این شبها هم شاید در برخی تکایای کشور مجلس تعزیه برپا شده باشد اما تعداد این مجالس کمتر از مجالسی است که در ایام ماه محرم و صفر برگزار میشود. شاید برخی روستاها در این شبها مجلس برگزار کردهباشند یا تکیههای معروف در تهران و شهرهای بزرگ میزبان مردم بودهباشند یا مثلا تکیه برقان و برخی تکایای طالقان مجلس ضربت خوردن حضرت علی(ع) را به اجرا درآورده باشند اما مجالس شبیهخوانی در شبهای ماه مبارک رمضان به دلایل متعدد از رونق افتاده است همچنان که شاید شبیهخوانی در ماه محرم نیز دیگر به قوت سالهای گذشته نباشد. این نکته اما از شکوه شبیهخوانی و تاریخی که پشت سر گذاشته، نمیکاهد و به اعتبار مجالس شبیهخوانی ماه رمضان خدشهای وارد نمیکند؛ اعتبار و شکوه این مجالس و نیز وجه هنری و تاریخی آنها به قدری قابل تامل هستند که پای صحبتهای رضا کوچکزاده، پژوهشگر شبیهخوانی و دبیر علمی همایش شبیه پژوهی بنشینیم و به قدر بضاعت درباره مجالس تعزیه شبهای ماه مبارک رمضان و شهادت امام اول شیعیان(ع) روایتهای تاریخی جذاب بشنویم.
شبیهخوانی از کی شروع شد؟یکی از سرچشمههای شبیهنامههای ایران و گستردهترین نسخههای شبیهخوانی در آغاز مربوط به شهادت حضرتعلی(ع) است و بعدهاست که تعزیههای عاشورا رنگ و بوی جدیتری میگیرد. آغاز شبیهخوانی در ایران به حدود دوره زندیه و افشار برمیگردد، البته اینجا صحبت از شبیهخوانی است و نه عزاداری، چون سنتهای عزاداری در ایران از دوره آلبویه آغاز شده و سنتی قدیمیتر است.
سندهای به جا مانده از شکلگیری شبیهخوانی در ایران به گزارشهایی برمیگردد که از گردشگران خارجی در دورههای زند و افشار به جا مانده است. کهنترین شبیهنامهای که به دست ما رسیده، مربوط به دوره پادشاهی فتحعلی شاهقاجار است که بعد از زندیان در ایران حکومت کردهاند. در واقع بین زمانی که اجراها شروع شد تا زمانی که اولین متنهای شبیهخوانی به دست ما رسیده، چند دهه فاصله زمانی وجود دارد که هنوز مشخص نیست این فاصله چرا ایجاد شده؛ شاید شبیهخوانیها مکتوب نشدهبودند یا هنوز آنقدر اهمیت نسخ شبیهخوانی احساس نشدهبود که به عنوان یک سند اجرای آیینی از آنها نگهداری کنند و شاید این نسخ مکتوب بعدها در دست کسانی به نام آیینگذار یا شبیهخوان دست به دست شده که سواد نگارشی داشتند.
بانی شبیهخوانی مردم هستندبانیان شبیهخوانی همیشه از دل مردم بودند؛ حتی تا امروز. شاید شبیهخوانیها تنها گونه نمایشی در ایران باشد که مردم آن را برگزار کردهاند و هرگز تابع دولتها نشدهاست؛ البته گاهی دولتها کمکهایی کردهاند، مانند زمان ناصری که تکیه دولت بنا شد و به شبیهخوانان دستمزدهای خوب پرداخت میشد اما با این حال زندگی شبیهخوانها به حمایتهای درباری وابسته نبودهاست. همیشه افراد مومن و دینداری بودند که نذرهایی میکردند و علاقهمند بودند مجلسهایی برپا کنند. حتی امروز هم در روستاها و شهرهای مختلف مجالس تعزیه را مردم را برگزار میکنند. گاهی که بانیها امکانات بیشتری داشتند یا گشادهدستتر بودند، این مجالس طولانیتر برگزار میشد و اپیزودهای فرعی بیشتری را اجرا میکردند. در نتیجه ممکن بود یک مجلس چهار یا شش ساعته از شبیهخوانی شهادت حضرتعلی(ع) به اجرا در آید که چارچوب اصلی را حفظ کرده و تعدادی اپیزود فرعی به آن اضافه میکردند.
مجالس متعدد تعزیه شهادت حضرت علی(ع)ساختار شبیهخوانی از آغاز شکلگیری کموبیش دستنخورده باقی مانده؛ البته کمی دچار تحولاتی شده اما بهصورت بنیادین تغییری در جبهه اولیا و اشقیا و همینطور نمادشناسی شبیهخوانی به صورت بنیادین ایجاد نشده است. در مجالس تعزیه حضرت علی(ع) ابنملجم را داریم به عنوان اشقیا، مردم عادی و اولیا را داریم که حضرت علی(ع) و خانوادهاش هستند اما همانطور که میدانیم مجالس تعزیه هرگز نعلبهنعل براساس وقایع تاریخ نوشته و اجرا نشدهاند و گاهی موقعیتها و روایتهایی در مجالس تعزیه حضرت علی(ع) میبینیم که حاصل خیالپردازی براساس روایات مستند یا حتی شنیدههای تاریخی است. برای همین است که انواع مجلس شهادت حضرت علی(ع) را داریم که کلیات ثابتی دارند اما کاملا منطبق بر هم نیستند و اشعار، پرداخت شخصیتها و حتی قصهپردازی آنها با هم تفاوت دارد؛ بنابراین وقتی درباره مجلس شهادت حضرت علی (ع) صحبت میکنیم، باید دقیق بگوییم که درباره کدام نسخه قرار است صحبت کنیم. نسخهها نامهای بسیار شبیه هم دارند مانند: مجلس شهادت حضرت(ع)، مجلس ضربتخوردن حضرتعلی(ع) و نامهایی از این نوع که استاد بهرام بیضایی نمایشنامهای مدرن دراینباره با همین نام نوشتهاند.
گستره شبیهخوانیها زیاد است و بعدها داستان تولد حضرتعلی(ع) نیز وارد شبیهخوانی شده که در ماه رجب اجرا میشد.
شبیهخوانی علویاز آنجا که ماه رمضان بیشتر از سایر ماههای سال به لحاظ مذهبی نزد ایرانیان اهمیت داشت، زمانی گسترش شبیهخوانیهای حضرتعلی(ع) بیشتر از شبیهخوانیهای محرم بود. به عبارتی ماه رمضان پیش از آنکه ماههایی مانند محرم و صفر نزد ایرانیان اهمیت پیدا کنند، به دلیل شعائر که در آن جاری بوده، جایگاه ویژهای داشت و از همین رو مجلسهای شهادت حضرت علی(ع) پیش از مجلسهای عاشورایی شکل گرفتهاند اما دیرتر به دست ما رسیدهاند. گرچه امروز شبیهخوانی عاشورا و تاسوعا را به شکل پررنگتری شاهدیم اما هنوز شبیهخوانی برای امام علی(ع) برگزار میشود. تکیههای معروف شبیهخوانی میزبان مردم هستند و حتی شاهد اجراهای محلی در مکانهای باز نیز هستیم. گاهی ممکن است یک مجلس تعزیه به سه بخش تقسیم شود و در شبهایی که مراسم احیا نیست به اجرا درآیند، گاهی هم مجلس تعزیه را کوتاه میکنند که زودتر تمام شود و عزاداران به احیا برسند.
روایتهای خیالی اما برگرفته از تاریخ روایتی وجود دارد از اینکه حضرتعلی(ع) فرمودهاند هنگام احتضار برسر بالین همه مومنان حاضر میشوند و شفاعت آنها را نزد خدا میکنند. براساس این روایت یک اپیزودی در مجلس شهادت حضرت(ع) شکل گرفته که به نظرم به لحاظ رویاپردازی در جهان شبیهخوانی کشورمان بینظیر است. ماجرای این اپیزود چنین است که وقتی پیکر حضرتعلی(ع) را بهسوی قبرستان میبردند، به جز سه نفر از اعضای خانواده که میتوانستند زیر تابوت را بگیرند یک نفر دیگر هم حضور داشت که مردی نقابدار بود. خانواده امام به حضور او واکنش نشان میدهند و درباره هویت او کنجکاو میشوند اما پاسخی دریافت نمیکنند. پیکر امام(ع) را در خاک میگذارند، مرد نقابش را به اصرار برمیدارد و متوجه میشوند که این مرد خود امام علی(ع) است که براساس آن روایت، برای شفاعت خودش آمدهاست. یکی دیگر از مجالس خاص و متفاوت تعزیه حضرتعلی(ع)، شست بستن دیو نام دارد که بسیار داستان و فضای متفاوت و خاصی دارد. داستان این مجلس در دوران قاجار نوشته شده و داستان دیوی را روایت میکند که مردم را بسیار آزار میداده و اذیت میکرده. مردم از شر دیو به یکی از پیامبران شکایت میبرند و آن پیامبر دو شست دیو را به هم میبندد. این دیو با همه توان و قدرتی که دارد، نمیتواند دستان خودش را رها کند، به همین دلیل افسرده میشود و دیگر هیچ بدی و شری از او در جهان شکل نمیگیرد. دیو سالها از پیامبرانی که یکی پس از دیگری مبعوث شدهاند، درخواست میکند شست او را باز کنند اما هر بار پاسخ میشنود که این در توان ما نیست تو باید صبر کنی تا حضرت علی(ع) به جهان بیاید؛ چون فقط اوست که میتواند تو را از این گرفتاری نجات بدهد. بالاخره در دوره حضرت علی(ع) با این شرط که دیگر دیو بد نکند و مردم را نیازارد، امام شست دیو را باز میکند و او به آرامش میرسد.
چند روایتمجالس مربوط به شهادت حضرت علی(ع) از گیراترین نسخههای شبیهخوانی شهادت محسوب میشود. در مجالس شبیهخوانی ضربت خوردن مولا(ع) به دلیل تنوع داستانهای فرعی با مجموعهای از اپیزودها طرف هستیم و جاذبه در هم تنیدن این اپیزودها و پیوندهای خاصی که شبیهخوان و شبیهنویس در آن ایجاد میکردند، برای تماشاگران در هر دورهای میتوانست بسیار جذاب باشد. داستانهای زیادی درباره شهادت امامعلی(ع) وجود دارد ازجمله قصهای که آقای میرباقری در سریالش استفاده کرد و برمیگردد به ماجرای عشق ابنملجم مرادی و قطام که در شبیهخوانیها استفاده میشد و بعدها گسترش پیدا کرد، وارد گونههای دیگری نمایشی از جمله نمایشنامههای جدید شد و به سریالهای تلویزونی هم راه یافت. اپیزود جوانمرد قصاب که ماجرای گوشت خریدن یکی از اهلبیت است و قصابی که دست خودش را با ساطور قطع کرده و شفایش را از حضرت علی(ع) خواستهبود یکی دیگر از این اپیزودهاست.
جنگهایی که حضرت علی(ع) در آنها شرکت داشت مانند مبارزه با عمربن عبدوود هم ازجمله این اپیزودها بود که گاهی به مجلس شهادت حضرت اضافه میشد و گاهی هم بهصورت یک مجلس مستقل به اجرا درمیآمد. از این نوع داستانها در طول شبیهخوانی شهادت حضرت علی(ع) بسیار میبینیم چون یکی از ویژگیهای شبیهخوانی این است که براساس زمان، مکان، موقعیت و زمان اجرای مجلسهای شبیهخوانی، تفاوتهایی در آن ایجاد میشدهاست. مثلا زمانی که مجلس بانی بهتری داشته، برای فراهمآوردن مقدمات لباسها و امکانات و شبیهخوانان حرفهایتر زمان و امکان بهتری وجود داشته در نتیجه میتوانستند مجلسها را طولانیتر برگزار کنند.
از سازهای جنگی تا درام غربیشبیهخوانیها در آغاز از سازهای جنگی بهره میبردند؛ سازهایی که در نبردهای آن زمان استفاده میشد. طبیعی است که بخشی سازهای کوبهای بودند که با ضرباهنگشان التهاب ایجاد میکردند، بخشی هم در واقع آواهایی بودند که از کرنا ایجاد میشد که نوای بسیار بم تولید میکند و برای اعلان جنگ به کار گرفته میشد. این نواها در هم ترکیب میشد و عمدتا برای صحنههای جنگ مورد استفاده قرار میگرفت. همچنین سازهای بادی مثل نی چوپانی که نوایی محزون دارد و از طبیعت اطراف برآمدهبود، در شبیهخوانی استفاده میشد.
این شیوه ادامه داشت تا دوره ناصری که دارالفنون شکل میگیرد و با توجه به نیاز زمانه، استادان خارجی برای تدریس به ایران دعوت میشوند از جمله موسیو لومر. او اولین کنسرواتوار موسیقی ایرانی را شکل میدهد که نوازندگانش از سازهای اروپایی استفاده میکردند. از میان همین نوازندگان کسانی در تکیه دولت هم نواختند و چنین شد که بخشی از سازهای فرنگی جای برخی سازهای ایرانی را گرفت. در آن سالها سازهای ایرانی هنوز استفاده میشدند اما حضور سازهای فرنگی مانند ترومپت یا کلارینت پررنگ شدهبود و این بسیار متفاوت است با این شبها که اگر پای شبیهخوانی بنشینید با سازهایی مانند درام مواجه میشوید؛ سازی که حتی ملودیهای آن هم نمیتواند منطبق بر فضای موسیقی ایرانی باشد.