سرزمین شعر که حالا به فصل دوم رسیده، توانسته با خلق برخی چالشها و ترکیب شعر با یک فضای مناسب، تصور بسیاری از مخاطبان از شعر امروز را تغییر داده و به یک تصویر واقعی نزدیک کند.این فصل باحضور امیرحسین مدرس، رنگوبوی جدیتری در حوزه شعر به خود گرفته و دیگر میتوان گفت پازل افراد متخصص و آشنا به شعر در آن تا حدی تکمیل شده است. ناصر فیض، علیرضا قزوه، محمدکاظم کاظمی، علیمحمد مودب و محمدمهدی سیار در قامت داوران این برنامه حضور دارند و علیرضا افتخاری ضمن خواندن آواز و تصنیفهایی از اجراهای گذشته خویش، در جایجای برنامه اشعار شاعران را نیز فیالبداهه بهصورت آواز میخواند. این برنامه علاوه بر شبکه چهار، از شبکه دو نیز روی آنتن میرود.درگزارش پیش رو، با علی زارعان، تهیهکننده برنامه سرزمین شعر صحبت کردیم و نظر داورانی مثل محمدکاظم کاظمی و محمدمهدی سیار را درباره تغییرات این فصل و تأثیر آن بر دیدگاه مردمی شعر جویا شدیم.
حضور ۴۰ شاعر در فصل دوم
سرزمین شعر حالا با تجربهای که از فصل گذشته دارد، به یک بلوغ نسبی رسیده و مسیر خودش را پیدا کرده است. فصل دوم تفاوتهای اندکی با فصل قبل دارد اما مسیر و دستفرمان برنامه روشنتر از قبل است. کمااینکه عوامل این برنامه تلویزیونی، دست به ابتکار چالشهای سرایش شعر زدهاند تا مهارت شرکتکنندگان را از وجوه مختلف بسنجند. علی زارعان، تهیهکننده برنامه معتقد است که فصل جدید تفاوت چندانی با فصل قبل دارد. او به جامجم میگوید: سرزمین شعر در فصل دوم تفاوت چندانی با فصل قبل ندارد. فقط حضور امیرحسین مدرس باعث شد قدری قوام تلویزیونی اثر بیشتر شود. بخشی هم تحت عنوان چالشها در برنامه پیشبینی شده است. مثلا چالش همبیت که شعری خوانده میشود و از رقابتکنندگان خواسته میشود که مصرع پیشینی یا پسینی آن را تکمیل کنند. درست مثل چالشی که شهرداری تهران با عنوان «آزادگان عالم در خیمه حسیناند» در ایام محرم انجام داد. در واقع هر شاعر بیت خود را کشف میکند و میسراید. چالش دیگری داریم که یک شخصیت را پایه مسابقه قرار دادیم و شرکتکنندگان برای آن فرد شعر میسرایند. کارهایی که در این چالشها انجام دادیم باعث شد تا قدری نسبت به فصل قبل متفاوت باشد. در واقع یکسری فضاهای تکمیلی ادبی در نظر گرفتیم که ۲۰ درصد رأی داوران به این چالشها گره خورده و ۸۰ درصد مبتنی بر شعرهاست.در عین حال، تلاش ما این بوده که سهم سایر سرزمینهای شعر را هم در این برنامه ببینیم و شاعران افغانستانی که انصافا از بهترین شاعران فارسیزبان هستند، در جمع ما حضور دارند و قویتر از دوره قبل آمدهاند. در عین حال، حدود ۲۰ نفر هم بهعنوان تماشاگر در برنامه حاضر هستند.از جمله تفاوتهای فصل جدید سرزمین شعر با گذشته، حضور امیرحسین مدرس است که خودش شعر را میشناسد و بر آن مسلط است.
زارعان دراین خصوص میگوید: حضور آقای مدرس در این برنامه مغتنم است. در واقع باید گفت اگر آقای مدرس در سرزمین شعر نباشد، چه کسی باید باشد؟ هم دارای حافظه، قریحه و دانایی بوده و هم اینکه خودش شاعر است و یک سروگردن بیشتر از دیگران به مفاهیم ادبی مشرف است.
نکته دیگر در تفاوت دو فصل برنامه سرزمین شعر، حضور بیشتر شاعران از افغانستان است. تهیهکننده این برنامه به این مسأله اشاره کرده و عنوان میکند: شعرای حاضر در رقابتهای فصل دوم بسیار قوی و در عین حال جوان هستند.شعرای بسیاری از مناطق مختلف افغانستان در این برنامه خواهند بود که قابلیتها و توانمندیهایشان در حوزه شعر ستودنی بوده و معتقدم از بهترینهای شعر هستند. تلاشمان این است که در فصل سوم، شاهد حضور شاعرانی از تاجیکستان و هندوستان هم باشیم. کمااینکه شاعران بسیاری را در ازبکستان و پاکستان هم شناسایی کردهایم، اما در فصل دوم توان مالیمان اجازه نمیداد که از حضورشان استفاده کنیم.مسأله ایران بزرگ فرهنگی که رسانهملی تاکنون در محتواهای مختلف به آن پرداخته، حالا در سرزمین شعر ظهور و بروز پیدا کرده است. زارعان تاکید میکند: هرچقدر بر ایران فرهنگی اصرار کنیم، بر اتحاد و اتفاق فرهنگی اصرار کردهایم.به نظرم آرامش اقتصادی زیر پای آرامش فرهنگی تعریف میشود.وقتی فرهنگها با هم به صلح برسند، اقتصادها هم با یکدیگر مودت خواهند داشت. تصور اینکه تاجیکستان و افغانستان تکههای سرزمین پارسیگو هستند و سرزمین شعر وسعت بیشتری از این جغرافیای امروزی دارد و از هند تا بالکان را میتوان در حوزههای ادبیات فارسی مرور کرد، اتفاقی خارقالعاده است. به نظرم سرزمین شعر، ورای یک برنامه تلویزیونی، یک اندیشه فرهنگی است. برای وسیعتر کردن این حوزه اندیشهای باید متولیان فرهنگ و هنر، از این نام و نشان حمایت کنند تا بتوانیم اتفاقهای بزرگتری را شاهد باشیم.
تهیهکننده سرزمین شعر دراین میان به آماری اشاره میکند که نشان از جامعهای علاقهمند به شعر دارد. او میگوید: گمانهها حاکی از آن است که ۳۳۰ هزار نفر در ایران، خود را شاعر میدانند. این یعنی جامعه بزرگ خفتهای داریم که میتواند کارهای بزرگی انجام دهد و اندیشههای بزرگی داشته باشد. مثال سادهاش این که حدود ۳۰۰۰ نفر در فصل اول برای ما شعر فرستادند؛ یعنی ۳۰۰۰ اثر. شاید نیمی از این آثار قابل توجه باشد، اما باز هم عدد بزرگی است. یعنی ۳۰۰۰ نفر در صف حضور در سرزمین شعر هستند.در حقیقت همانقدر که ما به خندیدن و نمایش در تلویزیون توجه میکنیم، اگر به عنصر بزرگ فرهنگی شعر هم توجه کنیم، میتوانیم ظرفیتی به مراتب بزرگتر از برنامههای استعدادیابی در رسانهملی داشته باشیم. وقتی زبان رسمی این سرزمین شعر است، یعنی هر کاری میخواهیم انجام دهیم باید یادمان باشد که زبان رسمی ما شعر است. اگر روی این نام و نشان سرمایهگذاری شود، اتفاقهای بزرگی میافتد.زارعان در خصوص جغرافیای شاعران شرکتکننده در این برنامه هم عنوان میکند: در فصل دوم ۴۰ شاعر از ۳۲ نقطه کشور داریم که جغرافیای مهاجران افغان را هم باید به آن اضافه کرد.از این میان، دو دسته بیشتر دیده میشود: شاعران استانهای مرزی و شاعران زنی که فرصت ارائه اثر خود را کمتر در جای دیگری داشتهاند. در فصل قبل حدود ۴۰ درصد، خانمها بودند. الان هم در همین حدود هستند. باید سرفصلهای تازهتری در سرزمین شعر باز کنیم. خواسته من این است که روزی سرزمین شعر آذری را با رنگ و بویی از شاعر بزرگ شهریار داشته باشیم. یا حتی لهجهها و زبان اقوام را داشته باشیم چون معتقدم سرزمین شعر را ارتقا میدهد.
همدلی با شعر در وطن بزرگ زبانی
محمدکاظم کاظمی از داوران فصل دوم برنامه سرزمین شعر که فصل گذشته نیز در قامت داور حضور داشت اصالتا افغانستانی است. او معتقد است حضور بیشتر شاعران از ایران بزرگ فرهنگی میتواند برای مخاطب تاثیرگذار باشد.کاظمی در این خصوص به جامجم میگوید: درباره شاعران افغانستان تلقی و برداشت من این است که در واقع قصد این بوده که از شاعران تمام قلمروی زبان فارسی استفاده شود. شاید مقدور نبود که از برخی کشورهای دیگر هم حاضر باشند و به همین دلیل افراد حاضر بیشتر از افغانستان هستند. هدف این بود که در هر هشت گروه، یک نفر از شاعران غیرایرانی حضور داشته باشد.در مجموع اتفاقی مثبت است که مخاطبان این برنامه نسبت به حضور زبان فارسی و ادبیات در خارج از ایران بیشتر آگاه شوند و طبیعی است که شعر با توجه به نقش عاطفیاش، همدلی بیشتری میآفریند. به خصوص در این فصل که شاعرانی از کشورهای دیگر هم حضور دارند و با خود، فکر، دغدغه و احساس کشور خود را منتقل میکنند و این مسأله میتواند نقش عاطفی مثبتی ایفا کند. به طور کلی برنامه سرزمین شعر تلاش کرده کلیدواژه ایران فرهنگی را بیشتر به نمایش بگذارد.کاظمی دراین خصوص عنوان میکند: واقعیت این است که ما چیزی به نام ایران فرهنگی یا قلمروی زبان فارسی یا قلمروی نوروز داریم که به این وسیله میتوان بین اعضای مختلف این وطن بزرگ زبانی، احساس همدلی وقرابت بیشتری از منظر ادبیات ایجاد کرد. برای من این مسأله خوشایند است که هم در میان حاضران در جلسه، افرادی خارج از ایران را داشتیم و هم در میان داوران که من به عنوان نماینده آنها حضور دارم. فکر میکنم شعر میتواند وسیله خوبی برای رساندن این پیام باشد که ما اهالی یک قلمروی بزرگ زبانی و فرهنگی هستیم.
این شاعر درپاسخ به این پرسش که به نظرش، برنامه سرزمین شعر چقدر توانسته رسانه را شاعرانه و قابی رسانهای برای شعر خلق کند، بیان میکند: در مورد نقش شعر در رسانه که تاکنون کمتر شاهدآن بودیم باید بگویم در این ۴۰ سال که نظارهگر رسانهملی بودم، شعر در محصولات صداوسیما این چنین جلوه پررنگی نداشته و جای یک رقابت جدی بین شاعران فعال امروز خالی بوده است.بسیاری از مردم تصوری که از شاعر دارند، شاعران گذشته هستند یا تصورشان جمع خاصی از شاعران زبان فارسی و نامدار است که شاید بسیاریشان درگذشته یا بازنشسته شده باشند. به نظرم اغلب مردم از جریان زنده و جوان شعر امروز بیاطلاع هستند و شاید چهره شاعران را کمتر بشناسند. به همین خاطر معتقدم که برنامه سرزمین شعر این نقش را داشت که شعر نسل جوان و قدرتمند زبان فارسی را بدونواسطه ببیند و با آن مواجه شود.ما پیش از این در عرصه شعر شاهد رقابت بودیم، شاعران آمده بودند و وجهه جشنوارهای هم داشته اما اینکه این سه مورد با هم جمع شوند؛ یعنی رقابتی در سطح بالا نداشتیم که توسط رسانه در معرض دید مردم باشد.در واقع، پیش از این جشنواره شعر فجر را داشتیم اما درسطح رسانه آثار مربوط به آن عرضه نشده بود. خیلی مواقع در سطح رسانه شعرهایی مطرح شده، اما جنبه رقابت نداشته یا برخی مسابقات مشاعره یا حفظ بوده که طبیعی است تصویر واقعی از شعر ارائه نداده باشد. شاید یکی ازچالشهای برنامه سرزمین شعر،حضور افراد برجسته شعردرکنار چهرههای نو و جدید است. پیش از این و درفصل اول، این حضور در قامت رقابت بین شاعران دونسل بودوحالا رنگوبوی دیگری گرفته است.
کاظمی دراین خصوص میگوید: پیش از این هم اشاره کردم که مردم هم تصورشان از شاعران، همان شاعران پیشکسوت است و شاید خیلی وقتها نام شاعران جوان کشور را نشنیده باشند، البته گاهی هم این موقعیت برای هر دو نسل فراهم نشده که در کنار هم قرار گیرند اما در سرزمین شعر این اتفاق افتاد.هرچند در فصل اول در بخش رقابت برنامه هم شاعرانی از نسل پیشکسوتتر در مواردی حضور داشتند و شاعران جوان هم بودند. من این مورد را خیلی نمیپسندیدم؛ چرا که بهتر است شاعرانی که در یک رده سنی و تجربه شعر هستند در کنار هم حضور پیدا کنند. در کنار آن میتوان برخی شاعران را بهصورت میزبان در برنامه داشت که در فصل دوم هم به آن توجه شده است. برنامه سرزمین شعر در این مدت که روی آنتن رفته، توانسته تصور مردم را تا حدودی از شعر وشاعران تغییر دهد.کاظمی که خودش هم شاعر است، تاکید میکند که تصور مردم ازشاعران، واقعی نیست و با برنامههای اینچنینی اصلاح میشود. او بیان میکند: به نظرم برنامههایی مثل سرزمین شعر،تا حدود زیادی اصلاحکننده تصویر شعر در بین مردم خواهد بود.من احساس کردم شایدخیلی ازمردم تصورشان ازشعر چیز دیگری باشد ودربسیاری مواقع، فقط شاعرانی را بشناسند که نام وعنوان مطرحی دارند. درحقیقت مردم تصویر درستی از شاعران امروز نداشتند و همچنین، خیلی از مردم از ظاهر شاعران هم بیخبر هستند؛ کما اینکه در بسیاری از مجموعههای تلویزیونی یا سینما، تصویر غیرواقعی از شاعر ارائه شده و شاید صرفا یک فرد ژولیده و آشفته را به شکل شاعر نمایش میدهند. شاید مردم تصور نمیکردند افرادی مثل خودشان با شکل و ظاهری یکسان، همین شاعران امروزی باشند. این اصلاح تصویر شاعران در نظر مردم هم با برنامههای اینچنینی میسر خواهد بود.
شعر باید رسانهای شود
محمدمهدی سیار، ازداوران فصل دوم سرزمین شعر است که درفصل قبل در قامت میزبان هم حضور داشت. او حالا به گفته خودش از تماشای شاعران و شنیدن سروده آنها لذت برده و داوری میکند.سیار درباره تفاوت دو جایگاه داوری و میزبانی، به جامجم میگوید: من در فصل قبل در کنار داوری، میزبان برنامه بودم اما دراین فصل، تصمیم براین شد که امیرحسین مدرس در قامت میزبان باشد و من داوری را ادامه دهم. حالا باتمرکز بیشتر وآسودگیخاطر شعرها را میشنوم، لذت میبرم و داوری میکنم.هرکدام از این موارد، ویژگیهای خود را دارد اما فکر میکنم آقای مدرس خودش اهل شعر وسابقه تحسینشدهای در اجرا دارد؛ از همینرو حضورش در برنامه موردپسند مخاطبان و برای من هم تجربه بسیار خوبی بوده است.مسأله مهم دو فصل سرزمین شعر، چالش داوری و برخی نقدهایی بود که پیرامون آن مطرح میشد.سیار دراین خصوص،به پروسه سخت داوری اشاره کرده و عنوان میکند: به هر حال کار داوری، دشوار است و هر کسی از منظری که به شعر دارد، درباره آن صحبت میکند.ما در دور قبل به صورت اجمالی ارائه داوری داشتیم اما در این فصل، امتیازها را هم اعلام میکنیم تا قدری ملاک و فاصله افراد مشخص شود. گاهی شاید اختلاف میان دو شرکتکننده فقط یکی، دو امتیاز است وهمین خود نشاندهنده سطح آنهاست و برای مخاطب هم شفاف خواهد بود.در این فصل، بخشی با محوریت چالشهای ادبی اضافه شده که همه شرکتکنندگان با یک چالش سنجیده میشوند. چالش همبیت در کنار چالشهایی مثل سرودن شعر پیرامون یک قهرمان یا بر اساس سکانسی از یک فیلم یا یک ترانه و تصنیف، جزو مواردی است که اضافه شده تا انواع مهارتهای شاعری در شرکتکنندگان سنجیده شود.به نظرم این چالشها برای مخاطب هم جذاب خواهد بود، چون با بدیههسرایی شرکتکنندگان هم آشنا میشوند. البته بخش زیادی از امتیاز رقابت، کماکان مربوط به اشعاری است که شاعر در خلوت سروده و زحمت بسیاری برای آن کشیده شده و ملاک اصلی داوری روی آن است. اما جذب مخاطب عام و گسترش جایگاه شعر بین مردم، از نکاتی است که در مورد این فصل از سرزمین شعر باید مورد تاکید قرار گیرد.
سیار با اشاره به اقبال عموم مردم به این برنامه، تصریح میکند: در فصل قبل اقبال مردم و همه آنهایی را داشتیم که شعر معاصر را بهصورت جدی دنبال میکنند. عموم مردم استقبال خوبی از برنامه داشتند و پیامهای امیدبخشی گرفتیم. بههرحال، فضای تازهای است که حضور شعر در رسانه را تغییر داده است، چراکه پیش از این بیشتر، در حاشیه یک برنامه، شاعران را دعوت میکردند و موضوع اصلی شعر نبود اما حالا فارغ از مناسبت و موضوع، هر شاعری بهترین شعر خود را میخواند و بهصورت تخصصی درباره شعر با زبانی روان صحبت میکنیم. به نظرم ارتباطی که در این مدت میان شعر، رسانه و مردم شکل گرفته، میتواند جایگاه شعر معاصر را در میان مردم، جلای بیشتری بدهد. قدمت شعر بیشتر از فوتبال است اما دومی، رسانه را در اختیار گرفت تا خود را رسانهای کند. همین نگاه تخصصی به فوتبال باعث شد عموم مردم جذب این ورزش شوند. شعر هم همینطور است و نباید از نگاه تخصصی به آن ترسید، چراکه این نگاه، مخاطب عمومی را هم جذب آن میکند.
مهم، نوع بیان آن است که باید رقابتی و رسانهای باشد. این شاعر و ترانهسرا، برنامه سرزمین شعر را در بلوغ شعر هم تاثیرگذار دانسته و میگوید: بازخوردهایی که شرکتکنندگان از مردم میگیرند و دیدگاههایی که از داوران دریافت میکنند اهمیت بسیاری دارد. حتی من که در قامت داور حضور دارم، نگاه تازهای به شعر پیدا کردهام که پدیده شعر برایم بازبینی شده و احساس میکنم چقدر حرفهای متفاوتی دارد. به نظرم این فرصتی است که ادبیات معاصر میتواند خودش را بازسازی و بازآرایی کند.
داوری با عناصر شعری
علیرضا قزوه، شاعر و رئیس دفتر شعر و موسیقی و سرود سازمان صداوسیما و از داوران این برنامه بهتازگی بیان کرد: در دوره قبل هم شاعرانی از افغانستان بودند و در این فصل هم حضور دارند، اما در فصل سوم که حوالی پاییز خواهد بود ما شاعران کشورهای مختلف جهان را(علاوه بر شاعران فارسیزبان افغانستان، پاکستان، تاجیکستان و هندوستان شاعرانی از فرانسه، انگلیس، آلمان، اسپانیا و...) دعوت خواهیم کرد. در این فصل هشت شاعر افغانستانی را داریم که شاعران خوبی هستند. داوران قوت شعری را در نظر میگیرند و شاعرانگی شاعر چه در قصیده و چه درغزل خود را نشان میدهد و نکته دیگر هم اینکه داوران، داوران بسیارخبرهای هستند.استفاده ازعناصر شعری مثل عنصر عاطفه،عنصر خیال، عنصر اندیشه، اسلوب، پختگی، سهل و ممتنع بودن کلام و...همه اینها امتیاز دارد. بههرحال یک شاعر وقتی به موضوع تازهای ورود کرده و ترکیبات تازه که از خود شاعر باشد، همه اینهامیتواند ملاک ومعیار داوری قرارگیرد.دراین برنامه قالبها متنوع است وما نخواستیم که همه غزل یا نیمایی، سفید، قصیده، چهارپاره و... بگویند. قالبها آزاد است وهمه قالبها استفاده میشوند، ولی در روزگاری بهسر میبریم که غزل رشد کرده و بیشتر شاعران از این قالب استفاده میکنند و کارهایشان را بر مبنای آن جلو میبرند. ما سابق بر این برنامههای دیگری نظیر مشاعره هم داشتیم که به شعرمیپرداخت و خودشعر این توانایی راداردکه مخاطبان بهخصوص جوانان راجذب کند. برنامههای مستقل شبهای شعر که در گوشه و کنار کشور برگزار میشود، اینها برنامههای قابلقبولی برای مردم است و مردم حضور بسیار پررنگی خواهند داشت. طیف جوان و آمدگان در کنار رفتگان، این دو یک توازن ایجاد کردهاند که نشان میدهد همواره در کنار آن چهرههای برجستهای که داریم حضور مییابند و معرفی میشوند. اینکه خود شعر بهتنهایی این توانایی را دارد که برنامههای قابلقبولی برای مردم ارائه دهد، در کنارش وقتی موسیقی هم باشد یک آب و رنگ خاص و آبرومندی به برنامه میدهد، که الان در خیلی از شبکهها این برنامهها پا میگیرد. بهعنوانمثال برنامه «تار و ترنج» که از شبکه آموزش پخش میشود که برنامهای جذاب بر مبنای شعر و موسیقی است.