز جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و و قانون اساسی و اتحاد بر گرد این سند ملی جهت مقاومت علیه قدرت متجاوز، جملگی مانعی در راه وابستگی و سرسپردگی کسانی است که خواهان تسلیم و نوکری قدرت غرب، اشاعه سلطهپذیری با مشتی سخنان عوامفریبانه و ترویج سبک فاسد زندگی فساد اقتصاد و فرهنگ و سیاست پیرامونی غربیسازی و تغییر هویتی مردم در جمهوری اسلامی و نفی قانون اساسی و نظام مبتنی بر رهبر مجری قرآن و اهلبیت (ع) هستند پس باید نظام مقاومت الهی علیه سرپرستی ظلم و کفر تغییر کند. نیروی سیاسی غربگرایی در آمیخته با استکبار اقتصادی بنا به وضعیت ایران از روز اول تاسیس جمهوری اسلامی درون حکومت جا داشت و از روز اول ملت مواجه با خیانت آنان بود و ولیفقیه، چون سدّی برابر مطامع آنان ایستادگی کرد و این واقعیت منجر به حماسههای بزرگ مردم و رهبری و نیز ضربههای عظیم از سوی این خائنان و فرماندهی متصل به پشتیبانی دشمن شد.
این کشمکش بیوقفه سبب ماجراهای هولناک شده است. نیروهای قدرتمند آنان در بازار ارز و بانکها و قوه مجریه و واردات و صادرات و بازرگانی خارجی و دیگر قوا... مدام چند کار با هم کردند. فشار تحملناپذیر بر گرده محرومترین اقشار زحمتکش، تغییر هویت جمعیت و ترویج سبک زندگی پیرو و تابع غرب و شکستناپذیر وانمود کردن استکبار جهانی و ترویج تسلیمطلبی و بیهودگی انقلاب و نفی استقلالطلبی و آزادی و عدالتخواهی در عمل. شوک بنزین و دلار ۱۳۰ هزار تومانی و بنگاهداری بانکها و..
نتیجه اولش بیچاره کردن مردم، این پایههای قوام نظام و بزرگترین مانع بازگشت سلطهگران و کشاندن کارد به استخوانرسیدگان صحنه به مخالفت با جمهوری اسلامی و شورش است، زیرا مردم تنگدست آشکارا میبینند چگونه دلارهای نفتی از آنان ربوده میشود و درست در همین جا و همین زمان جیب قشر رانتخوار و فاسد روزبهروز بیشتر انباشته میشود. درد و خشم مردم اینجاست که فوران میکند؛ و این درست همان چیزی است که آمریکا نیازمند آن است.
پس ساختن ایران از سوی غربگرایان به معنی ساختن شالوده بازگشت به وابستگی و ویران کردن دستاوردهای الهی انقلاب اسلامی است. بازگشت به مدرنیزاسیون پهلوی و بدتر با نقاب اسلام. مسأله اینان کسب قدرت و جانشینی رژیم شاه بود نه نظامی که در عصر غیاب در وسع انسان غیرمعصوم جهادگر در راه اجرای عدالت اجتماعی و اجرای احکام واجب تا حد ممکن باشد. زیرا این احکام ضدسلطه، ضدتبعیض، ضدبیعدالتی و ضد حکمرانی قشر ممتاز و حرامکار اشرافی است و اینان خود امروز اشرافیت نفرتانگیز جدید خاندانهایی هستند که از وضع موجود و قدرت برای تکاثر و انباشت حرام ثروت و ترویج دروغ و جهالت و کور کردن آگاهی اسلامی بهره میگیرند و به مردم با تفاخر حقیر میگویند که در مذاکره با اوباما به توافق رسیده بودیم که پس از عمل براساس میلشان درباره تعطیل تکنولوژی صلحآمیز هستهای برجام ۲ و۳ را اجرا کنیم و روحانی نمیگوید برجام ۲ و۳ چه بود و فروش ایران و بازگشت به بردگی و وضعیت لیبیایی بود و نمیگوید نتیجه مفتضح توافقشان چه شد و چگونه دولت او به نابودی توان هستهای ایران در چشمبههمزدنی همت گمارد و آنان طی بازی مسخره سند امضا کرده برجامش را از همان زمان اوباما به مسخره گرفتند و تعهدی را به اجرا نگذاشتند و بالاخره پارهپارهاش کردند و در عوض رنج فساد مدیریت دولتی و فقیرتر کردن فقرای زحمتکش و چپاول بیتالمال را بر مردم تحمیل کردند.
این دو راه ساختن از بنیان با هم متضاد است و نولیبرالیسم ایرانی و آقای روحانی و همراهانش در عمل نشان دادند چگونه قشر کوچک سرمایهسالاری فاسد و وابسته را رشد و بر گلوی مردم چکمههای زور، تزویر، فریب، بیعدالتی، تبعیض، گرسنگی، بلبشو و وادادگی میفشرند.
در ایران هرکس خواهان نابودی و استحاله و براندازی است با دقت سخنان غربگرایان را دنبال و عملشان را رصد کند و خداوند آگاه به درون و حقیقت و نیات و عمل پهان و آشکار ماست.
ساختن ایران مستقل، عدالتخواه، آزاده، پیشرو و سلطهناپذیر کار خداست و عمل مایه خشنودی خدا و سر فرود نیاوردن به فرعون عصر بهوسیله مردم آگاه و رهبری الهی و ولیفقیه فقه جعفری تنها راه چاره است و ساختن ایران وابسته و مدرنیزاسیون ضدمنافع مردم و پذیرنده سرپرستی کفر و غربیسازی و فاقد توان و بازیچه دست شیطان بزرگ کار غربپرستان دروغگوی فریبکار و خائن به اسلام و خدا و مستضعفان است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
اصغر شرفی در گفتوگو با جام جم آنلاین:
تینا چهارسوقی امین در گفتوگو با جام جم آنلاین: