![تصمیمات اشتباه ترامپ تحت تاثیر لابی صهیونیست](/files/fa/news/1403/11/23/1404861_992.jpg)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
پیش از هر چیز، شخصیتهای این اثر است که جلب توجه میکند. ارنی، سوزنبان و شخصیت اصلی داستان، انسانی است معمولی و قطارها دارای تیپهای مختلف انسانی هستند. مثلا قطار مرکزی مردی است متدبر که کلاه و عینک دارد یا ویکتوریا، زنی مهربان و فهمیده است که تاج کوچکی بر سر دارد. این قطارها شباهت زیادی به شخصیتهای انیمیشن محبوب «ماشینها» (The Cars) دارند، با این تفاوت که به اندازه آنها نمیتوانند محبوب باشند، چون بیش از حد خشک و رسمی هستند، بخصوص که فضای انیمیشن نیز غیرفانتزی و کم و بیش غیرکمیک است.
تکنیک ساخت این انیمیشن به صورت سه بعدی است، در حالی که تصاویر از ارزش بصری مناسب بیبهره هستند. گویا تنها وسیله ارتباط تصاویر با کودکان فقط وجود رنگ در آنهاست، البته آن هم نه به صورت شاد و متنوع، بلکه محدود و معمولی. علاوه بر آن، فضا و شخصیتها بشدت رئال هستند و این موضوع از جذابیت تصویر کاسته است. در طراحی شخصیت اصلی داستان، ارنی هیچگونه اغراق یا فانتزی وجود ندارد و او کاملا یک انسان معمولی است. این موضوع در شخصیتپردازیاش هم دیده میشود. ارنی، انسانی است عادی و مهربان و شاید دلیل علاقه قطارها به او همین مهربانیاش باشد، اما آیا این ویژگی به تنهایی برای مخاطب کودک کافی است تا او نیز همچون قطارها، ارنی را دوست داشته باشد؟ بدون شک پاسخ، منفی است. کودک برای ارتباط برقرار کردن با یک شخصیت نیاز دارد آن را تا حدودی بشناسد و با او در ارتباط باشد. حتی واژه سوزنبان برای کودکان ـ دستکم در کشور ما که استفاده از قطار به عنوان وسیله حمل و نقل درونشهری و برونشهری محدود است ـ غریبه مینماید، چه رسد به آشنایی با چنین شخصیت و شغلی. شاید ارنی با آن لباس و کلاه برای بچهها بیشتر یادآور پلیس باشد تا سوزنبان. علاوه بر این، شخصیتپردازی ارنی نیز جذابیت لازم را برای ارتباط با کودک ندارد. قطارها نیز از این مشکل عاری نیستند و از آنجا که به نظر میرسد بچهها با ماشین بیشتر از قطار ارتباط برقرار میکنند، بنابراین نیاز به شخصیتپردازی مناسب برای قطارها در این مجموعه بیشتر احساس میشود، حال آنکه از دید کودکان، قطارهای سوزنبان ارنی بزرگسالانی هستند که زیاد میدانند و کمتر اشتباه میکنند. حتی شخصیت قطار غربی (دوسر) که نسبت به شخصیتهای دیگر کودکانهتر است با عینک و مدل موی خاص خود بیشتر یادآور بچههای متفکر و دانشمند است تا کودکی شیطان و قبراق. این مثبت بودن بیش از حد شخصیتهاست که مانع برقراری ارتباط لازم با مخاطب میشود. این مشکل در کنار ریتم کند برنامه بیش از همه به چشم میآید.
بهطور کلی میتوان گفت خلاقیت و نوآوری بهکار رفته در انیمیشن سوزنبان ارنی و حتی استفاده از تکنیک سهبعدی در ساخت این مجموعه، جذابیت کافی برای مخاطب خود ایجاد نکرده، در حالی که کودکان امروزی، تجربه دیدن انیمیشنهای قوی و حرفهای شرکتهای معتبر انیمیشنسازی دنیا همچون پیکسار و دیزنی را دارند، بنابراین انیمیشنی همچون سوزنبان ارنی حتی اگر ساختار و تکنیک سه بعدی داشته باشد آنها را راضی نمیکند.
فیلمنامه این مجموعه را که به عهده جان پیج است شاید بتوان نقطهقوت سوزنبان ارنی دانست. داستان هر قسمت از این مجموعه برنامه اگرچه کوتاه و مختصر است اما آغاز، میانه و پایان مشخص دارد. این موضوعات خود دربردارنده مضامین آموزشی و تربیتی است که متاسفانه در بستری عاری از جذابیت ارائه میشوند. به عنوان نمونه، مضمون قسمتی از برنامه که در آن ارنی قصد داشت به پاریس مسافرت کند، نویسنده با بهرهگیری از عناصری همچون تعاون و همکاری، تلاش قطارها را برای نگه داشتن دوست خوبشان ارنی نشان میدهد. 5 دهانه تونل که محل قرار گرفتن قطارها هستند به مکانی برای مشورت و تصمیمگیری آنها تبدیل میشوند و با فکری که به ذهن قطار مرکزی میرسد، آنها تصمیم میگیرند با محبت کردن به ارنی، در روزی که قصد ترک کردنشان را دارد، مانع رفتن او شوند. حال آنکه ارنی قصد ندارد دوستان خود را ترک کند و تنها برای استراحت و تفریح به مدت یک هفته به پاریس میرود. این آموزههای اخلاقی در زمان مناسب روایت میشوند و آغاز و انجام مناسبی دارند. داستان از زبان شخصیتهایی بیان میشود که حرکات و رفتارهای کاملا واقعی دارند. دهان، فک و صورت آنها کاملا طبیعی حرکت میکنند، در صورتی که فقط قطارهای آهنی هستند. این انیمه حرفهای به تاثیر و گیرایی مجموعه برای کودکان کمکی نکرده و این مساله در مورد شخصیت اصلی داستان، ارنی بیشتر صادق است.
جان بخشی به اشیا که در بسیاری از انیمیشنها استفاده میشود. در واقع مزیت انیمیشن به فیلم واقعی، توانایی آن در نشان دادن چیزهایی است که فیلم واقعی قادر به تصویر کردنشان نیست. از این رو انیمیشن براحتی توانایی وارد شدن به دنیای سرشار از تخیل کودکان را دارد؛ بنابراین از جایگاهی بالاتر نسبت به فیلم واقعی در دنیای کودکان برخوردار است. حال هدف از این جانبخشی چیست؟ این که از قوه خیالپردازی کودکان استفاده کنیم تا به اشیایی جان ببخشیم که در زندگی آنها نقش خاصی ندارند و ارتباط برقرار کردن با این اشیا غیر از آن که بستری است برای روایت داستانی با بار آموزشی، ارزش خاص دیگری ندارد؟ در انیمیشنی همچون داستان اسباببازی که شخصیتهای آن وسایل و اشیایی هستند که کودک، شبانهروز با آنها در ارتباط است، جان بخشیدن به خودی خود بار آموزشی دارد. وقتی کودک در تلویزیون اسباببازیهایی را میبیند که آنها جان دارند و برای شادی و تعجب صاحب خود تلاش میکنند، قوه خیالپردازیاش بدرستی تحریک میشود و فکر میکند اسباببازیهای او هم همین طور هستند و به مراقبت و توجه نیاز دارند. همین مساله بظاهر کوچک، تاثیر عمیقی در ذهن کودک میگذارد؛ در حالی که انیمیشنی همچون سوزنبان ارنی و حتی نمونه حرفهایتر و بهتر آن، ماشینها جدا از موارد آموزشی خود، ذاتا تاثیری در کودک ندارند، چراکه شخصیتهای آن خارج از دنیای کودکانه هستند و این موضوع درباره شخصیت قطارها نمود بیشتری دارد و تنها جذابیت آنها برای کودکان به خرید برچسب و عروسکهای خود این مجموعه محدود میشود. میتوان گفت گویا این نمونهها ثابت کردهاند که خلاقیت و نوآوری همیشه حرف اول را نمیزند بخصوص در مورد این قشر مخاطب که برنامهسازی برای آنها مستلزم حساسیت و وسواس زیادی است.
اما جدا از نکات مربوط به خود مجموعه، دوبله و صداپیشگی این اثر به زبان فارسی مانند بیشتر دوبلههای برنامه کودک و نوجوان شبکه 2 سیما خوب و جذاب است. شخصیتها متناسب با رفتارشان صداگذاری شدهاند و به ارتباط با مخاطب کمک میکنند.
در مجموع، سوزنبان ارنی انیمیشنی است با ریتم کند که داستانی سرراست را با استفاده از شخصیتهای نامتعارف و غیرجذاب روایت میکند و انرژی لازم برای برقراری ارتباط با مخاطب خود ندارد. سوزنبان ارنی انیمیشن خوش ساخت، حرفهای و پرکاری است. پیداست که با عشق و علاقه هم ساخته شده و سازنده، مخاطب کودک را در کار خود مدنظر قرار داده، اما اینها برای موفق بودن یک پویانمایی کودک کفایت نمیکنند. نیت و انگیزه خوب داشتن و حتی حرفهای و دقیق بودن شرط لازم است، اما کافی نیست. در تولید برنامه برای کودکان، دانش مخاطبشناسی نقش بسیار مهم و تعیینکنندهای دارد که نمیتوان از آن غافل بود. ممکن است بزرگسالان به صرف این که بشنوند فیلمی خوشساخت و حرفهای است و بار ارزشی و هنری دارد، آن را ببینند و با تکیه بر پیش فرضهای ذهنیشان از آن لذت ببرند، اما خیال و ذهن کودک از این پیشداوریها خالی است.
برای او نفس مواجهه با اثر و دل دادن به آن است که اهمیت دارد. خواه این اثر را همگان تحسین کرده یا در مذمت آن سخن رانده باشند. این بیواسطهبودن ارتباط مخاطب کودک با انیمیشن هشداری است برای سازندگان برنامههای کودک و نوجوان که بدانند مخاطب آنها اگر به مراتب بهتر و مهمتر از مخاطبان آثار دیگر نباشد، قطعا از دیگر نمونهها پایینتر نیست و نباید به آن بیتوجه بود.
انیمیشن سوزنبان ارنی یک سایت اینترنتی به نشانی www.undergroundernie.com هم دارد که در آن عکسها و اطلاعاتی درباره مجموعه ارائه شده است.
آزاد جعفری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی جامجم با دکتر موسی حقانی بررسی شد:
گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین علی ذوعلم