آیا کاهش و افزایش وزن بازیگران برای ایفای نقش، امتیاز محسوب می‌شود؟

بازیگران روی باسکول

می‌گویند وقتی لارنس الیویه سر صحنه فیلم «دونده ماراتن» دوندگی و عرق ریزان داستین هافمن را برای ایفای نقش می‌بیند، خطاب به او می‌گوید چرا بازی نمی‌کنی؟ سوالی که حکایت از شیوه‌های متفاوت نزدیک شدن به نقش و آمادگی برای بازی دارد. هر بازیگری به سبک و روشی جلوی دوربین ظاهر می‌شود، اما مهم نتیجه نهایی و تاثیری است که روی تماشاگران می‌گذارد. شیوه‌های آمادگی نقش به نوعی حکم وسیله را برای نیل به هدفی بزرگ و غایی دارند که همان ارائه بازی باکیفیت است.
کد خبر: ۱۱۶۳۳۸۳

برخی بازیگران که به شیوه بازیگری متد اکتینگ و زندگی با نقش اعتقاد دارند، گاهی برای تاثیرگذاری بیشتر و به زعم خود ارائه بازی بهتر و طبیعیتر، به ریاضت در بازیگری رو میآورند و اقدام به کاهش یا افزایش وزنهای عجیب و غریب، محسوس و طاقت فرسا میکنند. اما سوال اینجاست چقدر اتخاذ این تصمیم و اجرایی کردن آن ضروری است و آیا واقعا نیاز است یک بازیگر برای ایفای یک نقش، تن به این تغییرات وزنی دهد که ممکن است به لحاظ پزشکی و سلامتی، خطراتی را هم برای او در پی داشته باشد.

نباید فراموش کنیم سینما هنری است که در آن قصههایی برای تماشاگران بازگو میشود و حتی در روایتهای واقع نما هم، وانمود کردن و نمایشگری وجود دارد. بنابراین یک بازیگر میتواند به جز هنرش روی عناصری چون گریم و طراحی لباس هم برای ارائه بهتر نقش خود حساب باز کند و چندان ضرورتی ندارد که دست به تغییر وزن شدید و خطرناکی بزند. با این حال ظاهرا این روند، هم از سوی برخی بازیگران به چالشی برای نمایش هنر بازیگری تعبیر میشود و این مرارت وزنی خوشایند آنهاست و هم تماشاگران روی خوشی به این زورآزمایی نشان میدهند و تحسین و تشویق بیشتری نثار بازیگری میکنند که دست به این اقدام برای کاهش یا افزایش وزن خود زده است.

این سوال را باید به نوعی دیگر از کارگردان و مسئول انتخاب بازیگران فیلم هم پرسید که چرا بازیگرانی را انتخاب نمیکنند که به لحاظ وزنی با نقش فیلمنامه مطابقت داشته باشند. ظاهرا آنها هم بدشان نمیآید در این ماجراجویی بازیگران سهیم شوند و از این طریق توجهات بیشتری را به فیلمشان جلب کنند. البته این پرسش درباره نقشهایی که در فیلمنامه، تغییرات وزنی را تجربه میکنند، کمرنگ میشود و استدلال سازندگان این خواهد بود که بهتر است خود بازیگر هم به اقتضای قصه و روند فیلمنامه، وزن خود را کم یا زیاد کند تا کل جریان در یک تعریف سینمایی طبیعی و باورپذیر باشد.

در سینمای ایران در موارد اندکی داشته ایم بازیگرانی که برای بازی در فیلمی وزن خود را به میزان زیادی کاهش یا افزایش داده اند؛ رضا کیانیان برای بازی در «خانهای روی آب» 20 کیلو اضافه کرد، حامد بهداد و کامبیز دیزباز هم به ترتیب برای بازی در فیلمهای «چه خوبه که برگشتی» و «خاکستر و برف»، اضافه وزن محسوسی را تجربه کردند و اشکان خطیبی هم برای بازی در «سینما نیمکت» 20 کیلو وزن کم کرد. اما نمونههای شاخص و موفق این تغییرات وزنی را از سینمای جهان سراغ داریم؛ بازیگران مطرحی که به عطش خود و دوستدارانشان در این زمینه پاسخ دادند، هرچند به نظر میرسد هنر بازیگری آنها در سینما ثابت شده است و نیاز به اثبات وزنی و روی ترازو رفتن در این خصوص نبود.

بازیگر: کریستین بیل

نقش: ترووِر رزنیک

فیلم: ماشین کار

کارگردان: برد اندرسون

تغییر وزن: 28 کیلو کاهش

آیا این تغییر ضروری بود؟ کریستین بیل در این فیلم نقش یک مکانیک را بازی میکند که یک سال است از بیماری بی خوابی رنج میبرد و همین باعث لاغری بسیار شدید او شده. شخصیت رزنیک را ما از ابتدای فیلم با همین میزان لاغری میبینیم، بنابراین میشد از بازیگر توانای دیگری با همین حدود وزنی بهره برد. هرچند نمیتوان ریاضت تماشایی بیل را نادیده گرفت.

بازیگر: تام هنکس

نقش: چاک نولاند

فیلم: دورافتاده

کارگردان: رابرت زمه کیس

تغییر وزن: 25 کیلو کاهش

آیا این تغییر ضروری بود؟ چاک از سانحه سقوط هواپیما جان سالم به در میبرد و سر از جزیرهای درمی آورد. او چون هیچگونه راه نجاتی ندارد، به ناچار زندگی سختی را در جزیره پیش میگیرد. جایی از فیلم اشاره میشود که چاک وارد چهارمین سال حضورش در جزیره میشود و ما او را بسیار لاغرتر و با ظاهری بدوی تر میبینیم. این روند قصه و شخصیت، رای به ضرورت کاهش وزن تام هنکس میدهد.

بازیگر: وینسنت دن آفریو

نقش: لارنس (گومر پایل)

فیلم: غلاف تمام فلزی

کارگردان: استنلی کوبریک

تغییر وزن: 31 کیلو افزایش

آیا این تغییر ضروری بود؟ لارنس در غلاف تمام فلزی، سرباز چاقی بود که مورد تمسخر گروهبان و سربازان قرار میگرفت که همین موضوع هم سرآخر منجر به فجایعی شد. نقش از ابتدا در فیلمنامه مناسب یک بازیگر چاق بود و از این نظر چندان ضروری به نظر نمیرسید که دن آفریو به دشواری وزنش را به 128 کیلو برساند. هرچند برای خودش ارزشش را داشت و مهمترین نقش کارنامه اش را رقم زد.

بازیگر: رابرت دنیرو

نقش: جیک لاموتا

فیلم: گاو خشمگین

کارگردان: مارتین اسکورسیزی

تغییر وزن: 27 کیلو افزایش

آیا این تغییر ضروری بود؟ جیک لاموتا مشتزنی حرفهای است که برای رسیدن به قله پیروزی، مسیر پرفراز و نشیبی را طی میکند. در اواخر فیلم، او را در روزگاری بسیار دور از دوران قهرمانیاش میبینیم؛ فردی که با هیکلی چاق و شکست خورده شباهتی به گذشته ندارد. افزایش وزن دنیرو برای نمایش پایان تلخ یک دوران شیرین موجه است. خطرات این تغییر وزنی شدید هم با دریافت اسکار فراموش شد.

بازیگر: متیو مک کاناهی

نقش: ران وودروف

فیلم: باشگاه خریداران دالاس

کارگردان: ژان مارک ولی

تغییر وزن: 23 کیلو کاهش

آیا این تغییر ضروری بود؟ ران یک برقکار مبتلا به ایدز است. از اول فیلم او را فردی بهشدت لاغر میبینیم و پس از آن هم همین سطح لاغری باوجود بدتر شدن حال شخصیت حس میشود. باوجود اینکه ظاهرا بهتر بود بازیگر دیگری با همین میزان لاغری، نقش ران را بازی میکرد اما مک کاناهی از این چالش علی القاعده غیرضروری سربلند بیرون آمد، اسکار گرفت.جرد لتو هم برای بازی در همین فیلم 14 کیلو وزن کم کرد.

بازیگر: شارلیز ترون

نقش: آیلین وورنوس

فیلم: هیولا

کارگردان: پتی جنکینز

تغییر وزن: 15 کیلو افزایش

آیا این تغییر ضروری بود؟ هیولا براساس ماجرایی واقعی ساخته شده و قصه نخستین قاتل زنجیرهای زن در آمریکا را روایت میکند. شمایل آیلین از اول تا آخر قصه تقریبا یکجور است و یک وزن ثابت را از او میبینیم. بنابراین حضور ترون در این نقش با این افزایش وزن و گریم چشمگیر، صرفا یک چالش شخصی برای اثبات توانایی اش به عنوان بازیگری خوب است. نقشی که او را برنده اسکار کرد.

علی رستگار

سینما

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها