دستورالعمل آقای بهجت برای جوانان و نوجوانان

قرآن و عترت؛ 2 راه رستگاری

حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌الله نفس الزکیه بیان شیوا و جذابی داشتند، بسیاری از نکته‌هایی که می‌گفتند ساده و در عین حال زیبا و عمیق بود، مطلبی که می‌خوانید دستورالعمل‌های ایشان برای جوانان و نوجوانان است.
کد خبر: ۲۵۵۸۸۶

نـوجـوان‌هـا و جـوان‌هـا بـایـد مـلـتفت باشند همچنان که روز به روز سن شان بالا می‌رود، علم و ایمانشان هم باید همین جور باشد؛ یعنی ایمان شان ملازم با همین علم‌شان باشد و با هم بالا برود.

باید بدانید این‌که ما مسلمان‌ها، امتیازی از غیرمسلمان‌ها نداریم الا قرآن و عترت، و الا ما هم مثل غیرمسلمان‌ها می‌شویم. اگر ما قرآن نداشته باشیم، مثل غیر مسلمان‌ها هستیم، اگر ما عترت را نداشته باشیم، مثل مسلمان‌هایی هستیم که اهل ایمان نیستند.

باید ملتفت باشیم روز به روز در این 2 امر ترقی بکنیم. همچنان که سن ما بالا می‌رود، معلومات ما هم در همین 2 امر، بالا برود. این طرف، آن طرف نرود و الا گم می‌شود، گمش نکنند؛ گمراهش نکنند؛ این دو اصل اصیل را از اینها نتوانند، بگیرند.

مـا مـی‌گـویـیـم: اگـر [مـی‌گـویـیـد] اسلام درست نیست [و] شما قرآن را قبول ندارید، [پس] مثل قرآن بیاورید، یک سوره‌ای مثل قرآن بیاورید. می‌گویند: نه، نمی‌توانیم بیاوریم و نمی‌آوریم و مسلمان هم نمی‌شویم!

این ادعا و این کلام، جواب ندارد، برای این‌که می‌گویند: «ما می‌دانیم و عمل نمی‌کنیم»

همچنین کسانی که صورتا با قرآن هستند و با عترت نیستند، به اینها می‌گوییم که این آثار عترت؛ این فضائل عترت؛ این ادعیه اینها؛ این احکام اینها؛ این خطب اینها؛ این رسائل اینها؛ این «نهج‌البلاغه‌«؛ این «صحیفه سجادیه»؛ در مخالفین عترت، مثل اینها را بیاورید! اگر آوردید، ما دست برمی‌داریم.

این علمیات‌شان، این ایمان‌شان، این کرامات شان این معجزات‌شان، باید بدانیم این 2 تا را از ما نگیرند.

بالاخره باید ملتفت باشیم قرآن را یاد بگیریم، الفاظش را یاد بگیریم که از غلط، محفوظ باشد. آنچه را که می‌دانیم، قرائتش را تصحیح کنیم، تجویدش را تصحیح کنیم، در نمازمان صحیح القراءه` باشیم.

و همچنین ما که فارسی زبانیم، تفسیرهای آسان و ساده رابدانیم؛ و [یک] تفسیر فارسی پیدا کنیم در فهم قرآن به ما کمک کند؛ مثلا «منهج الصادقین» را کم و بیش مطالعه کنیم، بلکه از اول تا به آخر، چون کتاب فارسی است و کتاب خوبی هم هست. حفظ کنیم قرآن را که همیشه با ما باشد، ما با او باشیم، تحصن بکنیم به قرآن، تحفظ بکنیم به قرآن، وسیله حفظمان در فتن و شدائد دنیا قرار بدهیم.

از خدا بخواهیم که از قرآن ما را جدا نکند، همچنین از خدا بخواهیم ما را از عترت جدا نکند که عترت با قرآن است و قرآن هم با عترت است، اگر کسی یکی از این دو تا را نداشته باشد، هیچ کدام را ندارد.

ملتفت باشیم دروغ به ما نگویند و دروغ خودشان را به ما نفروشند! از مردم دنیا، دروغ را نخریم!

مـا از عـتـرت و قـرآن نـمی‌توانیم دوری کنیم؛ اگر دوری کردیم، در دامن گرگ‌ها می‌افتیم، [و] خدا می‌داند آیا بعد، از دستشان نجات می‌یابیم؟ بعد از این‌که سرها شکست و دست‌ها بریده شد و بلاها به سر ما آمد.

شما مدرسه می‌روید، معلم خودتان را ملتفت باشید در صراط مستقیم باشد. اگر معلم را با رشوه و غیررشوه، منحرف کردند دیگر کار بچه‌ها زار است، چرا؟

به جهت این‌که او، از راه مستقیم یا غیر مستقیم، باطل خودش را به بچه‌ها می‌فروشد، به این بچه‌ها می‌خوراند.

ملتفت باشید! خیلی احتیاط بکنید! احتیاط شما هم فقط در همین است که از یقین، تجاوز نکنید، بلکه امروز بزرگ‌ها هم همین جورند، باید خیلی سعی بکنید که غیر یقین را، داخل یقینیات ما نکنند، آب را توی شیر ما نریزند!

اگر یک نفر، هزار کلمه حقی گفت، این هزار کلمه را خوب تأمل بکنیم، و از او بگیریم، بعد [تأمل کنیم که] هزار و یکم هم درست است؟ [یا] نه آن ظن است، یقین نیست.

هر کلمه‌ای از هر کسی شنیدید، دنبال این بروید که «آیا این صحیح است، تام است، مطابق با عقل و دین هست، یا نه؟[ »و بدانید که] در وقتی [که] ما خلوت کردیم [خداوند] مطلع است، وقتی جلوی مردم هستیم مطلع است، حرف می‌زنیم مطلع است، ساکتیم مطلع است.

همین که شخص مطلع شد: [که« ]صاحب این خانه، صاحب این عالم، از هر فرد فرد، به تمام افعال و تروک، به تمام نوایا، مطلع شد، آنچه که نیت کرده و می‌کند، آنها را هم مطلع است؛ بلکه نیت خیر را می‌نویسد؛ نیت شر را نمی‌نویسد تا شر محقق نشده؛ شر هم که محقق شد، یک مقدار صبر می‌کند تا ببیند، توبه می‌کند یا نه، برمی‌گردد یا نه»؟ کار تمام است.

مقصود، همین که انسان بداند که خدا می‌داند، کار تمام شد، دیگر معطل نباشد، همه چیز را تا به آخـر مـی‌فـهـمـد [کـه] چـه بـایـد بـکـند و چه باید نکند، از چه منتفع می‌شود و از چه متضرر می‌شود، [خداوند] ما را می‌بیند.

[آیا] می‌توانیم [با این‌که] سر سفره او نشسته‌ایم، با همدیگر نزاع بکنیم؟ [مثلاً] آن غذا را من جلوتر دیدم، من باید بخورم؛ او می‌گوید من اول این را برداشتم، من باید این غذا را بخورم، سر این دعوا بکنیم و مقاتله بکنیم؟!

تمام این جنگ‌هایی که حکومت‌ها دارند، از همین قبیل است؛ سر سفره کریم نشسته‌اند، او هم می‌بیند.

دستور هم معلوم است که چیست، [خداوند] از چه خوشش می‌آید، از چه بدش می‌آید. از آزار به غـیـر حـق، بـدش می‌آید؛ از احسان به حق در جایش، خوشش می‌آید، همه اینها را می‌داند و ما هم می‌دانیم که او این دستور را داده و این‌ها را می‌داند و می‌بیند، آیا این کار[ها] را می‌کنیم؟

آدم جلوی یک نفر آدم عادی هر گونه معصیت نمی‌کند، با این‌که شخص عادی است، شاید قدرت من از قدرت او بیشتر باشد نتواند به من [کاری کند]، اما همین قدر به من بدبین می‌شود، با من بد می‌شود، یک وقتی اگر فرصت پیدا کرد کار ما را تصفیه می‌کند. اما خدا که این جور نیست، خدا قادر است و عالم است و دستور هم داده و می‌داند «چه کسی می‌داند و چه کسی نمی‌داند»، همه اینها را می‌داند.

[یا] جلوی او می‌توانیم مخفی بکنیم، یا نه آشکار کنیم طوری نمی‌شود، نمی‌تواند کاری بکند، آیا این جور است؟ [آیا] هیچ فایده برای ما دارد، [آیا] می‌توانیم مخفی کنیم؟

منبع: سایت آیت‌الله بهجت

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها