گرچه کودکان نمیدانند بزرگترها هنگام عبادت واقعا چه میکنند، اما یقینا عبادت درکودکی نیز حسناتی به همراه دارد.
خردسالی دوران طلایی است که کودکان همه چیز را میآموزند. آموزش آیات و نماز در این دوران و تمرین عبادت برای کودکان و خوی با عفاف و حجاب، گرچه یک بازی به نظر میرسد اما اگر در هر نوبت تکرار شود و کودک را برای این کار تشویق کنیم در بزرگسالی برای او انجام فرایض واجب آسانتر خواهد بود.
کودک در این دوران همانگونه که یک شعر را براحتی حفظ میکند، آیات الهی را نیز میتواند به حافظه بسپارد و نیاز به آموزش رسمالخط نیست. این کار با نوارهای قرآنی و تلاوت بزرگترها نیز انجامپذیر است؛ اما باید یادتان باشد کودک را خسته نکنید.
کودکان را به مسجد ببرید
احمد کوچولو چهار ساله است، اما دوست دارد که با پدر به مسجد برود؛ وقتی پدر او را به مسجد میبرد وسط نماز او از پدر سوال میکند:
بابا چرا اون آقاهه بلند شد، چرا اون یکی از جایش بلند نمیشود ؟ چرا همه با هم بلند میشوند؟...
گاهی مُهرها را برمیدارد و نگاه میکند و بعضی وقتها هم بهانه جویی میکند که میخواهد زودتر برگردد.
اگر میخواهید بچهها را به مسجد ببرید، برای آنها مُهر و جا نماز مستقل تهیه کنید و تا میتوانید آنها را توجیه کنید که نباید بین نماز صحبت کنند.به او بازیهایی با تسبیح آموزش دهید، مثلا درست کردن شکل یا شمردن مهرهها و گفتن اللهاکبر و... تا وقتی حوصلهاش سر میرود به نحوی مشغول شود.
سعی کنید اگر کودکتان در مسجد مزاحمتان میشود، حداقل هفتهای یک روز را به مسجد بردن او اختصاص دهید، حتی اگر آن روز نماز را به جماعت نخوانید یا بعد از نماز کودک را به مسجد ببرید؛ کودک رفتهرفته میآموزد که چگونه باید حرمت مسجد را رعایت کند و آداب عبادت را میآموزد.
برای تربیت دینی کودکان باید از همان کودکی اقدام کرد تا آداب و رسوم و عبادات دینی در دل فرزندان پا بگیرد.
امام چهارم (ع) در روایتی میفرمایند: وقتی کودک شما به سه سالگی رسید، به او بگویید که کلمه لاالهالاالله را بگوید. وقتی که به سه سال و هفت ماه و بیست روز رسید به او بگویید که نام پیامبر(ص) یعنی « محمد» را برزبان جاری کند و وقتی که به چهار سالگی رسید به او بگویید بر پیامبر(ص) درود بفرستد. در پنج سالگی او را روی به قبله بنشانید، و در شش سالگی رکوع و سجده را به او بیاموزید و در هفت سالگی شستن دستها را به وی آموزش بدهید (تا وضو را بیاموزد.)
روزهداران کوچک
نسترن میگوید: دخترک 9 سالهام یک سال است که روزه گرفتن را شروع کرده است. او از همان سه، چهار سالگی وقتی میدید ما سحر بیدار میشویم، بیدار میشد و با ما سحری میخورد و چادر کوچکش را سر میکرد تا با من بهحساب خودش نماز بخواند.
بعدها که بزرگتر شد روزه کله گنجشکی یا نصف روزه میگرفت و سال قبل با وجود روزهای گرم و بلند توانست یک روز در میان روزه بگیرد و امسال تاکنون تمام روزها را روزه گرفته است.
او میگوید: دیدن روزهدار خانواده و اهمیت دادن و ارزش گذاشتن به فرد روزهدار باعث شده است که دخترم از همان روزهای کودکی به این عبادت علاقهمند شود و آن را نشانه عزت و بزرگی بداند و امروز خود را به هر آب و آتشی میزند که یک روز هم از روزههای واجب خود را از دست ندهد. من هم تا میتوانم اورا تقویت میکنم.
اگر میخواهید کودکی با تمایلات معنوی و معتقد تربیت کنید باید وقتی که قصد آموزش رفتاری را به کودکان دارید، الگوی خوبی از آن رفتار را در معرض دید آنان قرار دهید تا آنها به تبعیت از الگو بپردازند.
اگر میخواهیم فرزندان خوبی تربیت کنیم که نماز را بر پای دارند، باید خود در مقابل آنها به عبادت و نماز قیام کنیم.
کودکان با مشاهده والدینی که به اعمال نیک، عبادت و نماز میپردازند، به تقلید و تکرار آن رفتار مبادرت میکنند.
همه ابعاد عبادت
اینکه شکل ظاهری عبادت را به کودکان بیاموزیم خوب است، اما همه تفکر معنوی و عبادت همین نیست. به کودکان ابعاد مختلف عملی، فکری و قلبی عبادت را بیاموزید و به آنها بگویید که کمک به خانواده و دیگران، فکر خوب، آموختن دانش و رفتار و گفتار مناسب و صبر و ادب همه عبادت است.
در دعوت کودکان و نوجوانان به دین، باید به گونهای عمل کنیم که آنان آزادانه این روش را دنبال کنند و با عشق آن را بپذیرند و چنان که قرآن میفرماید: با زور و اکراه نمی توان کسی را به راه راست هدایت کرد.
خداوند تعالی می فرماید: «اَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النّاسَ حَتّی یَکوُنوا مؤمنین» (یونس: 99); ای رسول! تو کی توانی همه را با جبر و اکراه مؤمن گردانی؟
اگر به مفاد آیه «لا اکراهَ فیِ الدّین، قد تَبیّنَ الرُّشدُ مِن الغَیِّ» (بقره: 256); توجه نماییم، خداوند می فرماید: ای پیامبر، وظیفه تو تبیین است. تبیین کردی، دیگر جای اکراه وجود ندارد.
و یا می فرماید: «اِنَّما علیکَ الْبَلاغُ اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرُ» (آل عمران: 20): کار تو فقط ابلاغ است، تو فقط منذر هستی.
بنابراین، نباید هیچگاه کودکان یا نوجوانان را مجبور به دینداری کنیم یا برای آن که دیندار شوند، نباید به آنها مزایای زیادی بدهیم. اگر بدون استفاده از این دو، حربه تهدید و تطمیع، بتوانیم آنها را به عقیدهای معتقد کنیم، آن اعتقاد درونی خواهد بود؛ یعنی اعتقادی که نه برای جلب منفعت است و نه به دلیل ترس از قدرت.
یکی از بزرگان میگوید: سالهاست که نماز میخوانم، اما همیشه وقتی سحر بلند میشوم نخست حس ناخوشایندی دارم. یادم میآید که از وقتی طفلی پنج، شش ساله بودم پدرم با صدای بلند همه را برای نماز بیدار میکرد و هرکس بلند نمیشد مرحله بعدی تیپا خوردن بود و تا نماز نمیخواندیم حق نداشتیم دوباره بخوابیم و پدرم همیشه افتخار میکرد که همه بچههای من از پنج سالگی نمازشان ترک نمیشود. روزهداری هم همینطور بود. وقتی به بلوغ نزدیک میشدیم باید روزه را کامل میگرفتیم و حتی اگر غش میکردیم از غذا خبری نبود. بعدها من خودم به عبادت و فلسفه آن اعتقاد پیدا کردم، اما او در این مورد نقشی نداشت و من سعی میکنم با این شیوه خشن عبادت را به فرزندانم نیاموزم. بعضی از خواهر و برادرهای من وقتی از خانواده مستقل شدند نماز خواندن را هم فراموش کردند که من رفتارهای پدرم را در این زمینه بیتاثیر نمیدانم.
بنابراین اگر میخواهید چیزی مانند عبادت و رفتارهای معنوی را به فرزندان خود بیاموزید، در درجه اول اخلاق خوش و پسندیده و روی گشاده و محبت را که از نشانههای یک مومن است، فراموش نکنید.
ماندانا ملاعلی /جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد