رضا کوچک‌زاده، نویسنده و پژوهشگر تئاتر از تعزیه ماه مبارک رمضان می‌گوید

مجلس ضربت در چند روایت

زیارت نجف از نگاه زنان مسافر قاجاری

آستان‌بوسی شاه لوکشف

سفر به قصد زیارت از گذشته در خاطره جمعی ایرانیان ثبت شده. چه سفرهای یک روزه و کوتاه و چه سفرهای طولانی و چندماهه بیشتر به قصد دیدن یک مکان زیارتی بودند.
کد خبر: ۱۳۱۳۷۸۸

به گزارش جام جم آنلاین، زنان پایتخت‌نشین عهد ناصری برای تفریحات کوتاه مدتشان یا به بقعه بی بی زبیده می‌رفتند یا سیده ملک خاتون. گاهی راهی امامزاده گل زرد یا آل علی می‌شدند گاهی هم حرم حضرت عبدالعظیم یا گورستان سر قبرآقا و چهارده معصوم را زیارت می‌کردند. درباره‌ سفرهای خارجی هم کار سخت‌تر از این بود. زنان خوش اقبالی که توان مالی و همراهی محارم را داشتند، می‌توانستند به سفرهای زیارتی بروند. سفر به کشور عراق و زیارت نجف آرزوی زنان زیادی بود که کمتر پیش می‌آمد محقق شود. از بین زائران نجف هم عده بسیار کمی از آنها سواد نوشتن داشتند و حال و هوای این سفر را مکتوب کرده‌اند. در آستانه سالروز شهادت امام علی؟ع؟ مروری داشته‌ایم بر این سفرنامه‌های زنان که به همت نشر اطراف منتشر شده است.
 

عجالتا روزی مشرف می‌شوم به حرم مطهر

پیش از ظهر رسیدیم به نجف اشرف. الحمدلله همه صحیح و سالم رسیدیم. بر پدر شترهای دیوانه لعنت که از جبل به این طرف چند کجاوه را زمین زدند و خرد کردند. چند نفر سر و دست و پایشان شکست. امروز که اربعین بود، جای همگی خالی، مشرف شدم به حرم مطهر، دعاگوی همه بودم.

امروز که سه‌شنبه بیست‌و‌یکم است، صبح رفتم حمام، چه حمام؛ از کثافت چه عرض کنم. به هر طور بود خودی شستم، آمدم. وقتی که آمدم، شنیدم در طهران، اصفهان، همدان، همه‌جا ناخوشی وباست. وا... اگر حالتی برایم باقی مانده. دردهای خودم یک طرف، این غصه یک طرف. گریه‌کنان رفتم رو به امیرالمؤمنین دعا کردم. جایی هم هست که کسی خبر از هیچ جا ندارد. از قرار ظاهر جلوی زوار را هم در کرمانشاه گرفته‌اند. به واسطه وبا نمی‌گذارند بیایند. بعضی‌ها می‌گویند در کرمانشاه هم وبا هست. رضاً بقضاءا...، هر چه خدا خواسته خوب است.

امروز که چهارشنبه بیست‌ودوم است، صبح مشرف شدم به حرم مطهر. ظهر آمدم خانه، یک لقمه نانی زهرمار کردم. هی خبر می‌شنوم که کجا وباست، کجا وباست. حالی برای من باقی نمانده. خداوند جمع مسلمانان را محافظت کند به خصوص اهل کرمان را. هوای نجف‌اشرف هم بسیار گرم است. از مکه، از مدینه، از جبل، از همه جا گرم‌تر است. آنچه خدا خواسته می‌شود. عجالتا روزی دو دفعه مشرف می‌شوم به حرم مطهر. دعاگوی همگی هستم. امروز که پنجشنبه بیست‌وسوم است، صبحی مشرف شدم به حرم. عصری هم رفتم وادی‌السلام به زیارت هود و صالح و اهل قبور. از آنجا شب به حرم مشرف شدم. در مسجد زنانه از هر ولایتی آدم بود. دور هم نشستیم، دعا کردیم که خداوند این بلا را از جان مسلمانان دور کند. من که وا... اگر هوش داشته‌باشم یا حواس.

امروز که روز جمعه بیست‌وچهارم است، صبحی مشرف شدم به حرم، از آنجا توی بازار. باری توی بازار در صحن نگاه کردم، دیدم الحمدلله وفور نعمت: هندوانه، خربزه، لیموی ترش و شیرین، ولی کوچک و سبز است، رطب‌های خوب، همان رطب زردی که در همه جا بود، در نجف هم هست. رطب حنایی می‌گویند. نیز ماست‌های کیسه‌ای خوب از گمرکات می‌آورند. همه چیز خوب ولی ما خیلی کم می‌خریم. امروز که روز شنبه بیست‌وپنجم است، صبحی به حرم مطهر مشرف شدم. جای همگی خالی، الهی خداوند نصیب همه بکند ولی نه مثل من، به اختیار خودشان اما با وجود این سختی و مرارت، همه را قبول دارم. اگر از این بالاتر صدمه نخورم، قبول دارم. الحمدلله به زیارت چنین بزرگواران مشرف شدم.
 
منبع: چادر کردیم رفتیم تماشا/ سفرنامه عالیه‌خانم شیرازی
 

خاک آستان مبارک را به چشم کشیدم

باران به طوری شدید شد که یکدفعه تمام صحرا را دریا دیدم. بعضی جاها تا شکم قاطرها را آب گرفت. بعضی جاها تا زانویشان را. خلاصه باران خوب ما را شست‌وشو نمود تا یک ساعت و نیم به غروب مانده، بحمدا... به وادی‌السلام رسیدیم. چشمم به نور گنبد مطهر روشن شده هزار مرتبه شکر خدا نمودم که نمردم و به این فیض عظما رسیدم.
خداوند عالم روزی و نصیب همه دوستان بگرداند که یک همچه روزی به این وادی مشرف بشوند و این قندیل نور را زیارت نمایند. هرچه می‌خواهم وصف نمایم زیارت گنبد مطهر را عقلم نمی‌رسد که چه بنویسم. عصر روز شنبه، بیستم رجب به سلامتی وارد نجف اشرف شدیم و در خانه حاجی‌سیدمحمدعلی که پسر عموی سیده‌خانم است ما را پیاده کرده. بعد از صرف چای، بوته زیادی آوردند و لباس‌های همراهان را خشک کردند. اگرچه تا 10 روز دیگر هم خشک نمی‌شوند. امروز و امشب که تازه وارد شدیم هر چه خواستیم حرم مطهر مشرف شویم، گفتند ممکن نیست. اگر کسی بخواهد از کوچه‌ها گذر بکند باید پایش را برهنه کند و به آب بزند یا به دوش حمال برود. من نرفتم. امشب را مهمان سنگین و رنگین شدم. خانه نشستم. یکشنبه، بیست‌ویک رجب المرجب، منزل سی ویکم، نجف اشرف. صبح از خواب برخاسته نمازی خواندیم. چای خورده چادر کردم. هرچه گفتند صبر‌کنید قدری کوچه‌ها خشک بشود دیگر قبول نکرده، رفتم. هر طوری بود از کوچه‌ها گذشتم به بهشت روی زمین که حقیقت صحن حضرت امیرالمومنین (ع) است وارد شده، خاک آستان مبارک را بر چشم کشیدم و هزار مرتبه شکر خدا را به جای آوردم و دعا به وجود مبارک حضرت ظل‌ا... شاهنشاه عالم پناه اعلیحضرت اقدس شهریاری - روح العالمین فداه - نموده و دوام عمر و دولت و صحت و سلامت وجود مبارکش را از خدا خواستم و طلب مغفرت و زیارت اولی را برای ولی نعمت حقیقی شاه‌شهید -نورا... مرقده- نموده و ادای دعا و تبلیغ سلام و عرایض همه حق داران را نموده «یارب دعای خسته‌دلان مستجاب کن.» قربان امیرالمؤمنین (ع) بگردم که زیارتش دل آدم را روشن می‌کند. خدا قسمت همه دوستان بگرداند که به این بهشت برین بیایند.
 
منبع: خانم فردا کوچ است / سفرنامه وقارالدوله
 

ایوان نجف عجب صفایی دارد...

روز پانزدهم خیال نجف اشرف و آستان‌بوسی شاه لوکشف است. خدا نصیب همه شیعیان کند. به اتفاق همراهان از راه خشکی طائف طوف حرم شاه مردان و شیر یزدانم: «جهان اگر فنا شود / علی فناش می‌کند / قیامت اگر به پا شود / علی به پاش می‌کند / که هست دست دست او / ولی خداش می‌کند.» من که حالت شوقی به خود ملاحظه می‌کنم که سر از پا نمی‌دانم. صبح سوار شدیم، عصر وارد شدیم به خان‌شور، منزل شد، شب را ماندیم. صبح برای شهر حرکت شد. دو ساعت از آفتاب گذشته چشمم به قبه منور حضرت امیر افتاد. حالتی برایم به هم رسید که در هیچ جا ندیده‌بودم. وادی‌السلام هم بسیار صحرای روشن است. وارد شدیم. اول به خانه بدی منزل داده‌بودند، دیدیم نمی‌شود ماند، عوض کردیم. فورا خانه بسیار ممتازی رفتیم که کم همچو منزلی در نجف است. بیرونی، اندرونی، تحتانی، فوقانی همه خوب، پاکیزه. شکر خدا به جا آورده مشرف شدم: «ایوان نجف عجب صفایی دارد / حیدر بنگر چه بارگاهی دارد / ای کعبه به خود مناز از روی شرف /جایت بنشین که هر که جایی دارد» قریب یک اربعین در خدمت اسدا...‌الغالب و مظهرالعجایب مشرف بودیم. خیلی هم دوستان و آشنایان مهربانی به عمل آوردند.

منبع: سه روز مانده به آخر دریا/ سفرنامه شاهزاده خانم قاجاری


روزنامه جام جم / ضمیمه چاردیواری
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها