کارشناسان معتقدند دغدغه اصلی کسب‌وکار‌ها نباید جایگزینی افراد، بلکه بازطراحی کامل ساختار همکاری انسان و ماشین باشد

بازآفرینی تیم‌ها در عصر هوش مصنوعی

در هیاهوی فراگیر هوش مصنوعی، اغلب گفت‌و‌گو‌ها حول یک پرسش فردی و اضطراب‌آور متمرکز شده است: «آیا شغل من در امان است؟».
در هیاهوی فراگیر هوش مصنوعی، اغلب گفت‌و‌گو‌ها حول یک پرسش فردی و اضطراب‌آور متمرکز شده است: «آیا شغل من در امان است؟».
کد خبر: ۱۵۲۵۴۰۶
نویسنده امیرحسین حیدری - گروه کلیک

این نگرانی، اگرچه قابل درک است، اما تنها سطح ظاهری یک تحول بسیار عمیق‌تر را به نمایش می‌گذارد. در لایه‌ای استراتژیک‌تر، رهبران سازمان‌ها با چالشی بنیادین روبه‌رو هستند که آینده کسب‌وکارشان را تعریف خواهد کرد: بازآفرینی مفهوم «تیم».

مساله دیگر صرفا جایگزینی وظایف تکراری با الگوریتم‌ها نیست، بلکه بازطراحی کامل ساختار همکاری، پویایی روابط و معنای «بهره‌وری» است. پرسش کلیدی از «چگونه با افراد کمتر، همان کار‌ها را انجام دهیم؟» به «چگونه تیمی متشکل از انسان و هوش مصنوعی بسازیم که قادر به انجام کار‌هایی کاملا جدید و بلندپروازانه باشد؟» تغییر کرده است.

این تغییر پارادایم، نیازمند طراحی مجدد نقش‌ها، بازنگری در فرآیند‌های چابک (Agile) و پرورش مهارت‌های نوین رهبری است تا از هوش مصنوعی نه به‌عنوان ابزاری برای کوچک‌سازی، بلکه به‌مثابه یک اهرم قدرتمند برای جهش‌های بزرگ استفاده شود. به همین بهانه با میلاد صفایی، دبیر رویداد تیم‌سازی در دوران هوش مصنوعی گفت‌و‌گو کرده‌ایم تا بهتر به اهمیت این موضوع پی ببریم. 

به‌عنوان پرسش نخست و برای ورود به بحث، مایلم بدانم چه عاملی سبب شد که به فکر برگزاری این همایش بیفتید؟ با توجه به این‌که موضوعی بسیار به‌روز و مهم را انتخاب کرده‌اید، چه ضرورتی را در بازار تیم‌های تخصصی احساس کردید که به این سمت حرکت کردید؟
در واقع، این نخستین رویداد آکادمی رزونانس است. آکادمی رزونانس قصد دارد در حوزه دیجیتال مارکتینگ، هم دوره‌های آموزشی آنلاین برگزار کند و هم رویداد‌هایی با جنبه همایش، هم‌اندیشی و شبکه‌سازی برای فعالان صنعت ترتیب دهد. مساله‌ای که سبب شد آکادمی رزونانس راه‌اندازی شود و این دو شکل برگزاری را در نظر بگیرد، این بود که آموزش‌های موجود در این صنعت عمدتا جنبه تئوریک و کلیشه‌ای پیدا کرده‌اند. ما در آکادمی به دنبال آموزش‌های تجربه‌محور هستیم و شعار آکادمی رزونانس این است: «از کسانی بیاموزید که آن را انجام داده‌اند». به بیان دیگر، هدف ما این است که فراتر از تئوری‌ها و آموزش‌های کلیشه‌ای حرکت کنیم و تجربه‌هایی را که در کلاس‌های آموزشی یافت نمی‌شوند، از اساتیدی بیاموزیم که خود مدیران باتجربه در حوزه‌های مرتبط و در برند‌های بزرگ هستند. به‌عنوان موضوع نخستین رویداد نیز بحث تیم‌سازی را انتخاب کردیم، زیرا آنچه امروزه بیشتر درباره هوش مصنوعی مطرح می‌شود، مساله از دست‌رفتن مشاغل است و این پرسش که آیا شغل من از بین می‌رود یا خیر، مورد اختلاف نظر‌های بسیاری قرار دارد، اما ما فراتر از این فضا حرکت کرده‌ایم و درباره تغییرات ساختار تیم‌ها، ارتباطات میان افراد، شیوه گزارش‌دهی، فرآیند‌های استخدامی و تفاوت تیم‌هایی که از تکنولوژی‌ها و ابزار‌های هوش مصنوعی استفاده می‌کنند با تیم‌های کنونی سخن گفته‌ایم. 

حال اگر بخواهیم به صورت جزئی‌تر به این موضوع بپردازیم، عنوانی که انتخاب کرده‌اید، یعنی «تیم‌سازی با هوش مصنوعی»، دقیقا به چه معناست؟ آیا منظور شما صرفا ادغام ابزار‌های هوش مصنوعی در تیم‌های موجود است یا تعریف بنیادی‌تری پشت این رویداد نهفته است که به فرهنگ همکاری و تعریف نقش‌های جدید اشاره دارد؟
بله، باید توضیح دهم که ما قصد نداریم در مورد «تیم‌سازی با استفاده از هوش مصنوعی» صحبت کنیم، چون این یک مساله دیگر است که نیاز به بررسی دارد. مساله ما این است که ساختار تیم‌ها در سازمان‌ها و کسب‌وکار‌های استارتاپی با حضور و نقش‌آفرینی تکنولوژی‌ها و ابزار‌های هوش مصنوعی چه تغییراتی خواهد داشت. ما به‌دنبال این هستیم که دریابیم آیا فرآیند‌هایی مانند چابکی (Agility) تغییر خواهند کرد؟ آیا خود فرآیند‌ها دگرگون می‌شوند؟ نقش افراد در این فرآیند‌ها چگونه تغییر می‌کند؟ مدیران تیم‌ها در آینده چه‌نکاتی را باید مد نظر قرار دهند؟ جایگاه‌های شغلی را چگونه باید طراحی کنند تا با بهره‌گیری از هوش مصنوعی، کارایی بیشتری داشته باشند؟ رویکرد ما این است که این تغییرات را بررسی کنیم. 

با توجه به توضیحات شما، به‌نظر می‌رسد مخاطبان این رویداد طیف گسترده‌ای باشند؛ از مدیران ارشد گرفته تا کارمندان و افرادی که در رده‌های مختلف شغلی قرار دارند. پرسش من این است که پس از این همایش، قصد دارید چه پیامی در ذهن مخاطبان خود حک کنید و چه مفهومی را به آنها منتقل کنید؟
بله، مخاطبان این رویداد، مدیران و کارشناسان حوزه دیجیتال مارکتینگ در فضای استارتاپی ایران هستند و ما به دنبال این هستیم که پس از این رویداد، مخاطبان نسبت به تیم‌سازی حساس‌تر شوند. در دو‌سه سال گذشته، بیشتر درباره این موضوع بحث شده که «شغل من چه می‌شود؟» این یک دغدغه فردی است که هر کس در حوزه شغلی خود با آن مواجه است، اما این مساله از سطح فردی به سطح سازمانی نرسیده است. ما کمتر دیده‌ایم که درباره تغییرات لازم در تیم‌های سازمانی سخن گفته شود. هدف ما این است که این دغدغه‌های فردی به دغدغه‌های کسب‌وکاری تبدیل شوند تا کسب‌وکار‌ها در تیم‌سازی خود، دوران هوش مصنوعی را متفاوت از دوره‌های پیشین ببینند. مباحثی که در این رویداد مطرح می‌شوند، سرنخی برای کنجکاوتر‌شدن و بررسی بیشتر هستند. البته ما نمی‌توانیم در یک رویداد چهار یا پنج ساعته، پاسخ همه پرسش‌ها یا راهکار‌های عملیاتی برای همه سازمان‌ها و کسب‌وکار‌ها را ارائه دهیم، اما معتقدیم این رویداد بهانه‌ای است برای تغییر نگرش‌های فردی به نگرش‌های کسب‌وکاری و سازمانی. 

از آنجا که مخاطبان روزنامه طیف عام‌تری هستند و شاید با اصطلاحات تخصصی خیلی آشنا نباشند، آیا می‌توانید یک مثال عینی از یک تیم بازاریابی ارائه دهید که چگونه با به‌کارگیری هوش مصنوعی می‌توانند خود را بهبود بخشند و نتایج بهتری کسب کنند؟
به‌صورت کلی باید بگویم که بسیاری از وظایفی که افراد تا‌کنون به‌صورت دستی انجام می‌دادند، دیگر نیازی نیست که مدیران آنها را به انسان‌ها واگذار کنند. وقتی این فرآیند‌ها با سرعت، کیفیت و دقت بیشتری توسط هوش مصنوعی قابل انجام هستند، مدیر باید به این فکر کند که چگونه منابع انسانی خود را انتخاب کند، چه وظایفی را از انسان‌ها بگیرد و به هوش مصنوعی واگذار کند، و چه افرادی را در تیم خود جای دهد که بتوانند از هوش مصنوعی بهره بهتری ببرند. با این روش، می‌توان با هزینه کمتر و نیروی انسانی کمتر، همان کار‌های پیشین را انجام داد. از آنجا که فرصت ایجاد شده، هزینه‌ها کاهش یافته و تعداد نیروی انسانی کمتر شده است، اگر بودجه ثابت بماند، می‌توان عملکرد بهتری داشت و نتایج بیشتری انتظار کشید. این یک توضیح کلی است و به دلیل مخاطبان عام، وارد مصادیق جزئی نمی‌شوم، اما به‌طور کلی می‌توان گفت که وظایف می‌توانند به‌صورت اهرمی افزایش یابند، یعنی تعداد وظایف بیشتری توسط افراد کمتری انجام شود. در این میان، تخصص‌هایی که باید در تیم‌ها چیده شوند، وظایفی که باید به آنها سپرده شوند، ارتباطات میان افراد و فرآیند‌هایی که این افراد در آن قرار می‌گیرند، باید چگونه طراحی شوند؟ اینها مسائل مهمی هستند که به‌نظر می‌رسد کسب‌وکار‌های ما هنوز برای آن آمادگی ندارند. ما تنها در لایه وظایف و تکالیف از هوش مصنوعی استفاده می‌کنیم و هنوز این موضوع را در ساختار تیم‌های‌مان وارد نکرده‌ایم. 

به‌عنوان پرسش پایانی، به‌عنوان یک کارشناس و دبیر این رویداد، آینده تیم‌ها و ساختار‌های سازمانی را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟ همان‌طور که اشاره‌ای هم داشتید، آیا تیم‌ها به‌سوی کوچک‌تر‌شدن حرکت می‌کنند؟ و آیا این کوچک‌شدن به‌معنای از دست‌رفتن مشاغل و جایگزینی هوش مصنوعی با انسان است؟
باید بگویم که نخست، نکته‌ای که مایلم در روزنامه منتشر شود این است که فعالان اکوسیستم ما بسیار جلوتر از میانگین جهانی هستند. اگر در فضای استارتاپی کشور‌های دیگر بررسی کنید، می‌بینید که ما با وجود دسترسی محدود و تحریم‌های شدید، از نظر توانمندی، استعداد، دانش و تخصص، در میانگین بالاتری قرار داریم. اگر در رویداد‌های خارجی شرکت کنید و شرکت‌های دیگر کشور‌ها را ببینید، متوجه می‌شوید که متخصصان ما و کسب‌وکار‌های استارتاپی ما بسیار توانمند هستند. از این رو، تصور من این است که در به‌کارگیری هوش مصنوعی در تیم‌سازی و پیشبرد ساختارها، فعالان اکوسیستم ما می‌توانند پیشرو باشند. به‌نظرم سازمان‌های ما، به‌ویژه کسب‌وکار‌های خصوصی و به‌خصوص فعالیت‌های آنلاین در ایران، شاید از میانگین جهانی جلوتر باشند. البته منظورم سازمان‌های دولتی نیست، زیرا فرآیند‌های کندتری دارند، اما کسب‌وکار‌های خصوصی با سرعت از این تکنولوژی‌ها بهره می‌گیرند و تیم‌های چابک‌تری خواهند ساخت. 
درباره بخش دوم پرسش شما که آیا مشاغل از دست خواهند رفت، باید بگویم که ما قرار نیست همان کار‌های کنونی را انجام دهیم. اگر فرض کنیم که کار‌های آینده همان کار‌های فعلی هستند، بله، تیم‌ها کوچک‌تر می‌شوند، اما وقتی ابزاری داریم که می‌توانیم کار‌های بزرگ‌تری انجام دهیم، ممکن است نیاز باشد تیم‌های‌مان را بزرگ‌تر کنیم، یعنی متخصصانی را به‌کار بگیریم که با استفاده اهرمی از این ابزارها، اهداف بزرگ‌تری را محقق کنند و سازمان را با سرعت بیشتری رشد دهند. 
یک نکته دیگر که به‌نظرم در آینده کسب‌وکار‌های آنلاین رخ خواهد داد، این است که نه‌تنها حجم کار‌ها افزایش می‌یابد، بلکه کسب‌وکار‌های جدیدی نیز شکل می‌گیرند. برای تقریب ذهن، دو پارادایم را می‌توان مثال زد: در دهه‌های گذشته، توسعه دانشگاه‌ها به قشر‌های اقتصادی پایین‌تر جامعه کمک کرد تا به‌تدریج وارد کسب‌وکار‌هایی شوند که پیش از آن برای‌شان ممکن نبود. کودکانی از خانواده‌های فقیرتر از طریق دانشگاه توانستند رشد کنند و به لایه‌های بالاتر اجتماعی و اقتصادی متصل شوند. همچنین پس از آن اینترنت دسترسی ایجاد کرد، هزینه‌های کار را کاهش داد و امکانات را افزایش داد که سبب شد تعداد بیشتری بتوانند کسب‌وکار راه‌اندازی کنند. اکنون نیز توسعه هوش مصنوعی نیز به‌نظرم چنین اتفاقی را در کسب‌وکار‌های ما رقم خواهد زد. تعداد موفقیت‌ها و شکست‌ها افزایش می‌یابد و اگر پیشتر ۱۰۰ کسب‌وکار داشتیم که ۹۸ تای آنها شکست می‌خوردند، اکنون می‌توانیم ۱۰۰۰ کسب‌وکار داشته باشیم که ۹۸۰ تای آنها شکست بخورند، اما تعداد موفقیت‌ها نیز بیشتر می‌شود. منظورم این است که دسترسی و امکاناتی که ایجاد می‌شود، بستری را فراهم می‌کند تا افراد بیشتری بتوانند با هزینه‌های کمتر و سرعت بیشتر تیم تشکیل دهند، کسب‌وکار راه‌اندازی کنند، تجربه کسب کنند، شکست بخورند و در نهایت جامعه را ارتقا دهند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها