با فریده سپاه‌منصور به بهانه بازی در سریال «دردسرهای عظیم 2»

من کجا و جمیله شیخی کجـا؟

وقتی می‌گویند سریال مناسبتی یا مثلا سریال‌های ماه رمضان، ذهن ما به سمت برخی نشانه‌ها مثل سفره افطار مسجد، مراسم شب قدر، نماز و روزه و هرگونه نشانه مذهبی دیگر می‌رود یا از حیث محتوایی گمان می‌کنیم با قصه‌ای درباره یکی از مفاهیم و ارزش‌های اخلاقی سر و کار داریم این به ذهن کلیشه‌ای مخاطب برنمی‌گردد و به تجربه بصری او از کلیشه‌های مناسبتی مربوط می‌شود؛ در حالی که می‌توانیم زاویه دید خود را عوض کنیم و تصویرمان را درباره تعریف برنامه‌های مناسبتی تغییر دهیم.
کد خبر: ۸۱۳۳۶۱
درام‌پردازی با موضوع بیکاری در سریال‌های نمایشی

سریال مناسبتی نه به عنوان ژانر، بلکه سبک و الگوی سریال‌سازی از برخی عناصر مشترک و مشخص بهره می‌برد و در واقع در ذیل یک گفتمان خاص نمایشی قرار می‌گیرد؛ اما می‌توان در درون این ساختار و معنا، مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی روز و درحقیقت تجربه‌های زندگی روزمره مردم را نیز تزریق و دراماتیزه کرد.

معضلات فردی و اجتماعی دست‌کم می‌تواند طرح مساله کند و مردم و بویژه مسئولان را به تامل درباره آنها وادارد. قرار نیست در یک سریال تلویزیونی برای معضلات اجتماعی راه‌حل و نسخه‌ای پیچیده و ارائه شود، اما می‌توان از طریق زبان هنرمندانه این معضلات را آسیب‌شناسی کرد.

امسال میان هر سه سریال پایتخت، دردسرهای عظیم و گاهی به پشت سر نگاه کن شاهد توجه و تاکید بر معضل بیکاری در جامعه هستیم؛ مثلا همین نقی معمولی که اگرچه شغل اصلیش گچکاری است ولی همیشه او را بیکار و دست به گریبان مشکلات می‌بینیم. نقی در سری دوم سریال پایتخت، کارگر یک کارگاه گلدسته‌سازی شد و در سری سوم به ورزش کشتی روی می‌آورد، در حالی که شغل قبلی خود را از دست داده و حالا در پایتخت 4 نیز او دوباره بیکار است.

بخشی از پرخاشگری و عصبیت نقی و حتی حسادت‌هایش نسبت به موفقیت‌های دیگران ناشی از همین بیکاری و احساس بی‌کفایتی است. او حتی به همسرش، هما به خاطر انتخاب شدن در شورای شهر نیز حسادت می‌کند. این واکنش‌های رفتاری بیش از آن که ریشه در روان‌شناسی نقی داشته باشد، دلایل جامعه شناختی دارد.

بیکاری یک معضل اجتماعی‌ـ اقتصادی است که تاثیرات مخرب روانی ـ رفتاری به جای می‌گذارد. ارسطو نیز به دلیل مشکلاتی که شریکش برای او به وجود آورده فعلا کامیونش را از دست داده و علاوه بر مرگ همسر بیکار است و حال و روزگارش اصلا خوب نیست. او نیز در این سری نسبت به گذشته افسرده و عصبی‌تر به نظر می‌رسد. در واقع مجموعه پایتخت، گاه به شکل تلویحی و گاه به صورت مستقیم به نوعی معضل بیکاری را در جامعه ما آسیب‌شناسی می‌کند.

حضور شخصیت‌های بیکار در مجموعه‌های نمایشی امسال نشان می‌دهد بیکاری معضلی جدی و به اپیدمی اجتماعی بدل شده است. معضلی که سرنوشت فردی و اجتماعی نسل آینده را تهدید می‌کند

در سریال دردسرهای عظیم نیز لطیف (جواد عزتی) شخصیت اصلی قصه با این که در آستانه ازدواج قرار دارد بیکار است و علاوه بر دردسر بچه‌ای که پیدا شده، این بیکاری نیز در نوع رابطه با نامزدش و حتی اطرافیانش تاثیر گذاشته است. در این مجموعه یک شخصیت دیگر ـ که امیر غفارمنش نقش‌ او را ایفا می‌کند ـ نیز دست به گریبان بیکاری است که هم در نوع رابطه مادرش با او تاثیر گذاشته و هم ازدواجش را مدام به تاخیر می‌اندازد.

در سریال گاهی به پشت سر نگاه کن نیز با ورشکسته شدن کارخانه و بیکاری کارگران مواجه هستیم که بستر و زیربنای اصلی قصه را تشکیل می‌دهد. در واقع بیکاری به نوعی، درام را به تراژدی بدل می‌کند. شخصیت‌های داستان به همین دلیل یا دچار عصبیت و افسردگی شده یا درگیر برخی حوادث و اتفاقات ناخواسته می‌شوند.

ردپای بیکاری، معضلات و پیامدهای آن را در هر سه مجموعه نمایشی ماه رمضان امسال شاهد هستیم که هر کدام به نوعی و از منظر دراماتیکی خاص خود به این معضل نگریسته است. واقعیت این است که اغلب آثار نمایشی ما درباره پیامدهای بیکاری است یا یک شخصیت بیکار را محور روایت خود از قصه قرار می‌دهند و کمتر شاهد نگاه علت‌جویانه در این زمینه هستیم، یعنی ریشه و دلایل بیکاری را به نمایش بگذارد. البته یک مجموعه نمایشی، بیشتر نگاه دراماتیکی به این موضوع دارد که طبیعی است و نمی‌توان از یک سریال تلویزیونی انتظار داشت دلایل و ریشه‌های بیکاری را به تصویر بکشد. همین‌که یک فیلم یا سریالی بتواند تاثیرات روانی ـ اجتماعی بیکاری را به درستی و در درون یک ساختار جذاب نمایشی به تصویر بکشد، کافی‌ است. شاید هیچ ابزار و مدیومی به اندازه تلویزیون و سریال‌هایش نتواند بیکاری و پیامد‌های آن را برای مسئولان و جامعه بازنمایی کند. در ضمن بسیاری از خانواده‌های ایرانی به دلیل داشتن فرزند یا فرزندان بیکار با این نوع سریال‌ها ارتباط برقرار می‌کنند و احساس همذات‌پنداری بیشتری با آن دارند. بنابراین سریال‌های تلویزیونی می‌توانند با روایت درست از این معضل دست‌کم کمک کنند تا خانواده و نسل جوان جویای کار نگرش درست‌تری نسبت به این مساله پیدا کنند و به راه‌حل‌های منطقی‌تر در ارتباط با موقعیت خود برسند. مثلا این سریال‌ها می‌توانند از طریق نمایش خلاقیت فردی شخصیت‌های اصلی خود، روش‌های مختلف کارآفرینی را نشان دهند و به مخاطبان کمک کنند تا آنها نیز دست به کار شوند یا از نحوه رفتار صحیح با افراد بیکار بگویند و با افزایش مهارت‌های رفتاری، دست‌کم از آسیب‌های فردی این موقعیت و معضل بکاهند.

حضور شخصیت‌های بیکار در مجموعه‌های نمایشی امسال نشان می‌دهد این معضل بسیار جدی و به اپیدمی اجتماعی بدل شده است. معضلی که نگران‌کننده است و سرنوشت فردی و اجتماعی نسل آینده را تهدید می‌کند. ما در همه این مجموعه‌ها شاهد تاثیرات بویژه رفتاری و اخلاقی بیکاری بر شخصیت‌های قصه هستیم و این که بیکاری در نهایت به بیماری بدل می‌شود. سریال‌ها باید بتوانند ضمن سرگرمی، با نمایش معضلات اجتماعی رویکرد پیشگیرانه و آسیب‌شناسانه را توامان داشته و به هر آنچه سلامت فرد و جامعه را به خطر می‌اندازد، هشدار دهند.

جــام‌ جــم

سید رضا صائمی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها