خود او این نقش را با دیگر نقشهایش متفاوت میداند و معتقد است ویژگیهای ظاهری و اخلاقی آن باعث شده است نقدهایی ضمنی هم بر بعضی مسائل مثل تب جراحیهای زیبایی و استفاده گسترده از شبکههای اجتماعی در جامعه مطرح شود. مصاحبه ما را با او میخوانید.
پیش از آغاز پخش سریال «خوب، بد، زشت» در مصاحبهای اشاره کرده بودید که این مجموعه تلویزیونی به هیچ وجه قصد ندارد مخاطب را به خندیدن وادار کند. فکر میکنم در قسمتهای پخش شده هم همین فضا بر تازهترین ساخته منوچهر هادی حاکم است.
درست است. من طی این سالها در سریالهای زیادی بازی کردهام و حالا میتوانم بگویم که در واقع همه نوع اثری را تجربه کردهام، اما قصهای که بابک کایدان همراه برادر خود و بر اساس طرحی از محسن کیایی نوشته است، با بقیه تفاوتهایی دارد. البته در فیلمنامه اولیه شرایط دختران خانواده در داستان کمی فرق داشت. ما از ابتدا به این سریال به چشم کارهای نوروزی که قصدشان خنداندن مردم است، نگاه نکردیم. آقای منوچهر هادی، کارگردان این سریال هم از همان ابتدا به ما گفت که نمیخواهد بیننده را وادار به خندیدن کند. بنابراین اگر فضای سکانسی قابلیت خنداندن مردم را داشته باشد که هیچ، در غیر این صورت هیچ الزامی وجود ندارد که در هر سکانس یک شوخی یا موقعیت خندهدار برای خنداندن مخاطب به سریال اضافه شود. فکر میکنم این نگاه بسیار مناسبی است. خود من هم معتقدم زیاد خندیدن به یک سریال باعث میشود تا بیننده از توجه به عمق و مفهوم آن بازبماند و بنابراین اثر در ذهن او ماندگار نخواهد شد.
مفاهیم مورد توجه داستان را بیشتر معطوف به چه مواردی میدانید؟
«خوب، بد، زشت» یک سریال خانوادگی است. خانوادهای محوری در داستان آن با اعضایی متفاوت از هم وجود دارد و هریک از نقشها به گونهای طراحی و آفریده شده است که نماینده گروههای مختلف مردم باشد.
فکر میکنم با توجه به دست و پنچه نرم کردن خانوادهها با بعضی مشکلات مثل طلاق و فرزندان ناخلف، در این سریال سعی شده است تا به همه آنها حتی اشارهای کوچک هم بشود. بنابراین بیننده بهتر و بیشتر با شخصیتهای داستان همذاتپنداری خواهد کرد.
شتابزدگی مرسوم در ساخت کارهای نوروزی بر کیفیت کار شما تاثیر منفی نگذاشت؟
به هر حال این سرعتی که معمولا در ساخت کارهای نوروزی وجود دارد بر سریال «خوب، بد، زشت» هم بیتأثیر نبوده است. اگر فرصت بیشتری در اختیار گروه بود به طبع هرکدام از آنها در هر بخش میتوانستند زمان بیشتری صرف کار خود کنند و شاهد نتیجه بهتری هم بودیم، اما متاسفانه بودجه یک کار همیشه دیر در اختیار سازندگان آن قرار میگیرد و بنابراین سریالها هم دیر کلید زده میشود.
پیش از این در سریال «خداحافظ بچه» با «منوچهر هادی» تجربه همکاری داشتید اما دومین همکاریتان ژانر متفاوتی دارد.
این دومین همکاری من با منوچهر هادی در مقام کارگردان است. قبل از این هم زمانی که من منشی صحنه هزاران چشم به کارگردانی کیانوش عیاری بودم آقای هادی به عنوان دستیار کارگردان با این پروژه همکاری میکردند یا در کارهایی دیگر هم تجربه همکاری مشترک داشتیم. کار کردن با وی در این سریال تجربه بسیار خوبی بود. او کارگردانی سختکوش، متمرکز بر کار و فهمیده است. سال گذشته هم فیلم سینمایی «زندگی جای دیگری است» را به کارگردانی وی در جشنواره فجر دیدم. آقای هادی کارگردان آثاری مثل قرنطینه و یکی میخواد باهات حرف بزنه نیز بوده است.
تولید این سریال هم مثل بقیه کارهای نوروزی یا مناسبتی کمی دیر کلید زده شد، اما نکته جالبی که باعث میشد تا بدون دغدغه به کارمان ادامه دهیم، انرژی خوب گروه و تفکر منوچهر هادی بود که به ما میگفت قرار نیست رقابتی وجود داشته باشد و ما کار خودمان را پیش میبریم. همین فضا هم باعث شد نقش من با بقیه نقشهایی که تاکنون بازی کردهام متفاوت باشد. خودم هم نمیخواستم کاراکتری تکراری را ایفا کنم یا رگههایی از تقلید در نقش وجود داشته باشد. به طور مثال از حرکتهای زیاد دست در بازی این نقش پرهیز کردم.
بهنوش به واسطه درگیری بسیارش با فناوری، موقعیتهای خندهداری را برای بیننده خلق میکند. آیا این نقش، نقدی بر استفاده نادرست از فناوری و نداشتن فرهنگ کاربرد فضای مجازی توسط عدهای است؟
بله. متاسفانه در زندگی روزمره با آدمهایی رو به رو میشویم که همه زندگیشان شده است اینترنت و شبکههای اجتماعی. ما باید پیش از هر چیز فرهنگ استفاده از فضای مجازی را داشته باشیم. من مادری را دیدهام که حضورش در شبکهای مجازی باعث شد تا از همسرش طلاق بگیرد.
زندگی امروز بعضی از ما بر این بنا شده است که چند لایک داریم. لایکها شده است معیار سنجش انسانیت. گاهی در هر شرایطی فقط و فقط به عکس گرفتن فکر میکنیم. من کسی را میشناسم که برای گرفتن عکس فیسبوک به سفر میرود و این خیلی خندهدار است. متاسفانه بعضی مواقع وقتی خانوادهها دور هم جمع میشوند، میبینیم که همگی تمرکزشان بر تلفن همراه یا تبلتشان است. البته معتقدم این تب هم کمی دیگر فروکش خواهد کرد، زیرا بیپایه و بیمنطق است. اما نمیدانم که چه تبعاتی را تا آن زمان به دنبال دارد. در خوب، بد، زشت هم به نقد این مسائل پرداختهایم. البته صرفاً نقد نکردهایم، زیرا بهنوش در پایان یاد میگیرد که باید از اینترنت چطور استفاده کند و کارکرد شبکههای اجتماعی چیست.
این سریال به تب زیبا شدن در خانمها و جراحیهای زیبایی زیادی که امروزه در جامعه رواج دارد هم اشاره میکند که در واقع آنها با هدف گرفتن تائید اجتماعی این کار را انجام میدهند و تبلیغات هم با هدف تأمین منافع عدهای دیگر انجام میشود.
ویژگیهای ظاهری بهنوش مثل استفادهاش از کلیپس و نظایر این با چه هدفی برای نقش تعریف شد؟
استفاده از کلیپس و فرم بستن آن در وهله اول باعث میشد تا سنم بالاتر نشان دهد و در قصه هم سن او باید بیشتر نشان داده میشد. از طرفی هم برای خودم این نحوه بستن کلیپس که اتفاقا در جامعه هم رواج دارد و به چشم مد به آن نگاه میشود، همیشه خندهدار بود. در واقع این کار اشارهای به پدیده «کلیپسف» در جامعه دارد (با خنده.)
فکر نمیکنید همین ویژگی، نقش بهنوش را به سمت تیپیکال سوق داده است؟
نه. سریال «خوب، بد، زشت» کار کاملا رئالی است. من پیش از بازی این نقش به آن بسیار فکر کردم. بهنوش را از همان ابتدا شخصیت بسیار مهربانی دیدم. از جمله آدمهایی سادهدل و بی تکلفی که از وضع موجودشان راضی نیستند. بهنوش دلش میخواهد غواصی و اسکی کند، احساس میکند از زندگی جا مانده و خیلی زود بچهدار شده است. غمی همیشگی در زندگی با او همراه است. من عمق این کاراکتر را این طور دیدم. دوستش داشتم و با آن ارتباط برقرار کردم. فکر میکنم مخاطب هم دلش به حال این شخصیت میسوزد. خوشبختانه بسیاری از دوستان و همکارانم هم که با من تماس میگیرند میگویند که شدهای بهنوش سریال «خوب، بد، زشت» و نقشت باورپذیر در آمده است.
از تشابه اسمی نقش با اسم خودتان نگران نشدید، زیرا ممکن است بیننده ویژگیهای بهنوش سریال را به بهنوش بختیاری نسبت بدهد؟
من ابتدا با این قضیه مخالف بودم. اما به دلیل این که تعداد پرسوناژهای سریال زیاد بود این شباهت اسمی به نفع کار تمام میشد. زیرا مدام در داستان، شخصیتهای جدید و قصههای فرعی ایجاد میشود و بنابراین تا بیننده بخواهد جایگاه آنها را پیدا کند اسمها را فراموش میکند. ضمن این که تعداد قسمتهای سریال هم کم است و بنابراین کار او سختتر هم میشود. بارها شده است سریالهایی با تعداد قسمتهای کم را دیدهام و هنگام پخش نام نقشها را گم کردهام. اما اگر قرار بود سریال طولانی باشد و قسمتهای زیادی داشته باشد قطعا با این قضیه مخالفت میکردم.
حضور و رابطه مستمر شما با تلویزیون نشان میدهد که به این مدیوم نگاه ویژهای دارید؟
من عاشق تلویزیون هستم و این را همه میدانند. معتقدم بازی ام در قاب تلویزیون بهتر میشود. هرچند سینما را هم دوست دارم. به شرطی که نقش خوبی وجود داشته باشد.
برای آینده کاریتان در سال جدید تصمیمی گرفتهاید؟
دلم میخواهد در قالب نقشهای طنز باقی نمانم و در کارهای متفاوتتری بازی کنم. اگر پیشنهاد نقشی متفاوت داشته باشم که خیلی خوب است و استقبال میکنم و اگر هم نه شاید خودم آستین بالا بزنم.
حرف پایانی؟
فضا و شرایط کاری این سریال بسیار رویایی و خوب بود. همه بچههای گروه با هم همدل و همراه بودند. بدون اغراق بینظیرترین گروهی که تا به حال با آنها همکاری داشتهام، بود و هر چقدر از همکاری با مجموعه عصر پاییزی ناراضیام، از حضورم در «خوب، بد، زشت» رضایت دارم. باید از همه گروههایی که برای تولید یک سریال زحمت میکشند و شاید کارشان کمتر دیده میشود تشکر کنم.
رکسانا قهقرایی/ قاب کوچک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
فؤاد ایزدی، کارشناس حوزه روابط بینالملل در گفتوگو با «جامجم» تشریح کرد
در گفتوگوی «جامجم» با پژوهشگر حوزه ارتباطات و رسانه عنوان شد