
هرچند نظرات تربیتی دیویی در آثار مختلف او ذکر شده ولی بدون تردید کتاب دموکراسی و تعلیم و تربیت « »democracy and education یکی از شاهکارهای او در حوزه تعلیم و تربیت است. او در بیان نظرات تربیتی خود تحت تاثیر 3 عامل دموکراسی، انقلاب صنعتی و نظریه تطور زیست شناختی (biological evolution ) است و کاربرد مکرر کلماتی همچون رشد و تجربه در آثارش موید این مطلب است. دوران حیات جان دیویی مقارن با حاکمیت اندیشههای فاشیستی و کمونیستی در برخی کشورها بود. کشورهایی که دول آنها اطاعت محض را جانشین آزادی فردی و آرمانهای نژادپرستانه و ناسیونالیستی را به صورت انضباط درآورده بودند. از سوی دیگر جان دیویی وارث فلسفه تربیتی اروپای قرن هجدهم بود که با اتکا به فردگرایی « »individualism موجبات تحقیر و نادیده گرفتن نقش جامعه را فراهم آورده بود. مسلماً مهمترین نماینده این گرایش ژان ژاک روسو ( 1778 - 1711) است. فیلسوفی که به زعم جان دیویی تلاش نمود فرد را از جامعه جدا نماید و ثمره آن چیزی جز محروم شدن فرد از همه شوون اجتماعی از جمله تعلیم و تربیت نبود. جان دیویی برای رهایی از مشکلات مکاتب تربیتی گذشته که یکی از بارزترین آنها تعارض فرد و اجتماع بود تلاش نمود که طرحی نو در اندازد و ثمره چنین تلاشی در کتاب دموکراسی و تعلیم و تربیت به بار نشست. پیش از بیان رابطه دموکراسی و تعلیم و تربیت ضروری است که برداشت جان دیویی از دو مقوله دموکراسی و تعلیم و تربیت مورد بررسی قرارگیرد.
دموکراسی
ارائه تعریفی جامع و مانع از دموکراسی در آثار جان دیویی نه امکانپذیر است و نه چندان منطقی به نظر میرسد. در این میان به نظر بهترین راه بررسی ویژگیهایی است که او برای جامعه دموکراتیک در نظر گرفته است. ما در اینجا به تعدادی از خصوصیات چنین جامعهای اشاره میکنیم:
1- در نگاه جان دیویی فضای جامعه دموکراتیک به گونهای است که فرد از یوغ عرف، سنت و تحمیلات خشن اجتماعی رها شده و به طور ارادی با موازین اجتماعی سازگار میشود.
2- در جامعه دموکراتیک فرد مجال مییابد تا امکانات و استعدادهای خود را محقق سازد، به عبارت دیگر جان دیویی از دموکراسی دفاع میکند چون اساس آن را مبتنی بر ایمان به استعداد، هوش و درایت انسان در کنار تجربه مشترک و همکاری میداند. مسلماً این استعدادها در ابتدا بالقوه میباشند و با بسترسازی در جامعه دموکراتیک امکان بالقوه شدن آنها فراهم میشود.
3- در جامعه دموکراتیک تلاش میشود تا آنجا که امکان دارد از بروز اختلافات و تبعیضات قومی و نژادی جلوگیری به عمل آید. اقتضای حیات دموکراتیک احترام به علایق اشخاص است و این احترام بیش از آنکه معلول اجبار اجتماعی از طریق قانون باشد ثمره فضای حاکم بر جامعه دموکراتیک و نهادینه شدن این فضیلت در میان افراد است.
4- در قلمرو ملی چنین جامعهای مناسبات و منافع مشترک فراوان میان اعضای جامعه به وجود میآورد و در سطح بینالمللی در جهت برقراری روابط دوستانه با جوامع دیگر گام بر میدارد.
5- در جامعه دموکراتیک میان بسط شخصیت و قابلیت اجتماعی تعارض وجود ندارد. به عبارت دیگر در چنین جوامعی شخصیت در راستای مقولات اجتماعی پرورش داده میشود و این در حالی است که در جوامعی همچون جامعه فئودال چنین رابطهای برقرار نیست. جان دیویی معتقد است که تضاد میان بسط شخصیت و قابلیت اجتماعی بیش از همه خود را در جامعه فئودال نشان داده است. تشکیل دو طبقه عوام و خواص درچنین جامعه ای موجب شده است که مردم عادی از مقوله فرهنگ بینصیب مانده و حیات آنها تنها به جنبه عملی خلاصه شود.
6- ایمان به دموکراسی آن سوی ایمان به برابری آدمیان است. اما نباید دچار این سوء فهم شد که سخن گفتن از برابری آدمیان به معنای یکسان پنداشتن توانایی آدمیان است. بلکه این بدان معناست که انسانها همگی از نظر قانون و سیاست برابر هستند.
ذکر این نکته در اینجا ضروری است که برداشت جان دیویی از دموکراسی چیزی فراتر و وسیعتر از مفهوم سیاسی آن است. او به دموکراسی به عنوان روش زندگانی «»democracy as way of life مینگرد که از طریق آن افراد با روحیه مشارکت و تجارب مشترک به حیات اجتماعی خود ادامه میدهند. در چنین جامعهای سرنوشت فرد با سرنوشت دیگران گره خورده و فرد تلاش میکند تا در ساختن ارزشهایی که به زندگی اجتماعی نظم میدهند نقش مهمی را ایفا کند.
تعلیم و تربیت
چنانکه پیش از این بیان شد نظریه تطور تاثیری شگرف در نظریات تربیتی جان دیویی داشته و او تلاش نموده است که تربیت را از منظر زیست شناختی مورد بررسی قرار دهد. از نگاه او تعلیم و تربیت عبارت از نوسازی سازمان تجربه است که معنای تجربه را گسترش داده و توانایی فرد را در هدایت جریان آزمایشهای بعدی افزایش دهد. او معتقد است که نمیتوان برای تعلیم و تربیت هدف نهایی و مطلق در نظر گرفت زیرا مغایر با پویایی، تغییر و تحول است. در همین راستا جان دیویی به نقد نظامهای تربیتی پیشین پرداخته و نقص عمده آنها را تلاش برای یافتن غایتی بیرونی برای تعلیم و تربیت میداند. در حالی که از نگاه او غایت تعلیم و تربیت در درون خود آن قرار دارد. دیدگاههای تربیتی جان دیویی را میتوان به اختصار چنین بیان کرد:
(1): هدف تعلیم و تربیت در وهله نخست گسترش روشهای تفکر انتقادی (critical thinking) است.
(2): از دیدگاه جان دیویی اساس آزادی، آزادی فکری «intellectual freedom» است که لازمه دموکراسی است.
(3): قلمرو نظر و عمل در تعلیم و تربیت غیرقابل تفکیک است. او بشدت با ثنویت رایج در فلسفههای سنتی مخالف است.
(4): از نگاه او تعلیم تربیت نباید همچون تمهیدی برای زندگانی انگاشته شود بلکه تعلیم و تربیت خود زندگی است. در واقع روند تعلیم و تربیت غایتی در ورای خود ندارد.
(5): در منطق تربیتی جان دیویی آموختن از طریق عمل و برای زیستن صورت میگیرد.
(6): و درنهایت تعلیم و تربیت باید به دنبال شکوفایی شخصیت و ایجاد آمادگی عقلانی و اخلاقی در فرد برای عضویت در جامعه دموکراتیک باشد.
در یک کلام میتوان گفت که تعلیم و تربیت هدفی ندارد جز اینکه فرد را راغب به ادامه تعلیم و تربیت خود نماید. به عبارت دیگر هدف یادگیری چیزی جز ادامه یادگیری نیست و این امر تنها در یک جامعه دموکراتیک میسر خواهد شد.
رابطه دموکراسی و تعلیم تربیت و تربیت
با تحلیل دو مفهوم دموکراسی و تعلیم و تربیت وارد بحث اصلی خود یعنی پیوند این دو مفهوم از نگاه این فیلسوف پراگماتیست میشویم. اما به عنوان مقدمه این بحث، نیاز است که بدانیم انسانی که در جامعه دموکراتیک پرورش خواهد یافت چگونه انسانی است. جان دیویی معتقد است که شخصیت آدمی امری قابل حصول و در حال تکوین است. اما چنین تکوینی در خارج از عرصه اجتماع تحقق پیدا نخواهد کرد. به عبارت دیگر او از تلقی انسان به عنوان اتمی منزوی به شدت گریزان است. طبیعت آدمی امری پویا « »dynamic است و این برخلاف تلقی برخی از فیلسوفان همچون افلاطون میباشد. حال باید ببینیم چنین انسانی چگونه در تعلیم و تربیت دموکراتیک رشد خواهد کرد.
جان دیویی همچون دورکیم تعلیم و تربیت را مقولهای اجتماعی و امری جداییناپذیر از سیاست میداند. افراد به این دلیل تربیت میشوند تا به عنوان شهروند به عضویت جامعه دموکراتیک در آیند. اما این تنها یک روی سکه است زیرا جامعه دموکراتیک نیز برای بقای خویش نیازمند چنین شهروندانی است. به عبارت دیگر جامعه دموکراتیک بیش از هر جامعه دیگری به تعلیم و تربیت نیاز دارد و دلیل آن نیز پر واضح است. دخالت دادن مردم در حکومت ارتباط مستقیمی با تعلیم و تربیت و بالا بردن سطح آگاهی شهروندان دارد. جوامع دموکراتیک با حذف محدودیتهای اجتماعی ناروا دامنه فعالیتهای مردم را بسط میدهند و فرصتهای فراوانی را برای تحقق استعدادها و رشد آنها فراهم میکنند و چنین بسترسازی خود رشد و گسترش تعلیم و تربیت را به دنبال دارد. حرکت تعلیم و تربیت در جامعه دموکراتیک در جهت ایجاد تفاهم میان عناصر ملی و عناصر جهانی است. کودکان در روند تعلیم و تربیت با تبعات اختلاف میان دولتها و جنگهای رخ داده شده آشنا میشوند و تلاش میشود که به کودکان نشان داده شود که تمدن امروز ما نه پیامد جنگهای ویرانگر و خانمانسوز بلکه نتیجه همکاری و مشارکت ملل مختلف است.
چنانکه پیش از این بیان شد تشابه محسوسی میان دیدگاه دورکیم و دیویی در رابطه با پیوند تعلیم و تربیت و سیاست وجود دارد. با این وجود، جان دیویی در نحوه انتقال آرمانهای اجتماعی به فرد با دورکیم هم نظر نیست. جان دیویی مخالف تحمیل آرمانهای اجتماعی از طریق اجبار است. علت مخالفت او نیز آشکار است زیرا:
1- مطلق بودن آرمانها را رد میکند.
2- شرط اصلی در پذیرش آرمانها را تجربه شخصی خود فرد میداند.
سخن آخر
تاثیر تلاش جان دیویی در برقراری پیوند میان دموکراسی و تعلیم و تربیت امری است که نمیتوان بسادگی از آن گذشت. تاثیر آرا و نظریات او تا بدانجاست که تعلیم و تربیت شوروی سابق را نیز تحت تاثیر قرار داد. با این وجود آرا و نظریات او منتقدان بسیاری نیز داشته است. برخی انتقاد کردهاند که هدف نهایی تعلیم و تربیت را محدود به دسترسی جامعه دموکراتیک نموده و در این میان از تمایلات عالی انسانی و آیندهنگری غفلت نموده است. این انتقاد تا بدانجا شدید است که بسیاری از دانشمندان امریکایی مسوول عقبماندگی امریکا به لحاظ علمی و فنی در مقایسه با شوروی سابق را کسی جز جان دیویی نمیدانند. چنین واکنشهایی به آرای او موجب شکلگیری دو نظریه پایدارگرایی «prennialism» و بینادگرایی «essentialism» در حوزه فلسفه تعلیم و تربیت شد. طرفداران این دو نظریه معتقدند که جان دیویی در نسبیگرایی، حالگرایی و حرفهگرایی راه افراط را در پیش گرفته است. جان دیویی حتی از نقد مارکسیستها نیز مصون نمانده، کسانی که معتقد بودند خطای اصلی جان دیویی در مطلق پنداشتن دموکراسی امریکا بوده است.
محمدمهدی میرلو
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
حجتالاسلام دکتر حسن رضاییمهر، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم از مهمترین نقش رئیس مکتب جعفری میگوید