کارهای میرنوروزی تقلیدی مضحک از رفتار و کارهای پادشاه بوده است

حاجی فیروز؛ هجویه‌ای ضد شاه

جشن‌ها و نمایش‌های فرهنگی ملل بخشی از اساطیر هر قوم و ملت را آشکار می‌کند. برخی از فرهنگ‌ها سرشار از جشن‌هایی هستند که بیانگر چگونگی پاسداشت طبیعت است و به ملتی با پیشینه‌ای دیرینه تعلق دارند.
کد خبر: ۷۸۱۴۴۳

ایرانیان یکی از اقوامی هستند که جشن‌ها و نمایش‌های فراوانی در فرهنگ آنها به چشم می‌خورد. از آنجایی که ملت ایران در دوره کهن غالبا کشاورز بوده‌اند، این آیین‌ها نیز ارتباطی تنگاتنگ با کشاورزی و کشت و زرع داشته‌اند. عید نوروز که با بهار و زندگی مجدد طبیعت و دنیای نباتی آغاز می‌شود، یکی از جشن‌ها و می‌توان گفت بزرگ‌ترین جشن قومی ایرانیان است. ایرانیان بر این عقیده‌اند که جمشید، شاه اساطیری ایران، مبدع این جشن قومی بزرگ بوده است. در حالی که تحقیقات جدید نشان می‌دهد پیشینه این عید و برخی جشن‌ها و نمایش‌های وابسته به آن به بابل و مردمان بین النهرین باز می‌گردد. پیش از آغاز این جشن و در خلال آن مراسمی همانند سبز کردن حبوبات و... وجود دارد که این مراسم نیز بیانگر اهمیت کشت و زرع نزد ایرانیان بوده است.

نمایش حاجی فیروز

حاجی فیروز یکی از نمایش‌هایی است که چند روز مانده به عید برگزار می‌شود. در این نمایش آیینی برخی از افراد با کلاه و لباسی قرمز و چهره‌ای سیاه در خیابان‌ها می‌گردند، آواز می‌خوانند و تنبک می‌زنند و در ازاء سیاه‌بازی‌شان پولی دریافت می‌کنند. این نمایش دارای ریشه و اصلی کهن است که به آداب و رسوم مردم بین النهرین باز می‌گردد.

کهن بودن مراسم حاجی فیروز و بازگشت آن به بین‌النهرین

در بین النهرین و در هنگام سال نو رسم بر این بود که پادشاه کشور کشته شود و پادشاهی جدید بر مسند او تکیه زند. ظاهرا این مراسم بیانگر نوعی قربانی برای خداوند شهر بابل و به منظور برکت‌زایی صورت می‌گرفته است، اما از آنجایی که پادشاهان مقامی در شأن خدایان داشتند، کشته نمی‌شدند. پس جانشینی که اغلب اسیر یا برده بود، به‌جای پادشاه انتخاب می‌شد. آنگاه ردا و خلعت پادشاهی بر تن او می‌کردند و او چند روز پادشاه صوری مملکت می‌گشت و زمام امور را در دست می‌گرفت و بلافاصله پس از انقضای این چند روز اسیر یا برده کشته می‌شد یا در واقع برای خدای شهر قربانی می‌گردید. در یکی از حکایات مرزبان نامه به صورت تلمیحی شرح تقریبا مفصلی از چنین مراسمی ذکر شده است.

رواج یافتن هجوگونه سنت بین النهرین در ایران

رفته‌رفته این مراسم به شهرهای همجوار سریان پیدا کرد و در ایران به صورتی هجوگونه و از دوران هخامنشیان به بعد رواج یافت. هجو گونه بودن این مراسم به این علت بود که ایرانیان یکتاپرست بودند و در دوران نخستین زرتشتیگری قربانی‌ای برای اهورا مزدا صورت نمی‌گرفت. شاید نخستین دوره تاریخی‌ای که در آن از این مراسم نام برده شده است، دوره ساسانیان باشد. در این دوره به این مراسم نام کوسه برنشین اطلاق شده و تقلیدی تمسخرآمیز از دربار شاهان هخامنشی و ساسانی بوده است.

نمایش کوسه برنشین

نمایش کوسه بر نشین یا رکوب الکوسج، در زمان ساسانیان و حتی در زمان برخی از خلفای اسلامی، در اول آذر ماه آغاز می‌شد. (زیرا باوجود آن که گفته شده جمشید مبدع اعتدال ربیعی است، عید نوروز در فروردین ماه آغاز نمی‌شد و شروع آن با ماه‌های مختلفی مصادف می‌گشت.) در این روز فردی کوسه، بدون ریش و سبیل، بر استری نشانده می‌شد و در حالی که در یک دست او کلاغ و در دست دیگرش باد بزن بود، با گروهی از همراهان که نمایانگر درباریان بودند، در کوی و برزن به راه می‌افتاد. او با باد بزن مرتب خود را باد می‌زد و از گرما شکایت می‌کرد و بر در هر خانه‌ای که می‌رسید، چیزی طلب می‌کرد. از آنجایی که این فرد و همراهانش مورد حمایت شاه بودند، از مردم پول مطالبه می‌کردند و اگر کسی از این کار امتناع می‌کرد، به او آب گل‌آلود می‌پاشیدند.

این مراسم به مراسمی که پادشاهان ساسانی برگزار می‌کردند، شباهت داشت. این روز با جشنی بزرگ همراه بود که در آن بزرگان و صاحب منصبان در آن حضور می‌یافتند و گزارش کارهای یک ساله خود را می‌دادند. همچنین پادشاه مالیات‌های جدید را اعلام می‌کرد و دستور می‌داد تا حقوق کارکنان کشور پرداخت شود. پس از این مراسم وقت به تفریح و شادی می‌گذشت.

نمایش میرنوروزی

نمایش میرنوروزی یا شاه‌بازی نیز به نمایش کوسه بر نشین شباهت زیادی دارد. در این مراسم نیز پادشاهی انتخاب می‌شد و به همراهی همراهان خود در کوچه و خیابان به راه می‌افتاد. همراهان شاه در دست چوب‌هایی داشتند که بر نوک آن سر حیواناتی از قبیل گاو و گوسفند نصب کرده بودند. این کار آنها به این معنا بود که شاه از جنگ برگشته و سر دشمنان را به غنیمت آورده است. این کار با شادی و هلهله انجام می‌گرفت و مردم و کودکان به دنبال آنها راه می‌افتادند و شادی می‌کردند. میرنوروزی به روایت‌های مختلف یک روز، پنج روز یا یازده روز جای پادشاه را تصاحب می‌کرد و به قول حافظ دوران حکومتش دوامی نداشت.

سخن در پرده می‌گویم، چو گل از غنچه بیرون آی

که بیش از پنج روزی نیست حکم میرنوروزی

صوری بودن حکومت میرنوروزی در تاریخ جهانگشای جوینی نیز ذکر شده است و در این کتاب و در بخش فتح خوارزم عنوان پادشاه نوروزی به حاکمان سلجوقی که از اوضاع و احوال مملکت خود بی‌خبر بودند، اطلاق شده است.

اشخاص مختلفی در قرون متعددی از برگزاری این رسم در کتب خود نقل کرده‌اند. از جمله آنها می‌توان به ابوریحان بیرونی، گردیزدی و مسعودی و حتی جهانگردانی چون متز نام برد. در دوران خلافت بنی‌امیه نیز این نمایش اجرا می‌گردید. به طوری که در یکی از روزهای نوروز که عمر بن عبدالعزیز از شهر می‌گذشت، با گروه میر نوروزی برخورد کرد. میرنوروزی که خلیفه را نمی‌شناخت، از همراهان خود خواست که عمامه و جقه و شال خلیفه را بگیرند. خلیفه نیز با بازگشت به دارالخلافه دستور مجازات میرنوروزی و همراهانش را اعلام کرد و تا مدتی نیز این رسم ملغی اعلام شد.

نتیجه

نمایش آیینی حاجی فیروز مراسمی است که ریشه در سنت دیرینه‌ای در بین‌النهرین دارد. این مراسم به صورت نمایشی هجو گونه و با نام‌های کوسه برنشین و میرنوروزی در ایران رواج یافت. از این رو می‌توان عنوان مصطلح حاجی فیروز را به صورت هاجی فیروز به معنای کسی که هجو می‌گوید، به رشته تحریر درآورد. صورت هجو گونه حاجی فیروز در اعمال و رفتار او و حتی کوسه بر نشین نیز دیده می‌شود. چنان که کارهای فرد کوسه یا میرنوروزی، تقلیدی مضحک از پادشاه است و حتی کلاغ در دست او نمادی از باز شاهی و بادبزن هم نمادی برای نشان دادن گرما بوده است. امروزه اغلب از ارزش جشن‌ها، نمایش‌ها و آیین‌هایی که در گذشته برگزار می‌شد و از اعتباری برخوردار بود، کاسته شده است. مدرنیته و اسباب و لوازم آن آنچنان مردم این روزگار را محو خود کرده است که مردم با بی‌تفاوتی از کنار چنین نمایش‌ها و جشن‌هایی می‌گذرند.

منابع:

جشن‌های آب، هاشم رضی، انتشارات بهجت، چاپ اول 1383

فرهنگ مردم، سیدعلی میرنیا، انتشارات پارسا، چاپ دوم 1378

تاریخ جهانگشای جوینی، علاءالدین عطاملک جوینی، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، انتشارات هرمس، چاپ اول 1387

سفرنامه پولاک، یاکوب ادوارد پولاک، ترجمه کیکاووس جهانداری، انتشارات خوارزمی، چاپ دوم 1368

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها