سحرگاه مرگ برای 5 محکوم به اعدام

به گزارش جام‌جم، نخستین قاتل که روز گذشته حکمش اجرا شد، فرشاد 31 ساله است که در شهریور سال 86 در پایان یک مراسم عروسی یکی از میهمانان را در جریان نزاع، با شیشه نوشابه به قتل رسانده است.

متهم در جلسه دادگاه در دفاع از خود گفت: با پایان عروسی سوار موتور به دنبال کارناوال عروس بودیم که هنگام سبقت با حمید درگیر شدم. با یک شیشه نوشابه به او حمله کرده و با ضربات متعدد به گردنش او را به قتل رساندم.

قتل همسر و دختر 3 ساله

دومین قاتلی که روز گذشته حکمش اجرا شد، مرد 40 ساله‌ای بود که در بهمن سال 86 با ضربات چاقو همسر و دختر سه ساله‌اش را در رباط‌کریم به قتل رسانده بود. قاتل به نام محمد که پس از قتل خود را تسلیم پلیس کرده بود، در جلسه دادگاه در دفاع از خود گفت: چند وقتی بود با همسرم شهلا 25 ساله دچار اختلاف بودم. روز حادثه او قصد خروج از خانه را داشت که مانع او شدم. دقایقی بعد او دوباره قصد خروج از خانه را داشت که با برداشتن چاقو از آشپزخانه، چند ضربه به سر و گردن او زدم. در حالی که همسر 25 ساله‌ام غرق در خون بود، به دختر سه ساله‌ام گفت به همه بگوید من او را به قتل رسانده‌ام. من که کنترلی روی اعصابم نداشتم و نمی‌خواستم فرزندم یتیم بزرگ شود، با سه ضربه چاقو دخترم را نیز به قتل رساندم.

پایان مزاحمت

رسیدگی به پرونده سومین اعدامی از آذرسال 87 با قتل پسر 21 ساله‌ای در صباشهر شهریار آغاز شد. با دستگیری عامل جنایت خیابانی به نام علیرضا، او با قبول ارتکاب قتل در جلسه دادگاه در دفاع از خود گفت: مقتول چند بار مزاحم خواهر و دختر دایی‌ام شده بود، به همین خاطر به او تذکر دادم. روز حادثه او با خودرو سد راهم شد و با برداشت یک چاقو میوه‌خوری، ضربه‌ای به کتف من زد و من نیز در دفاع از خود، چند ضربه با چاقو به او زدم که جانش را از دست داد.

درگیری پس از مصرف مواد

چهارمین اعدامی پسر جوانی بود که آبان سال 87 دوستش مهیار 19 ساله را به قتل رسانده و پس از دو سال فرار دستگیر شد. متهم پس از دستگیری در شعبه 74 دادگاه کیفری محاکمه و در دفاع از خود گفت: آن روز مهیار مواد مخدر مصرف کرده بود و حالت طبیعی نداشت. او ادعا کرد من پشت سرش حرف زده‌ام، به همین دلیل با من درگیر شد. او چند ضربه به من زد و من در دفاع از خودم، با چاقو او را به قتل رساندم.

قتل دوست با شیشه قلیان

آخرین قاتلی که صبح دیروز حکم مجازاتش اجرا شد، سعید نام داشت. پسر جوان که در آبان 88 دوست 27 ساله‌اش را به قتل رسانده بود، در جلسه دادگاه در دفاع از خود گفت: روز حادثه با مقتول که دوستم بود، در حال حرکت به سمت خیابان پیروزی بودیم. دوستم جاوید حالت عادی نداشت و به همین دلیل با من درگیر شد، من نیز در دفاع از خود با شیشه قلیان چند ضربه به سر و گردن او زده و سپس از خودرو پیاده و فرار کردم. فردای آن روز وقتی فهمیدم دوستم فوت کرده است، خود را تسلیم پلیس کردم. با اعترافات پسر قاتل، او با حکم قضات شعبه 71 دادگاه کیفری به قصاص محکوم شد.

مهلت دوباره به 4 قاتل

در حالی که قرار بود روز گذشته حکم چهار قاتل دیگر اجرا شود، آنها توانستند از خانواده اولیای دم مهلت بگیرند.

جنایت، پایان اختلاف قدیمی

نخستین قاتلی که رضایت گرفت، در اسفند سال 88 در شهرستان قرچک، دوستش مرتضی را به قتل رسانده بود. قاتل 34 ساله پس از دستگیری در جلسه دادگاه در دفاع از خود گفت: از قبل با مقتول درگیری داشتم و روز گذشته نیز او به خاطر مصرف مشروبات الکلی، بار دیگر با من درگیر شده بود. در روز قتل وقتی یاد سخنان او افتادم، کنترلم را از دست داده و با ضربات چاقو او را به قتل رساندم.

اختلاف مرگبار مالی

غلامرضا 45 ساله که تاکنون چند بار از خانواده مقتول مهلت گرفته است نیز دیروز موفق شد از مجازات مرگ فرار کند. او به خاطر اختلافات مالی شریک 59 ساله‌اش به نام محمد را در شهرستان پیشوا در فروردین سال 88 به قتل رسانده است.

قتل راننده برای سرقت

سومین اعدامی که توانست قبل از اجرای حکم اعدامش از خانواده مقتول مهلت بگیرد، پسر 25 ساله‌ای به نام عارف است که بهمن سال 88 هنگام سرقت محموله فرش در اتوبان تهران ـ قم مرتکب قتل راننده خودروی نیسان شده بود. پسر جوان که هنگام قتل 19 ساله بود، یک ماه بعد از جنایت هنگام فروش فرش‌های سرقتی در پاکدشت شناسایی و دستگیر شد.

کشتن نوعروس به خاطر بوی بد دهان

چهارمین نجات یافته تازه‌دامادی به نام اسماعیل است. او متهم است سه روز پس از ازدواج همسر 16 ساله‌اش را بهمن سال 89 در شهرستان قرچک ورامین با ضربات چاقو به قتل رسانده است. داماد جوان پس از دستگیری در دفاع از خود به قضات شعبه 71 کیفری گفت: سه روز بود که با فاطمه ازدواج کرده بودم. او همیشه دهانش بو می‌داد و تلاشی برای رفع بوی بد دهانش نمی‌کرد. آن روز فکر کردم در ازدواج سرم را کلاه گذاشته‌اند، به همین دلیل با چاقوی آشپزخانه به سمت همسرم حمله کردم و او را با ضربات چاقو کشتم.