اگر بخواهیم از مدل نظریههای روابط بینالملل استفاده کرده و شبیهسازی کنیم، باید بگوییم زمانی دنیای رسانهها تکقطبی بود. یعنی مطبوعات سلطان رسانهها محسوب میشدند؛ چراکه بیرقیب بودند اما با گذشت زمان و تولد رادیو، دنیای رسانهها دوقطبی و بعدها با ورود تلویزیون، ماهواره و اینترنت سپهر رسانهای چندقطبی شد و بدینترتیب هرکدام از رسانهها سهمی از مخاطب را به خود اختصاص دادند.باوجود چندقطبی شدن جهان رسانهها، تا دو دهه پیش روزنامهها همچنان یکی از قطبها و ستونهای اصلی در دنیای رسانهای به شمار میرفتند؛ چنانکه در ایران برای مثال، روزنامههای همشهری و جامجم هرکدام با تیراژ یا شمارگان ۵۰۰ هزار نسخه در روز، دورانی طلایی را سپری میکردند اما با گسترش اینترنت و فضای مجازی برآمده از آن، بهویژه تولد شبکههای اجتماعی، سهم مخاطبان هرکدام از رسانهها اعم از مکتوب، شنیداری و دیداری از کیک مخاطب کم شد و در این میان کاهش سهم مطبوعات محسوستر از بقیه بود.البته پایین آمدن شمارگان روزنامه، علل متعددی دارد که بحثی مستقل میطلبد و ازاین رو نبایستی این کاهش را صرفا به افزایش سهم فضای مجازی تقلیل داد.در چنین اتمسفری، انتشار هفت هزارمین شماره روزنامه جامجم به عنوان یکی از روزنامههای پرمخاطب و با حضوری پرفروغ در لیگ برتر مطبوعاتی کشور، مبین آن است که نبض روزنامهنگاری همچنان میزند.روزنامه جامجم به مدد قدرت تیتر، گزارشهای تحلیلی، تولید محتوای تبیینی، نقدمحور و مطالبهگرایانه، پرهیز از نگاه خنثی به رخدادهای داخلی و خارجی در کنار طرحهای گرافیکی خلاقانه و فتو تیتر یا همان تیتر و عکس، تلاش نموده به عنوان روزنامهای برای خانواده و دارای مخاطب فراگیر (خاص و عام)، همچنان از قدرت اثرگذاری و دیده شدن برخوردار باشد.با وجود این به نظر میرسد روزنامهها برای بالا نگه داشتن پرچم مطبوعات و تثبیت جایگاه خود در در دنیای پررقابت رسانهای، بایستی به روزنامهنگاری ترکیبی روی آورند.
زمانی در دوران طلایی مطبوعات به روزنامهها اخبار فردایی میگفتند، بهطوری که مردم بخش اعظم خبرها را با فاصله، از روزنامهها که فقط عصرها منتشر میشدند، دریافت میکردند اما در سالهای اخیر بهرغم انتشار روزنامهها در صبح، سرعت انتشار خبر چنان بالا رفته که حتی رسانههای نیرومند، همچون رادیو و تلویزیون نیز جا میمانند؛ چراکه مخاطبان بهسرعت از طریق گوشیهای همراه تازهترین اخبار را دریافت میکنند.باوجود انتقال سرعت انتشار خبر به فضای مجازی، مزیت انتشار خبر درست، همچنان در اختیار رسانههای اصیل یعنی روزنامه،رادیو وتلویزیون است. به عبارتی هرچند در سرعت انتشار خبر، شبکههای اجتماعی برآمده از فضای مجازی حرف اول را میزنند اما در آشفتهبازار تولید و انتشار انبوه خبرها در فضای مجازی، مرز میان خبرهای درست و فیک یا جعلی بههم ریخته و دریافت خبر درست و مطمئن حتما نیاز به راستیآزمایی دارد.
از این منظر و برای غلبه بر چنین چالشهایی در روزنامهنگاری ترکیبی، بایستی تلاش کرد تا در دو سطح گام برداشته شود.
در سطح نخست، روزنامهنگاری ترکیبی باید بر ژورنالیسم تحقیقی و تولید محتوا متمرکز باشد و صرفا به تهیه و انتشار خبر، آن هم با کپیبرداری و اخیرا دوپینگ در تهیه گزارشها با هوش مصنوعی اکتفا نشود.درواقع یکی از شاخصها و مزیتهای نسبی در روزنامهنگاری ترکیبی، ژورنالیسم تحقیقی و تهیه مطالب خبری تحلیلی است. واقعیت این است که بسیاری از روزنامهها چنین رویکردی را در دستور کار خود قرار دادهاند اما به نظر میرسد بر عمق و جامعنگری مطالب خبری تحلیلی بایستی افزوده شود تا خواننده مطالب روزنامه احساس کند بر دانش او درخصوص موضوعات و رخدادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ورزشی ... افزوده شده و زوایای پیدا و پنهان رخدادها و حوادث با تحلیل عمیق و فکتمحور کالبدشکافی شده است.
در سطح دوم روزنامهنگاری ترکیبی، بایستی به پیوند بین مطبوعات و فضای مجازی توجهی مضاعف شود بدین معنا که نگاه به فضای مجازی میبایست فرصتمحور باشد نه تهدید محور.برای درک این مهم،بد نیست بدانیم زمانی نقطه اتصال بین روزنامهها با مخاطبان، دکههای مطبوعاتی بودند که مهمترین محصولی که به مشتری عرضه میکردند، روزنامه و مجله بود اما در این سالها بهشدت از چنین کارکردی فاصله گرفته و به محل عرضه دخانیات، شارژ و...تبدیل شدهاند و حضورروزنامه ومجله در جلو دکهها هر روز کمرنگتر میشود و از چیده شدن ستون بلند روزنامهها، جلوی دکهها خبری نیست. چالشی که زنگ خطر را برای اهالی مطبوعات و شرکتهای توزیع روزنامه مدتهاست به صدا درآورده است.برای عبور از این چالش،علاوهبر همراهی دکهداران، به توجه هرچه بیشتر صاحبان بنگاههای مطبوعاتی به حفظ جایگاه عرضه روزنامهها در دکهها و تشویق مخاطبان برای خریداری روزنامه و مجله از دکهها نیز نیاز است اما مهمتر ازآن و درچارچوب روزنامهنگاری ترکیبی، استفاده از ظرفیت و فرصت توزیع محتوای تولیدی روزنامهها، در فضای مجازی است. باچنین نگاهی هرچند ازمیزان مراجعه مخاطبان برای تهیه نسخه مکتوب روزنامه پای دکهها کاسته شده اماهمزمان با توزیع محتوا درفضایمجازی،میتوان آن راجبران کرد.به عبارتی بهترهم زمان با عرضه روزنامهها به شکل سنتی در دکههای مطبوعاتی از ظرفیت توزیع در دکههای مجازی نیز باید بهره جست. بدین ترتیب نهتنها تیترها و گزارشهای تحقیقی تحلیلی با استفاده ازظرفیت شبکههای اجتماعی بهتر دیده میشوند که بر میزان اثرگذاری آنها نیز به مدد میلیونی شدن مخاطبان افزوده خواهد شد.