
امروز سالگرد شهادت آیتالله سید عبدالکریم هاشمینژاد است، اگر امکان دارد درباره چگونگی شهادت ایشان توضیح بدهید؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و اوایل دهه 60 منافقان کارهایی در کشور ما انجام دادند که شباهت زیادی به اعمالی دارد که هماکنون داعش در کشورهای مختلف انجام میدهد و حتی میتوان منافقان را مبدع و پایهگذار داعش دانست. یکی از جنایات منافقان در دهه 60 ترورهای انتحاری شخصیتهای برجسته و تاثیرگذار بود. پنج نفر از نظریهپردازها و روحانیونی که در پیروزی انقلاب اسلامی سهم داشتند توسط ترورهای انتحاری به شهادت رسیدند؛ آیتالله مدنی، آیتالله دستغیب، آیتالله صدوقی، آیتالله اشرفیاصفهانی و آیتالله هاشمینژاد. چهار نفر اول در زمان برگزاری نماز جمعه به شهادت رسیدند که به آنها شهدای محراب میگویند. منافقانی که این عملیات را انجام میدادند، عوامل نفوذی بودند که برای چنین کارهایی آموزش دیده بودند.
شهید هاشمینژاد در زمان شهادت، دبیرکل حزب جمهوری اسلامی در مشهد بود. در دفتر این حزب فعالیتهای تشکیلاتی و سیاسی انجام میشد.یکی از منافقانی که به دفتر حزب نفوذ کرده بود، پسری 17 ساله بود که در شاخه دانشآموزی حضور داشت و کارش پخش پوستر و تراکت بود. صبح روزی که آیتالله هاشمینژاد به شهادت رسید، در دفتر حزب کلاس هم داشت اما این فرد برای شرکت در کلاس به آنجا نیامد .او آمده بود فقط پوسترها را برای پخش در سطح شهر بگیرد و برود.
چیزی که ما شنیدیم این است که فرد تروریست به آیتالله هاشمینژاد بسیار نزدیک بوده و چون چند روزی غیبت داشته، وقتی میآید با استقبال آیتالله روبهرو میشود و در آغوش ایشان خود را منفجر میکند. آیا این گفته درست است؟
غیبت آن جوان منافق به این دلیل بود که اعضای حزب به او مشکوک شده و او را از دفتر حزب جمهوری اسلامی اخراج کرده بودند؛ اما با رایزنیهای دوباره به حزب راه پیدا کرد. او در اولین فرصتی که بهدست آورد، خود را در آغوش آیتالله انداخت و نارنجکی را که همراه داشت منفجر کرد. آیتالله هاشمینژاد به شهادت رسیدند و هفت، هشت نفر هم مجروح شدند.
کمی از روحیات پدر در فضای خانه و در کنار خانواده برایمان بگویید؟
شخصیتهایی مانند آیتالله هاشمینژاد حتی در فضای خانه هم فردی روحانی، معلم اخلاق و موعظهگر هستند که حضورشان برای همسر و فرزندان مغتنم است.چند سال قبل کتاب زندگینامه نلسون ماندلا را میخواندم وی در این کتاب نوشته چون همه زندگیاش درگیر مبارزه بوده، نتوانسته به خانواده خود آنچنان که باید رسیدگی کند. پدر من هم چنین وضعیتی داشت؛ چراکه مسئولیتهای اجتماعی زیادی به عهده ایشان بود که باید به آنها رسیدگی میکرد.در سال 43 که من به دنیا آمدم، پدرم در زندان بود، بعد از تولدم هم سالهای زیادی را در زندان سپری کردند. ایشان یکی از خطیبان بزرگی بود که در سراسر کشور سخنرانیهایی برای ایشان در نظر گرفته میشد. در دهه 50 سخنرانی ایشان در مشهد ممنوع شده بود به همین دلیل بیشتر در حال سفر بودند و ما کم میتوانستیم ایشان را ببینیم. در دو سالی که بعد از پیروزی انقلاب زنده بودند آنقدر فعالیتهای ایشان زیاد بود که ما توقع نداشتیم مثل آدمهای معمولی وقتشان را در خانه سپری کند، مانند دوران دفاع مقدس که رزمندگان از خانه و خانواده چشم پوشیده و برای دفاع از دین و میهن به جبهه میرفتند. این مرام مردان بزرگ است و خانوادههایشان به چنین راه و روشی افتخار میکنند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگوی «جامجم» با سرپرست دانشگاه علوم پزشکی ایران مطرح شد
دکتر امیدعلی مسعودی، استاد ارتباطات در گفتوگو با «جامجم» عنوان کرد
گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با علیرضا نصیری، قهرمان جوانان جهان
سفیر سابق ایران در پاکستان در گفتوگو با «جامجم» تشریح کرد