دیوید فاستر والاس، نویسنده آمریکایی جستاری خواندنی دارد به نام «فدرر: هم تن و هم نه»، او در این جستار به لحظههایی اشاره میکند که خودش نامش را گذاشته «لحظههای فدرری»، لحظههایی که سرشار از هوش بازیکن است اما از نگاه تمام دوربینهای تلویزیونی عموما دور میماند، تعمیم این لحظهها به بازی جیانلوکا ویالی آن هم در عصری که مسی در آن پا به توپ است شاید اغراقآمیز به نظر برسد اما آنچه مهم به نظر میرسد سنجه فوتبالیستها با زمانه است.
ویالی در ابتدای دوره حرفهای شدن فوتبال (یا بخوانید صنعتی شدنش) دلبسته فوتبال بود، زمانهای که هنوز فوتبال جزوی از دغدغه و فراغت محسوب میشد. این مختصات شاید در نوع بازی بازیکنان آن زمان هم موثر باشد. برای کشورهایی با فراغت محدودتر همچون ایران ۳۰سال پیش این موضوع مرتبه مهمتری مییابد. خلاصه اینکه جیانلوکا ویالی بودن در ابتدای دهه عجیب فوتبالی ۹۰میلادی کم از مسی بودن در دوره کنونی ندارد، شاید گلهایی به مراتب کمتر زده باشد، جام زرینی در دستانش نباشد و عناوین کمتری در کارنامهاش به چشم بخورد اما برای نوجوانان متولد دهه شصت ایران از نامش گرفته که خوش میچرخید در دهان تا چهره متفاوتش کم از قهرمانان این روزها ندارد. فریب سر بیمو، هیکل ستبر و تکلهای خشنش را هم نخورید که یکی از جاودانهترین تصاویر به جا مانده از او را همین دو سال پیش در هنگامه زدن پنالتی آخر ایتالیا در ومبلی میتوان دید، کسی که با آن هیبت تاب دیدن آن پنالتی را نداشت.
والاس جستارش را اینگونه به پایان میبرد، گونهای که قطعا قابل تعمیم به ویالی است؛ «نبوغ تکرارپذیر نیست اما الهام، مُسری است و شکلهای گوناگون مییابد. و حتی فقط دیدن، از نزدیک دیدنِ شکنندگیِ قدرت و مبارزهجویی، الهامبخش است.»
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد