به گزارشخبرنگار جامجم،درآخرین روزهای اردیبهشت سال گذشته پلیس تهران ازجنایتی هولناک درخیابان فرشته تهران پرده برداشتند. در این جنایت مرد پزشکی به نام حمید به دلیل اختلافاتی که با برادر دندانپزشک خود، سعید داشت، او را به ساختمانی در خیابان فرشته کشاند و با کمک دستیارش کشت.
تحقیقات درباره این پرونده ازحدود پنج ماه قبل ازکشف جنایت و با ناپدید شدن مرموز دندانپزشک سرشناس آغاز شد. ماموران با ردیابی آخرین تماسهای مرد دندانپزشک به ساختمانی در خیابان فرشته رسیدند که متعلق به حمید بود و همین احتمال برادرکشی را مطرح کرد. ماموران به تحقیق از دستیار پزشک پرداختند که گفت: دکتر حمید با برادرش، سعید که دندانپزشک بود، اختلاف مالی داشتند و از من خواست در برابر لطفهایی که به من کرده، سعید را به این واحد بکشانم. نمیدانستم قصدش چیست؛ من هم با راهنمایی دکتر حمید به برادرش، سعید زنگ زدم و گفتم که املاکی هستم و یک واحد برای مطبش گیر آوردهام. صبح بود که سعید سر قرار آمد و من او را به داخل واحد راهنمایی کردم؛ همین که وارد دفتر شدیم، دکتر حمید از اتاق بیرون آمد و با اسپری اشکآور به چشم برادرش پاشید. سعید روی زمین نشست و دستش را روی چشمهایش گذاشت. دکتر او را روی زمین خواباند و روی سینهاش نشست .با نقشهای که از قبل داشتیم با اشاره حمید، من به سعید آمپول بیهوشی زدم و او بیهوش شد. بعد سعید را روی ویلچر نشاندیم و دست و پا و دهانش را با چسب پهن بستیم. دکتر حمید مقداری کاغذ و سفته و قرارداد آورد و از برادرش سعید پای همه آنها امضا و اثر انگشت گرفت. روز آخر دکتر حمید گفت: کارم با او انجام شده و وقتش است که کارش را تمام کنم و مثل سریال خونسرد، او را کشت.
پس از این اعترافات رد دکتر حمید در جزیره کیش به دست آمد و دستگیر شد. او پس از انتقال به تهران در تحقیقات منکر اعترافات شهرام، دستیارش شد و گفت: مدتی قبل تصمیم داشتم در انتخابات مجلس کاندیدا شوم. برادرم بهعنوان اسپانسر مبلغی به من قرض داد اما چون ردصلاحیت شدم در بازپرداخت بدهیام با برادرم اختلاف پیدا کردم. این اختلاف مالی چند سالی ادامه داشت. او حرفهایی پشت سرم زده بود که خانوادهمان حق را به او بدهند. قصد داشتم از طریق قانونی، اختلافم را با برادرم حل کنم و من قاتل نیستم. شهرام بود که برادرم را بهروش سریال خونسرد به قتل رساند.
با تکمیل تحقیقات پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و اولیای دم برای متهمان اشد مجازات را خواستند. در این جلسه دو متهم قتل را گردن یکدیگر انداختند تا این که قضات پس از رسیدگی به آن، حمید را به اتهام مباشرت در قتل به قصاص و شهرام را به اتهام معاونت در این قتل به زندان محکوم کردند.
با اعتراض دکتر حمید به حکم مجازاتش، پرونده به دیوان عالی کشور رفت که قضات دیوان عالی کشور حکم را نقض و برای بررسی بیشتر به دادگاه بازگرداندند. به این ترتیب دو متهم دوباره پای میز محاکمه ایستادند. در این جلسه وکیل اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت: اگر دادگاه هر دو متهم را به قصاص محکوم کند، موکلینم حاضر به پرداخت تفاوت دیه هستند تا حکم اجرا شود.
سپس دکتر حمید در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهامش گفت: دستیارم با برادرم تماس گرفت و خواست به ساختمان خیابان فرشته بیاید. برادرم وقتی مرا در طبقه سوم دید، جا خورد. قصد داشت برود که دستیارم او را بیهوش کرد و روی ویلچر گذاشت و دست و پایش را بستیم. بعد هم دستیارم او را کشت.
شهرام هم مدعی شد: دکتر حمید استاد من بود و به خاطر اینکه تیروئید داشتم چند بار نزدش رفتم و با هم آشنا شدیم. او به من کار داد. یک روز گفت با برادرش اختلاف دارد. سیمکارتی به من داد و خواست با برادرش تماس بگیرم و او را به خانه بکشانم. دکتر حمید قاتل برادرش است و من در مرگ او نقشی نداشتم.
پس از آخرین دفاعیات متهمان و وکلای آنها، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و دوباره دکتر حمید را به جرم قتل به قصاص و دستیارش را به زندان محکوم کردند.