بازیگر همیشه شاداب
گفت‌وگوی «جام‌جم» با اصغر سمسارزاده

بازیگر همیشه شاداب

اصغر سمساز زاده: جنازه در خانه ام بود اما مجبور بودم به رقص و آواز!!!

یادم هست یک بار جنازه یکی از اقوام نزدیک در خانه بود ولی من به تئاتر گلریز رفتم. شب هم روی صحنه تئاتر رفتم با یک نمایش نامه ای که فوق العاده کمدی و خنده دار بود. رقص و آواز هم داشت. فقط یادم هست در زمان استراحت پشت صحنه به شدت گریه می کردم، استراحت که تمام شد اشک هایم را پاک کردم، صورتم را آب زدم و دوباره روی صحنه برگشتم.من سه بار این اتفاق برایم رخ داده، در زمان فوت پدر، مادر و برادرم.
کد خبر: ۵۹۶۵۲۰
اصغر سمساز زاده: جنازه در خانه ام بود اما مجبور بودم به رقص و آواز!!!

به گزارش شبکه ایران اصغر سمسارزاده بازیگر کهنه کار کمدی های عامه پسند قدیمی که قدیمی ها او را با کاراکتر «اصغر ترقه» می شناسند این روزها عمده فعالیتش محدود شده به برنامه رادیویی «جمعه ایرانی». وی در گفتگو با محمدصادق شایسته در «هفت صبح» خاطرات جالبی از حضورش در این برنامه تعریف می‌کند.


شوخی هایی که اسم خاصی ندارند


خنداندن مخاطب در رادیو کار بسیار سختی است. به نظر سمسار زاده این سختی از آن جهت است که در رادیو، بازیگر باید با کلام و صدایش برای مخاطبی که فقط می تواند گوش کند تصویر هم بسازد و این مسئله کار را برای بازیگر بسیار مشکل می کند. با این حال اما به نظر او توانایی انجام چنین کاری در نسل خودش و حتی نسل جدید مستقیما به تجربه های روی صحنه تئاتر بر می گردد:« خیلی از این توانایی های ما در رادیو برای خنداندن مردم ریشه در همین کارهای تئاتری دارد. به هر حال شما در تئاتر مستقیما با مخاطب در ارتباط هستید، این ارتباط مستقیم باعث می شود جای هیچ گونه اشتباهی نداشته باشید. این حساسیت باعث می شود شما همیشه حواستان به همه چیز باشد.» تئاتر هایی که سمسارزاده کار کرده اکثرا کمدی بوده اند، به گفته خودش هم تئاترهای سنگین در کارنامه کاری اش وجود دارد، هم تئاترهای مردم پسند یا به قول بعضی دوستان مطربی! اما با توجه به این که او تقریبا در کارهایی که کرده همه مدل شوخی کردن را تجربه کرده، درباره جنس شوخی های جمعه ایرانی از او می‌پرسیم. می‌گوید:«جنس شوخی های جمعه ایرانی همه چی در هم و همه چی پنج زاره. البته این عقیده من است. شما نمی توانید اسم خاصی برای شوخی های جمعه ایرانی بگذارید. بعضی از متن های جمعه ایرانی بسیار سنگین و ثقیل است و بعضی شوخی ها هم بسیار سبک است و کلی آهنگ و آواز دارد. به نظرم همین در هم بودن باعث شده مخاطب ریز و درشت با هر سلیقه ای قسمتی از برنامه را دوست داشته باشند
جنس متفاوت برنامه سازی در رادیو
وقتی سمسار زاده را در حال اجرای متن های «جمعه ایرانی» می بنید با کوهی از انرژی مواجه می شوید که به نظرش این انرژی از درون برنامه به بازیگران منتقل می شود. او صبحگاهی بودن این برنامه را هم دلیل مهمی برای این همه انرژی در برنامه می داند:«در این چند سالی که در رادیو کار کرده ام به یک نکته جالب پی برده ام. برنامه سازان رادیو بسیار متفاوت از هم هستند. کسی که «راه شب» را می سازد متخصص برنامه های شبانگاهی است و آن هایی هم که برای صبح و عصر برنامه می سازند هم متخصص تایم خاص خودشان هستند. مثلا شب موقع خواب و آرامش مخاطب مخاطب است، پس حتی جنس موسیقی انتخاب برای آن برنامه هم متفاوت است مثلا یک آهنگ ملایم با یک ریتم نه چندان سریع می گذارند. حتی نوع گویش گویندگان هم در برنامه های شبانگاهی هم بسیار نرم و آرام است، آن ها سعی می کنند به شنونده ها آرامش دهند. برنامه های عصرگاهی چیزی ما بین صبح و شب است و صبح ها پر است از انرژی و هیجان چون قرار است یک روز کاری یا یک روز تعطیل در کنار خانواده ات را آغاز کنی و نیاز به انرژی کافی داری. این تفکیک ها از سال ها پیش در رادیو بوده، مثلا یادم هست سال ها پیش برنامه ای را آقای شهریاری و آتش افروز اجرا می کردند و حتی من که به دلیل کارهای تئاتری شب ها تا دیر وقت بیدار بودم و تا ساعت 11 صبح می خوابیدم گاهی از خوابم می زدم و این برنامه را گوش می کردم.»


غصه های کمدین ها برای خودشان است نه مردم
مخاطب عادت دارد همیشه بازیگران کارهای کمدی را شاد و خوشحال ببیند و به نظر سمسار در زمان کار ، کاملا انتظار درستی است:« وقتی مشکلی برای بازیگر کارهای کمدی پیش می آید نباید روی کار او تاثیر بگذارد. مردم پول می دهند و وقت می گذارند که مثلا یک تئاتر کمدی ببینند و اصلا ربطی به آن ها ندارد که من ممکن است دچار چه مشکلی شده باشم. یادم هست یک بار جنازه یکی از اقوام نزدیک در خانه بود ولی من به تئاتر گلریز رفتم. شب هم روی صحنه تئاتر رفتم با یک نمایش نامه ای که فوق العاده کمدی و خنده دار بود. رقص و اواز هم داشت. فقط یادم هست در زمان استراحت پشت صحنه به شدت گریه می کردم، استراحت که تمام شد اشک هایم را پاک کردم، صورتم را آب زدم و دوباره روی صحنه برگشتم. خب شاید در کار جدی این مسئله خیلی مشکل ساز نشود ولی در یک کار کمدی که شما باید تماشاگر را بخندانید خیلی سخت است که همه اتفاق های بیرون صحنه را کنار بگذارید. من سه بار این اتفاق برایم رخ داده، در زمان فوت پدر، مادر و برادرم»


و باز هم مشکلی به نام خط قرمز


اما چرا مردم این روزها از آثار کمدی راضی نیستند؟ به گفته سمسار زاده بخش عمده ای از این مسئله بر می گردد به نداشتن متن خوب و بازی درست بازیگر ولی به اعتفاد او دلیل مهم دیگری هم این وسط وجود دارد:« خط قرمز ها در کمدی دست و پای ما را می بنند، وقتی به شما اجازه نمی دهند از طریق شوخی به مشکلات و مسائل روز انتقاد کنید آن وقت شوخی های شما خیلی نمی تواند مخاطب را جذب کند. البته خدا را شکر در رادیو خیلی با برنامه «جمعه ایرانی» کاری ندارد. چون خودمان تلاش می کنیم شوخی مشکل داری نکنیم.» با این حال او می گوید گاهی خود بازیگران هم از یک شوخی هایی خوششان نمی آید و به نظرشان بی نمک است اما اگر به کار متعهد باشند تمام تلاش خود را می کنند که آن شوخی را با رعایت همه خطوط قرمز کمی خنده دار کنند:« البته بارها شده که پس از این تلاش باز هم خودمان از آن شوخی راضی نبودیم ولی وقتی بازخورد مخاطب را دیدیم به این نتیجه رسیدیم که همچین بد هم درنیامده است.»

 
وقتی سمسار زاده درس عبرت نمی گیرد!


سمسارزاده به اعتراف خودش از آن بازیگرانی است که بداهه گویی را دوست دارد، وقتی بحث در خصوص میزان بداهه گویی اش در جمعه ایرانی پیش می آید می زند زیرخنده و می گوید:« خب در رادیو گاهی اوقات من متن را کاملا کنار می گذارم و سعید توکل، تهیه کننده برنامه هم همیشه به دلیل این کار از شاکی می شود. این هم به خاطر همان تجربه های روی صحنه است که همیشه پر بوده از بداهه گویی. البته اینجا من دست آخر به متن برمی گردم. خب او هم در 99 درصد مواقع آن قسمت بداهه گویی را درمی آورد که درس عبرتی برای من باشد ولی خب من درس عبرت نمی گیرم. عوضش تماشاگرانی که اینجا به صورت زنده اجرای برنامه می بینند کمی بیشتر قهقه می زنند.» جالب است که سهم زیادی از این قهقه ها نصیب خودشان هم می شود. این قهقه ها بهترین خاطره سمسار زاده از اجراهایش در «جمعه ایرانی» است:«موقع ضبط بارها شده من یک جوابی بدهم یا یک جوابی بشنوم که آنقدر خنده دار بوده شیرازه بچه ها روی صحنه از هم پاشیده شده، بارها شده من چیزی گفته ام که بچه ها خندیده اند بعد آن ها جواب من را داده اند ولی هر چه منتظر شدند دیدن که من جواب جدیدی به آن ها نمی دهم بعد که بر می گردند ببینند چه اتفاقی افتاده با صحنه ای مواجه می شوند که در آن من روی زمین پهن شده و دارم می خندم، تا دلتان بخواهد هم از این سوتی ها می دهم و می دهیم»


شوخ بودن همیشه خوب است


و بالاخره بحث جنس کمدی ها وسط کشیده می شود. اینکه چرا گاهی برخی ها نسبت به شوخی هایی که بازیگران در تئاتر و سینما انجام می دهند موضع گیری می کنند. به اینجا که می رسد کمی لحن سمسار زاده جدی می شود. او معتقد است شوخی یعنی شاد بودن، انرژی و حال خوب داشتن و به شدت مخالف این است که آدم های خاص هر چه دوست دارند در مورد شوخی کردن بگویند و شوخی ها را هر روز محدودتر کنندمردم عادی خیلی حساس تر و نکته بین تر از خیلی منتقدان و مثلا صاحب نظران هستند. بارها شده در تئاتری ما یک شوخی خاصی کرده ایم که مخاطب آن را ناپسند و جلف دیده و بعد از اجرا آمده نظرش را به کنترل چی و مدیر تئاتر منتقل گفته و او هم به ما منتقل کرده. من کار به جنس شوخی ها و انواع و اقسام اسم هایی که برایشان می گذارند ندارم اما شوخی همیشه جایگاهی در بین مردم ما داشته که هیچ وقت از بین نخواهد رفت. هر کی از شوخی بدش بیاید مخالف خندیدن و شاد بودن است این آدم ها باید خودشان را اصلاح کنند. چون آدم های شوخ کار خودشان را می کنند چه آن ها خوششان بیاید چه خوششان نیاید.»

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها