راز آن سرِ درخشان

جام جم آنلاین - این نصیحت طلایی تیریون لنیستر کوتوله دوست داشتنی سریال بازی تاج و تخت به جان اسنو را به خاطر بیاورید تا از آن یک استفاده به نفع خودم ببرم ، می دانید آن هایی که دچار ریزش مو یا کمبود آن هستند به چند دسته تقسیم می شوند ، برخی ها از آن می ترسند ، می روند مو می کارند ، برخی ها می خواهند آن را مخفی کنند ، برخی ها با آن کنار می آیند اما کسانی هستند که نصیحت تیریون را به کار می برند ، از آن به عنوان یک زره استفاده می کنند و نه تنها آن را قبول می کنند که کل سرشان را از ته می تراشند و از آن به عنوان وجه تمایز استفاده می کنند ، از این دست آدم ها کم نداشتیم ، در سینمای جهان یول براینر بوده ، در فوتبال می توان به معروفترین داور همه دوران ها یعنی کولینا اشاره کرد و در فوتبال خودمان به طور قطع علی رضا منصوریان ...این خاصیت علی منضوریان ؛ یعنی ساختن فرصت از تهدید ما را یاد چیزهای دیگر می اندازد، منصوریان به عنوان بازیکن ، مولود یک تهدید بود، بعد از آن دربی جنجالی سال 73 با محرومیت امیر قلعه نویی،محمودفکری ...استقلال با بحران خط هافبک مواجه بود ، در این خلا بود که یک بازیکن گمنام از تیم پارس خودرو یعنی علی رضا منصوریان ، با یک گل زیبا مقابل پاس ، خودش را به عنوان یک ستاره جا انداخت ، منصوریان مربی هم به نوعی مولود یک تهدید بود، کل نیم فصل اول این فصل استقلال را نمی توان در کارنامه او ، کارنامه ای موفق دانست ، او هنوز متولد نشده بود، منصوریان مربی ، آن جایی به دنیا آمد که تیمش در نیم فصل شنید که از نقل و انتقالات محروم است و او نمی تواند بیشتر خرید گران بکند ، به همین دلیل او دوباره مجبور شد که از تهدید فرصتی دوباره بسازد و تیمش با بازی دادن به بازیکنان جوانی مثل امید نورافکن ، فرشید اسماعیلی ، محسن کریمی و... راه افتاد ، بهتر و بهتر شد تا عاقبت یکی از موفق ترین ها شد ، منصوریان شاید بهتر باشد که با خودش مرور کند از چه زمانی مربی بهتری شد ، جواب ما این است که از زمانی که از شوآف کم کرد و فوتبال را جدی گرفت ، این همه تمایل به نمایش هم برای علی رضا منصوریان یک تهدید است ، آیا او می تواند از این تهدید هم یک فرصت بسازد؟ شاید هم ساخت ، کسی چه می داند؟!

افشین خماند / روزنامه نگار